گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
آغاز جزء چهاردهم قرآن مجید .... ص : 521






صفحه 412 از 529
سوره حجر [ 15 ] .... ص : 521
اشاره
نازل شده و داراي 99 آیه است « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: .... ص : 521
در این سوره آهنگ و لحن سورههاي مکی کاملا منعکس است. لذا میتوان محتواي این سوره را در هفت بخش خلاصه کرد:
-1 آیات مربوط به مبدأ عالم هستی و ایمان به او از طریق مطالعه در اسرار آفرینش.
-2 آیات مربوط به معاد و کیفر بدکاران.
-3 اهمیت قرآن و عظمت این کتاب آسمانی.
-4 داستان آفرینش آدم و سرکشی ابلیس و سر انجام کار او.
-5 اشاره به سرگذشت اقوامی همچون قوم لوط و صالح و شعیب.
-6 انذار و بشارت و اندرزهاي مؤثر و تهدیدهاي کوبنده و تشویقهاي جالب.
-7 دعوت از پیامبر به مقاومت و دلداري او در برابر توطئهها.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 1 .... ص : 521
الر). ) « الف، لام، راء » (آیه 1)- باز در آغاز این سوره با حروف مقطعه
برخورد میکنیم که نمایانگر ترکیب این کتاب بزرگ آسمانی که راهگشاي همه انسانها به سوي سعادت میباشد، از حروف ساده
الفبا است، همین ماده خامی که ص: 522
در اختیار همه افراد بشر حتی کودکان دو سه ساله قرار دارد، و این نهایت درجه اعجاز است که از چنان مصالحی چنین محصول
بینظیري ساخته شود.
تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِینٍ). که بیان ) « اینها آیات کتاب آسمانی و قرآن آشکار است » : و لذا بلافاصله بعد از آن میگوید
کننده حقایق و روشنگر حق از باطل میباشد.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 2 .... ص : 522
(آیه 2)- آرزوهاي بیجا! سپس به آنها که در لجاجت و مخالفت با این آیات روشن الهی اصرار میورزند هشدار میدهد روزي فرا
چه بسا این کافران آرزو » ، میرسد که اینها از نتائج شوم کفر و تعصب کور کورانه و لجاجت خویش پشیمان خواهند شد و
رُبَما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمِینَ). ) « میکنند که اي کاش مسلمان بودند
ممکن است آیه اشاره به پشیمانی گروههایی از کافران در آن جهان و این جهان باشد، در حالی که در آنجا قدرت بازگشت
ندارند! و در اینجا نیز تعصبها و لجاجتها و یا منافع مادّي اجازه نمیدهد که دین اسلام را بپذیرند.
صفحه 413 از 529
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 3 .... ص : 522
اینها را به حال خود بگذار (تا همچون چهارپایان) بخورند، و از لذتهاي » (آیه 3)- سپس با لحنی بسیار کوبنده میگوید: اي پیامبر
ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ ) « این زندگی ناپایدار بهره گیرند، و آرزوها آنها را از این واقعیت بزرگ غافل سازد ولی به زودي خواهند فهمید
یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).
اینها چون حیواناتی هستند که جز اصطبل و علف، و جز لذت مادي چیزي نمیفهمند و هر حرکتی دارند براي رسیدن به
همینهاست.
پردههاي غرور و غفلت و آرزوهاي دور و دراز چنان بر قلب آنها افتاده، و آنها را به خود مشغول ساخته که دیگر توانایی درك
واقعیتی را ندارند.
اما آن گاه که پردههاي غفلت و غرور از مقابل چشمانشان کنار رود، و خود را در آستانه مرگ و یا در عرصه قیامت ببینند،
میفهمند که چه اندازه در غفلت و تا چه حدّ زیانکار و بدبخت بودهاند.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 4 .... ص : 522
(آیه 4)- در این آیه براي این که گمان نکنند این مهلت و تمتع از لذایذ دنیا ص: 523
ما هیچ گروهی را در هیچ شهر و آبادي نابود نکردیم مگر این که آنها، اجل معین و زمان تغییر » : پایان ناپذیر است، اضافه میکند
وَ ما أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَۀٍ إِلَّا وَ لَها کِتابٌ مَعْلُومٌ). ) « ناپذیري داشتند
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 5 .... ص : 523
ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّۀٍ أَجَلَها وَ ما ) « هیچ امت و جمعیتی از اجل معین خود پیشی نمیگیرد، و هیچ یک نیز عقب نخواهد افتاد » (آیه 5)- و
یَسْتَأْخِرُونَ).
سنت الهی همه جا این بوده که به قدر کافی مهلت براي تجدید نظر و بیداري و آگاهی بدهد، حوادث دردناك، و وسائل رحمت
را یکی پس از دیگري میفرستد، تهدید میکند، تشویق میکند، اخطار مینماید تا حجت بر همه مردم تمام شود.
ولی هنگامی که این مهلت به پایان رسید سرنوشت قطعی دامنشان را خواهد گرفت.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 6 .... ص : 523
و» : (آیه 6)- در اینجا نخست به موضع گیریهاي خصمانه کفار در مقابل قرآن و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله اشاره کرده، میگوید
وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ ) !« آنها گفتند: اي کسی که قرآن بر تو نازل شده بطور قطع سوگند یاد میکنیم (که تو دیوانهاي
إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ).
و این تعبیر نهایت گستاخی و جسارت آنها را در برابر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مجسم میکند.
آنها مقیاس را عقل کوچک و ناتوان خودشان قرار میدهند و هر چه در این مقیاس نگنجد در نظر آنها بیعقلی و دیوانگی است! و
« دیوانه » عجب این که این نابخردان وصلههایی به رهبران الهی میچسباندند که گاهی کاملا با هم ضد و نقیض بود، گاهی آنها را
با این که ساحر کسی است که باید از زیرکی و هوشیاري خاصی برخوردار باشد و درست در نقطه ،« ساحر » میخواندند و گاهی
صفحه 414 از 529
ضد دیوانه است.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 7 .... ص : 523
(آیه 7)- آنها نه تنها چنین نسبتهاي نابخردانهاي به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میدادند بلکه براي بهانه جویی میگفتند: اگر از
راستگویانی چرا فرشتگان را براي ما ص: 524
تا تصدیق گفتار تو کنند و ما ایمان بیاوریم (لَوْ ما تَأْتِینا بِالْمَلائِکَۀِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ). !« نمیآوري
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 8 .... ص : 524
ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَۀَ إِلَّا بِالْحَقِّ). ) « ما ملائکه را جز به حق نازل نمیکنیم » : (آیه 8)- خداوند به آنها چنین پاسخ میگوید
و آنگاه (که فرشتگان نازل شوند و حقیقت براي آنها جنبه شهود و حسی پیدا کند و بعد ایمان نیاورند) دیگر به آنها مهلت داده »
و به عذاب الهی نابود میگردند (وَ ما کانُوا إِذاً مُنْظَرِینَ). « نخواهد شد
به تعبیر دیگر اعجاز بازیچه نیست، بلکه براي اثبات حق است، و این امر به قدر کافی براي آنها که خواهان حقند ثابت شده، چرا که
پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله با در دست داشتن این قرآن و اعجازهاي دیگر رسالت خود را به ثبوت رسانده است.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 9 .... ص : 524
(آیه 9)- حفظ قرآن از دست بردها: به دنبال بهانه جوییهاي کفار و حتی استهزاي آنها نسبت به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله این آیه
یک واقعیت بزرگ و پراهمیت را به عنوان دلداري به پیامبر از یک سو و اطمینان خاطر همه مؤمنان راستین از سوي دیگر بیان
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا ) « ما این قرآن را (که مایه تذکر است) نازل کردیم، و ما بطور قطع آن را حفظ خواهیم کرد » : میکند و آن این که
الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ).
این گروه اندك و ناتوان که سهل است، اگر همه جباران و زورمندان و سیاستمداران ستمگر و اندیشمند منحرف و رزم آوران
جهان دست به دست هم بدهند که نورش را خاموش کنند، توانایی نخواهند داشت، چرا که خداوند حفظ و پاسداري از آن را به
عهده گرفته است، محافظت از هر نظر: محافظت از هر گونه تحریف، محافظت از فنا و نابودي و محافظت از سفسطههاي دشمنان
وسوسهگر.
معروف و مشهور در میان همه دانشمندان شیعه و اهل تسنن این است که:
هیچ گونه تحریفی در قرآن روي نداده است، و قرآنی که امروز در دست ماست درست همان قرآنی است که بر پیامبر اکرم صلّی
اللّه علیه و آله نازل شده، و حتی کلمه و حرفی از آن کم و زیاد نگردیده است.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 10 .... ص : 524
(آیه 10 )- لجاجت و انکار محسوسات: در اینجا به عنوان دلداري پیامبر ص: 525
و مؤمنان در برابر مشکلاتی که در دعوت خود با آن مواجه بودند اشاره به زندگی انبیاي پیشین و گرفتاریهاي آنها در مقابل اقوام
گمراه و متعصب میکند.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِی شِیَعِ الْأَوَّلِینَ). ) « ما پیش از تو در میان امتهاي نخستین نیز پیامبرانی فرستادیم » : نخست میگوید
صفحه 415 از 529
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 11 .... ص : 525
وَ) « هر پیامبري به سراغشان میآمد او را به باد استهزاء و سخریه میگرفتند » (آیه 11 )- ولی آنها چنان لجوج و سرسخت بودند که
ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
این استهزاء و سخریه به خاطر چند امر بود:
- براي شکستن ابهت پیامبران و متفرق ساختن افراد حقجو از گرد آنان.
- براي ضعف و ناتوانیشان در مقابل منطق نیرومند رسولان الهی.
- براي این که سرپوشی بر وجدان خفته خود بگذارد، مبادا بیدار شود.
- و سر انجام براي این که میدیدند قبول دعوت پیامبران آنها را در برابر شهواتشان محدود میسازد و آزادیهاي حیوانیشان را سلب
میکند.
از این جمله استفاده میشود که وظیفه مبلّغان تنها این نیست که مسائلی را به گوش مردم بخوانند، بلکه باید از تمام وسائل سمعی،
بصري، برنامههاي عملی، قصص، داستانها، ادبیات، شعر و هنر به معنی اصیل و سازنده استفاده کنند تا سخن حق را به دل آنها نفوذ
دهند.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 12 .... ص : 525
کَ ذلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ ) !« ما این چنین آیات قرآن را به دلهاي این مجرمان میفرستیم » ( آیه 12 )- سپس میفرماید: آري
الْمُجْرِمِینَ).
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 13 .... ص : 525
لا) « به آن ایمان نمیآورند » (آیه 13 )- اما با این همه تبلیغ و تأکید و بیان منطقی و ارائه معجزات باز هم این متعصبان استهزاء کننده
یُؤْمِنُونَ بِهِ).
وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّۀُ الْأَوَّلِینَ). ) « پیش از آنها سنت اقوام اولین نیز چنین بود » ولی این منحصر به آنها نیست
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 14 .... ص : 525
اگر دردي را از آسمان » : (آیه 14 )- اینها بر اثر غوطهور شدن در شهوات و اصرار و لجاجت در باطل، کارشان به جایی رسیده که
به روي آنها بگشاییم و آنها مرتبا به ص: 526
وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ). ) «... آسمان صعود و نزول کنند
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 15 .... ص : 526
لَقالُوا إِنَّما سُکِّرَتْ أَبْصارُنا). ) « باز میگویند ما را چشم بندي کردهاند » -( (آیه 15
و آنچه میبینیم ابدا واقعیت ندارد! (بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ). « بلکه ما گروهی هستیم که سر تا پا سحر شدهایم »
صفحه 416 از 529
این جاي تعجب نیست که انسان به چنین مرحلهاي از عناد و لجاج برسد، براي این که روح پاك و فطرت دست نخورده انسان که
قادر به درك حقایق و مشاهده چهره اصلی واقعیات است، بر اثر گناه و جهل و دشمنی با حق تدریجا به تاریکی میگراید، البته در
در « ملکه » مراحل نخستین پاك کردن آن کاملا امکان پذیر است، اما اگر خداي نکرده این حالت در انسان راسخ شود و به صورت
آید دیگر به آسانی نمیتوان آن را شست، و در اینجاست که چهره حق در نظر انسان دگرگون میشود تا آنجا که محکمترین
دلائل عقلی، و روشنترین دلائل حسی، در دل او اثر نمیگذارد و کار او به انکار معقولات و محسوسات، هر دو، میرسد.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 16 .... ص : 526
(آیه 16 )- شیاطین با شهاب رانده میشوند! این آیه به بعد اشاره به گوشهاي از نظام آفرینش به عنوان دلیلی بر توحید و شناخت
خداست و بحثهایی را که در زمینه قرآن و نبوت در آیات گذشته آمد تکمیل میکند.
وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً). ) « ما در آسمان برجهایی قرار دادیم » : نخست میگوید
هنگامی که ما از کره زمین به ماه و خورشید نگاه میکنیم در هر فصل و موقعی از سال آنها را در مقابل یکی از صورتهاي فلکی
(صورتهاي فلکی مجموعه ستارگانی است که شکل خاصی را به خود گرفتهاند) میبینیم و میگوییم خورشید مثلا در برج حمل یا
ثور یا میزان و عقرب و قوس است.
وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ). ) « ما آن (آسمان و این صورتهاي فلکی) را براي بینندگان زینت بخشیدیم » : سپس اضافه میکند
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 17 .... ص : 526
ما این آسمان را از هر شیطان رجیم ص: 527 » : (آیه 17 )- در این آیه اضافه میکند
وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجِیمٍ). ) « و شوم و ملعون محفوظ داشتهایم
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 18 .... ص : 527
مگر آن شیطانهایی که هوس استراق سمع و خبرگیري دزدکی کنند، که شهاب آشکار آنها را تعقیب میکند و به عقب » -( (آیه 18
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِینٌ). ) « میراند
آسمان حق و حقیقت است، و شیاطین همان وسوسهگران هستند که میکوشند به این آسمان راه یابند و استراق « آسمان » منظور از
سمع کنند و به اغواي مردم بپردازند، اما ستارگان و شهب یعنی، رهبران الهی و دانشمندان با امواج نیرومند سخن و قلمشان آنها را
به عقب میرانند و طرد میکنند.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 19 .... ص : 527
(آیه 19 )- در اینجا به بخشی از آیات آفرینش، و نشانههاي عظمت خدا در زمین، میپردازد تا بحث پیشین تکمیل گردد.
وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها). ) « و ما زمین را گسترش دادیم » : نخست از خود زمین شروع کرده، میفرماید
و ما » : و از آنجا که آفرینش کوهها با آن فوائد زیادي که دارند یکی از نشانههاي توحید است، به ذکر آن پرداخته، اضافه میکند
وَ أَلْقَیْنا فِیها رَواسِیَ). ) « در زمین کوههاي مستقر و ثابتی انداختیم
این کوهها علاوه بر این که از ریشه به هم پیوستهاند و همچون زرهی زمین را در برابر فشار درونی از لرزشها حفظ میکنند، و
صفحه 417 از 529
علاوه بر این که قدرت توفانها را در هم شکسته و وزش باد و نسیم را به دقت کنترل مینمایند، محل خوبی براي ذخیره آبها به
صورت برف و یا چشمهها میباشند.
و ما در روي زمین از هر چیز (گیاه) » : سپس به سراغ مهمترین عامل زندگی بشر و همه جانداران یعنی گیاهان میرود، میفرماید
وَ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْزُونٍ). ) « موزون رویاندیم
در کره زمین شاید صدها هزار نوع گیاه داریم با خواص مختلف و آثار متنوع و گوناگون که شناخت هر یک دریچهاي است براي
.« معرفت کردگار » و برگ هر کدام از آنها دفتري است از « اللّه » شناخت
ص: 528
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 20 .... ص : 528
(آیه 20 )- و از آنجا که وسائل زندگی انسان منحصر به گیاهان و معادن نیست در این آیه به تمام این مواهب اشاره کرده،
وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ). ) « و ما انواع وسائل زندگی را براي شما در زمین قرار دادیم » : میگوید
و از دسترس شما خارجند (وَ مَنْ لَسْتُمْ « و کسانی که شما روزي آنها را نمیدهید » ، نه تنها براي شما بلکه براي همه موجودات زنده
لَهُ بِرازِقِینَ).
آري! براي همه آنها نیازمندیهایشان را فراهم ساختیم.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 21 .... ص : 528
(آیه 21 )- این آیه در حقیقت به پاسخ سؤالی میپردازد که براي بسیاري از مردم پیدا میشود و آن این که چرا خداوند آنقدر از
ارزاق و مواهب در اختیار انسانها نمیگذارد که بینیاز از هر گونه تلاش و کوشش باشند.
وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنا ) « خزائن و گنجینههاي همه چیز تنها نزد ماست، ولی ما جز به اندازه معین آن را نازل نمیکنیم » : میفرماید
خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ).
بنابراین چنان نیست که قدرت ما محدود باشد و از تمام شدن ارزاق وحشتی داشته باشیم، بلکه منبع و مخزن و سر چشمه همه چیز
نزد ماست، ولی همه چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز به مقدار حساب شدهاي از طرف خدا نازل میگردد.
کاملا روشن است که تلاش و کوشش براي زندگی علاوه بر این که تنبلی و سستی و دل مردگی را از انسانها دور میسازد و
حرکت و نشاط میآفریند، وسیله بسیار خوبی براي اشتغال سالم فکري و جسمی آنهاست، و اگر چنین نبود و همه چیز بیحساب در
اختیار انسان قرار داشت معلوم نبود دنیا چه منظرهاي پیدا میکرد؟
به عبارت دیگر همان گونه که فقر و نیاز، انسان را به انحراف و بدبختی میکشاند بینیازي بیش از حد نیز منشأ فساد و تباهی است.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 22 .... ص : 528
(آیه 22 )- نقش باد و باران: در تعقیب بیان قسمتی از اسرار آفرینش و نعمتهاي خدا در آیات گذشته، در این آیه به وزش بادها و
نقش مؤثر آنها در نزول ص: 529
و قطعات ابر را به هم میپیوندند و بارور « و ما بادها را فرستادیم در حالی که بارور کنندهاند » : بارانها اشاره کرده، میگوید
میسازند (وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ).
صفحه 418 از 529
فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً). ) « و به دنبال آن از آسمان آبی فرو فرستادیم »
فَأَسْقَیْناکُمُوهُ). ) « و به وسیله آن همه شما را سیراب کردیم »
وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِینَ). ) « در حالی که شما توانایی بر حفظ و نگهداري آن نداشتید »
یعنی شما نمیتوانید حتی بعد از نزول باران آن را به مقدار زیاد گردآوري و حفظ کنید، این خداست که از طریق منجمد ساختن
آنها در قله کوهها به صورت برف و یخ، و یا فرستادن آنها به اعماق زمین که بعدا به صورت چشمهها و کاریزها و چاهها ظاهر
میشوند، آنها را گردآوري و ذخیره میکند.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 23 .... ص : 529
و مائیم که زنده میکنیم و (مائیم که) » : (آیه 23 )- سپس به دنبال بحثهاي توحیدي به معاد و مقدمات آن اشاره کرده، میگوید
وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ). ) « میمیرانیم
وَ نَحْنُ الْوارِثُونَ). ) « و وارث (همه روي زمین و تمام این جهان) مائیم »
اشاره به مسأله حیات و مرگ که در واقع مهمترین و قطعیترین مسائل است هم میتواند مقدمه براي بحث معاد باشد و هم تکمیلی
براي بحث توحید.
از سوي دیگر وجود مرگ و زندگی خود دلیل بر این است که موجودات این عالم از خود چیزي ندارند و هر چه دارند از ناحیه
دیگري است، و سر انجام وارث همه آنها خداست!
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 24 .... ص : 529
وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا ) « ما هم پیشینیان شما را دانستیم و هم متأخران را » : ( آیه 24 )- بعد اضافه میکند
الْمُسْتَأْخِرِینَ).
معنی وسیعی دارد که هم شامل پیشگامان و متأخران در زمان میشود، و هم شامل پیشگامان در « مستأخرین » و « مستقدمین » کلمه
اعمال خیر، و یا جهاد و مبارزه با دشمنان حق، و یا حتی صفوف نماز جماعت، و مانند اینها.
بنابراین هم خود آنها و هم اعمالشان در برابر علم ما روشن و آشکارند، و از ص: 530
این نظر معاد و رستاخیز و محاسبه اعمال همه آنها کاملا در برابر ما سهل است.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 25 .... ص : 530
پروردگار تو بطور قطع همه آنها را (به زندگی جدید در رستاخیز باز » : (آیه 25 )- و لذا بلافاصله به دنبال این سخن میگوید
وَ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَحْشُرُهُمْ). ) « میگرداند و) جمع و محشور میکند
إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ). ) « چرا که او هم حکیم است و هم عالم »
او ایجاب میکند که مرگ پایان همه چیز نباشد، زیرا اگر زندگی منحصر به همین چند روز حیات این جهان بود « حکمت »
آفرینش جهان بیهوده و بیمحتوا میشد، و از خداوند حکیم دور است که یک چنین آفرینش بینتیجهاي داشته باشد.
بودنش سبب میشود که در امر معاد و حشر، مشکلی ایجاد نشود، هر ذره خاکی که از انسانی به گوشهاي پرتاب شده « علیم » و
جمعآوري میکند و حیات جدید به آن میبخشد، و از سوي دیگر پرونده اعمال همگی هم در دل این جهان طبیعت و هم در
صفحه 419 از 529
درون جان انسانها ثبت است. و او از همه اینها آگاه است.
محسوب میشود. « معاد » و « حشر » بنابراین حکیم و علیم بودن خدا دلیل فشرده و پرمغزي بر مسأله
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 26 .... ص : 530
(آیه 26 )- آفرینش انسان: به مناسبت آیات گذشته که قسمتهایی از آفرینش خداوند و نظام هستی را بیان میکند، در اینجا به
پرداخته، و طی آیات متعدد و پرمحتوایی، بسیاري از جزئیات این آفرینش را بازگو « آفرینش انسان » شاهکار بزرگ خلقت یعنی
میکند.
وَ لَقَدْ ) « ما انسان را از گل خشکیدهاي (همچون سفال) که از گل بدبوي (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم » : نخست میفرماید
خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ).
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 27 .... ص : 530
وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ). ) « و جنّ را پیش از آن از آتش گرم و سوزان خلق کردیم » -( (آیه 27
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 28 .... ص : 530
(آیه 28 )- مجددا به آفرینش انسان باز میگردد و گفتگوي خداوند را با فرشتگان که قبل از آفرینش انسان روي داد، چنین بیان
میکند: ص: 531
هنگامی که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بشري را از گل خشکیدهاي که از گل تیره رنگ بدبویی گرفته » و به خاطر بیاور
وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَۀِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ). ) « شده، میآفرینم
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 29 .... ص : 531
و هنگامی که خلقت آن را به پایان و کمال رساندم و از روح خود (یک روح شریف و پاك و با عظمت) در آن دمیدم » -( (آیه 29
فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ). ) « همگی به خاطر آن سجده کنید
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 30 .... ص : 531
در این هنگام » : (آیه 30 )- آفرینش انسان پایان پذیرفت و آنچه شایسته جسم و جان انسان بود به او داده شد و همه چیز انجام یافت
فَسَجَدَ الْمَلائِکَۀُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ). ) « همه فرشتگان بدون استثناء سجده کردند
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 31 .... ص : 531
به جز ابلیس که خوداري کرد از این که همراه » : بود، لذا اضافه میکند « ابلیس » (آیه 31 )- تنها کسی که اطاعت این فرمان را نکرد
إِلَّا إِبْلِیسَ أَبی أَنْ یَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ). ) « سجده کنندگان باشد
صفحه 420 از 529
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 32 .... ص : 531
فرمود: » (آیه 32 )- اینجا بود که ابلیس مورد بازپرسی قرار گرفت و خداوند
قالَ یا إِبْلِیسُ ما لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ). ) ؟« اي ابلیس! چرا تو با سجده کنندگان نیستی
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 33 .... ص : 531
(آیه 33 )- ابلیس که غرق غرور و خودخواهی خویش بود آنچنان که عقل و هوش او را پوشانده بود گستاخانه در برابر پرسش
گفت: من هرگز براي بشري که او را از خاك خشکیدهاي- که از گل بدبویی گرفته شده- » پروردگار به پاسخ پرداخت و
قالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ). ) « آفریدهاي سجده نخواهم کرد
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 34 .... ص : 531
(آیه 34 )- او که از اسرار آفرینش بر اثر خودخواهی و غرور بیخبر مانده بود و ناگهان از اوج مقامی که داشت سقوط کرد، دیگر
خدا به او فرمود: از آن (بهشت یا از آسمانها و یا از صفوف فرشتگان) » شایسته نبود که او در صف فرشتگان باشد، لذا بلافاصله
قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ). ) « بیرون رو که تو رجیم و رانده شده درگاه مایی
ص: 532
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 35 .... ص : 532
لعنت و دوري از رحمت خدا تا روز » ، (آیه 35 )- و بدان که این غرورت مایه کفرت شد و این کفر براي همیشه تو را مطرود کرد
وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَۀَ إِلی یَوْمِ الدِّینِ). ) !« رستاخیز بر تو خواهد بود
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 36 .... ص : 532
(آیه 36 )- ابلیس که در این هنگام خود را رانده درگاه خدا دید، و احساس کرد که آفرینش انسان سبب بدبختی او شد، آتش کینه
در دلش شعلهور گشت، تا انتقام خویش را از فرزندان آدم بگیرد.
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ). ) !« عرض کرد: پروردگارا! اکنون که چنین است مرا تا روز رستاخیز مهلت ده » لذا
نه براي این که توبه کند، یا از کرده خود پشیمان باشد و در مقام جبران برآید، بلکه براي این که به لجاجت و عناد و دشمنی و
خیره سري ادامه دهد!
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 37 .... ص : 532
قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ). ) « فرمود: مسلما تو از مهلت یافتگانی » (آیه 37 )- خداوند هم این خواسته او را پذیرفت و
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 38 .... ص : 532
صفحه 421 از 529
إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ ) « تا وقت و زمان معینی » ( آیه 38 )- ولی نه تا روز مبعوث شدن خلائق در رستاخیز، چنانکه خواستهاي، بلکه
الْمَعْلُومِ).
پایان این جهان و برچیده شدن دوران تکلیف است. « یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ » منظور از
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 39 .... ص : 532
عرض کرد: پروردگارا! به خاطر » (آیه 39 )- در اینجا ابلیس نیّت باطنی خود را آشکار ساخت هر چند چیزي از خدا پنهان نبود و
این که مرا گمراه ساختی (و این انسان زمینه بدبختی مرا فراهم ساخت) من نعمتهاي مادي روي زمین را در نظر آنها زینت میدهم
قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ ) « (و انسانها را به آن مشغول میدارم) و سر انجام همه را گمراه خواهم ساخت
لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ).
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 40 .... ص : 532
هرگز اثر نخواهد گذاشت، لذا بلافاصله براي « بندگان مخلص خدا » (آیه 40 )- اما او به خوبی میدانست که وسوسههایش در دل
، که به مرحله عالی ایمان و عمل برگزیده تفسیر نمونه، ج 2 « مگر آن بندگان خالص شده تو » : سخن خود استثنایی قائل شد و گفت
ص: 533
پس از تعلیم و تربیت و مجاهده با نفس رسیده باشند (إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ).
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 41 .... ص : 533
فرمود: این راه مستقیمی است » (آیه 41 )- خداوند به عنوان تحقیر شیطان و تقویت قلب جویندگان راه حق و پویندگان طریق توحید
و سنت همیشگیم (قالَ هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ). « که بر عهده من است
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 42 .... ص : 533
إِنَّ عِبادِي ) « تو هیچ گونه تسلّط و قدرتی بر بندگان من نداري مگر گمراهانی که شخصا بخواهند از تو پیروي کنند » (آیه 42 )- که
لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوِینَ).
یعنی، در واقع این تو نیستی که میتوانی مردم را گمراه کنی، بلکه این انسانهاي منحرفند که با میل و اراده خویش دعوت تو را
اجابت کرده، پشت سر تو گام برمیدارند.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 43 .... ص : 533
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ ) « و جهنم میعادگاه همه آنهاست » : (آیه 43 )- سپس صریحترین تهدیدهاي خود را متوجه پیروان شیطان کرده، میگوید
لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ).
گمان نکنند که آنها از چنگال مجازات میتوانند فرار کنند و یا به حساب آنها رسیدگی نمیشود.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 44 .... ص : 533
صفحه 422 از 529
لَها سَبْعَۀُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ ) « همان دوزخی که هفت در دارد، و براي هر دري گروهی از پیروان شیطان تقسیم شدهاند » -( (آیه 44
مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ).
این درها، در حقیقت درهاي گناهانی است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ میشوند، هر گروهی به وسیله ارتکاب گناهی و از
دري، همان گونه که درهاي بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدتهایی است که به وسیله آن بهشتیان وارد بهشت میشوند.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 45 .... ص : 533
(آیه 45 )- نعمتهاي هشتگانه بهشت: در آیات گذشته دیدیم که چه سان خداوند نتیجه کار شیطان و یاران و همگامان و پیروان او
را شرح داد، و درهاي هفتگانه جهنم را به روي آنها گشود.
طبق روش قرآن که از مسأله مقابله و تقارن، براي تعلیم و تربیت، بهرهگیري میکند، در این آیات هشت نعمت بزرگ مادي و
معنوي به تعداد درهاي بهشت ص: 534
بیان شده است:
پرهیزکاران در باغهاي سرسبز بهشت، و در کنار چشمههاي زلال » : -1 در آغاز به یک نعمت مهم جسمانی اشاره کرده، میگوید
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ). ) « آن خواهند بود
به صیغه جمع، اشاره به باغهاي متنوع و چشمههاي فراوان و گوناگون بهشت است که هر کدام لذت تازهاي « عیون » و « جنات » ذکر
میآفریند.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 46 .... ص : 534
است اشاره میکند، سلامت از هرگونه رنج و « امنیت » و « سلامت » (آیه 46 )- دوم و سوم: سپس به دو نعمت مهم معنوي که
داخل این باغها شوید با سلامت و » : ناراحتی، و امنیت از هرگونه خطر، میگوید: فرشتگان الهی به آنها خوش آمد گفته، میگویند
ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ). ) « امنیت کامل
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 47 .... ص : 534
وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ ) « ما هرگونه حسد و کینه و عداوت و خیانت را از سینههاي آنها میشوییم و بر میکنیم » : (آیه 47 )- چهارم
مِنْ غِلٍّ).
شستشو نشود نه سلامت و امنیت فراهم میشود و نه برادري و اخوت. « غلّ » چرا که تا قلب انسان از این
إِخْواناً). ) « در حالی که همه برادرند » -5
و نزدیکترین پیوندهاي محبت در میان آنها حکمفرماست.
عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ). ) « در حالی که بر سریرها رو بروي یکدیگر قرار گرفتهاند » -6
آنها در جلسات اجتماعیشان گرفتار تشریفات آزار دهنده این دنیا نیستند و مجلسشان بالا و پایین ندارد همه برادرند، همه رو بروي
یکدیگر و در یک صف، نه یکی بالاي مجلس و دیگري در کفش کن.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 48 .... ص : 534
صفحه 423 از 529
(آیه 48 )- سپس به هفتمین نعمت مادي و معنوي اشاره کرده، میگوید:
لا یَمَسُّهُمْ فِیها نَصَبٌ). ) « هرگز خستگی و تعب به آنها نمیرسد »
و همانند زندگی این دنیا که رسیدن به یک روز آسایش، خستگیهاي فراوانی قبل و بعد از آن دارد که فکر آن، آرامش انسان را بر
هم میزند، نیست. ص: 535
آنها هرگز از این باغهاي پرنعمت و سرور » -8 همچنین فکر فنا و نابودي و پایان گرفتن نعمت، آنان را آزار نمیدهد، چرا که
وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ). ) « اخراج نمیشوند
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 49 .... ص : 535
(آیه 49 )- اکنون ممکن است افراد گنهکار و آلوده در هالهاي از غم و اندوه فرو روند که اي کاش ما هم میتوانستیم به گوشهاي
از این موهبت دست یابیم، در اینجا خداوند رحمان و رحیم درهاي بهشت را به روي آنها نیز میگشاید، اما به صورت مشروط.
بندگانم را آگاه کن که من غفور و » ! با لحنی مملو از محبت و عالیترین نوازش، روي سخن را به پیامبرش کرده، میگوید: پیامبرم
نَبِّئْ عِبادِي أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ). ) « رحیمم، گناه بخش و پرمحبتم
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 50 .... ص : 535
(آیه 50 )- اما از آنجا که قرآن، همیشه جلو سوء استفاده از مظاهر رحمت الهی را با جملههاي تکان دهندهاي که حاکی از خشم و
غضب اوست میگیرد، تا تعادل میان خوف و رجاء که رمز تکامل و تربیت است برقرار گردد، بلافاصله اضافه میکند: که به
وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ). ) « عذاب و کیفر من همان عذاب دردناك است » بندگانم نیز بگو: که
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 51 .... ص : 535
(آیه 51 )- میهمانان ناشناس؟ از این آیه به بعد، قسمتهاي آموزندهاي را از تاریخ پیامبران بزرگ و اقوام سرکش به عنوان نمونههاي
روشنی از بندگان مخلص، و پیروان شیطان، بیان میکند.
وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَ یْفِ ) « و به آنها (بندگانم) از میهمانهاي ابراهیم خبر ده » : نخست از داستان میهمانهاي ابراهیم شروع کرده، میگوید
إِبْراهِیمَ).
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 52 .... ص : 535
به هنگام وارد شدن بر ابراهیم (به صورت ناشناس، نخست) بر او » : (آیه 52 )- این میهمانهاي ناخوانده همان فرشتگانی بودند که
إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً). ) « سلام گفتند
ابراهیم آن گونه که وظیفه یک میزبان بزرگوار و مهربان است براي پذیرایی آنها آماده شد و غذاي مناسبی فورا فراهم ساخت، اما
هنگامی که سفره غذا گسترده ص: 536
شد میهمانهاي ناشناس دست به غذا دراز نکردند، او از این امر وحشت کرد و وحشت خود را کتمان ننمود، با صراحت به آنان
قالَ إِنَّا مِنْکُمْ وَجِلُونَ). ) « گفت: ما از شما بیمناکیم »
صفحه 424 از 529
این ترس به خاطر سنتی بود که در آن زمان و زمانهاي بعد و حتی در عصر ما در میان بعضی از اقوام معمول است که هرگاه کسی
نان و نمک کسی را بخورد به او گزندي نخواهد رساند و خود را مدیون او میداند و به همین دلیل، دست نبردن به سوي غذا دلیل
بر قصد سوء و کینه و عداوت است.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 53 .... ص : 536
به او گفتند: ترسان مباش، ما تو را به فرزند » (آیه 53 )- ولی چیزي نگذشت که فرشتگان ابراهیم را از نگرانی بیرون آوردند، و
قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِیمٍ). ) « دانایی بشارت میدهیم
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 54 .... ص : 536
(آیه 54 )- ولی ابراهیم به خوبی میدانست که از نظر موازین طبیعی تولد چنین فرزندي از او بسیار بعید است، هر چند در برابر
گفت: آیا چنین بشارتی به من » قدرت خدا هیچ چیزي محال نیست، ولی توجه به موازین عادي و طبیعی تعجب او را برانگیخت، لذا
قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِی عَلی أَنْ مَسَّنِیَ الْکِبَرُ). ) !؟« میدهید در حالی که من به سن پیري رسیدهام
فَبِمَ تُبَشِّرُونَ). ) ؟« راستی به چه چیز مرا بشارت میدهید »
آیا به امر و فرمان خداست این بشارت شما یا از ناحیه خودتان؟ صریحا بگویید تا اطمینان بیشتر پیدا کنم!
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 55 .... ص : 536
گفتند: که ما تو را به » (آیه 55 )- به هر حال فرشتگان مجال تردید یا تعجب بیشتري به ابراهیم ندادند، با صراحت و قاطعیت به او
قالُوا بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ). ) « حق بشارت دادیم
بشارتی که از ناحیه خدا و به فرمان او بود و به همین دلیل، حق است و مسلم.
اکنون که چنین است از » : و به دنبال آن براي تأکید- به گمان این که مبادا یأس و ناامیدي بر ابراهیم غلبه کرده باشد- گفتند
فَلا تَکُنْ ص: 537 ) « مأیوسان مباش
مِنَ الْقانِطِینَ)
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 56 .... ص : 537
(آیه 56 )- ولی ابراهیم به زودي این فکر را از آنها دور ساخت که یأس و نومیدي از رحمت خدا بر او چیره شده باشد، بلکه تنها
گفت: و چه کسی از رحمت پروردگارش مأیوس میشود جز » تعجبش روي حساب موازین طبیعی است، لذا با صراحت
قالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَۀِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ). ) !؟« گمراهان
همان گمراهانی که خدا را به درستی نشناخته و پی به قدرت بیپایانش نبردهاند، خدایی که از ذرهاي خاك، انسانی چنین شگرف
میآفریند، و از نطفه ناچیزي فرزندي برومند به وجود میآورد، و آتش سوزانی را به گلستانی تبدیل میکند، چه کسی میتواند در
قدرت چنین پروردگاري شک کند یا از رحمت او مأیوس گردد؟!
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 57 .... ص : 537
صفحه 425 از 529
(آیه 57 )- ولی به هر حال ابراهیم (ع) پس از شنیدن این بشارت، در این اندیشه فرو رفت که این فرشتگان با آن شرایط خاص، تنها
براي بشارت فرزند نزد او نیامدهاند، حتما مأموریت مهمتري دارند و این بشارت تنها گوشهاي از آن را تشکیل میدهد، لذا در مقام
قالَ فَما خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ). ) ؟« گفت: مأموریت شما چیست اي فرستادگان خدا » سؤال برآمد و به آنها
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 58 .... ص : 537
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلی قَوْمٍ مُجْرِمِینَ). ) « گفتند: ما به سوي یک قوم گنهکار فرستاده شدهایم » -( (آیه 58
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 59 .... ص : 537
(آیه 59 )- و از آنجا که میدانستند ابراهیم با آن حس کنجکاویش مخصوصا در زمینه این گونه مسائل به این مقدار پاسخ، قناعت
نخواهد کرد، فورا اضافه کردند که: این قوم مجرم کسی جز قوم لوط نیست ما مأموریم این آلودگان بیآزرم را درهم بکوبیم و
إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ). ) « مگر خانواده لوط که ما همه آنها را از آن مهلکه نجات خواهیم داد » نابود کنیم
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 60 .... ص : 537
شامل همه خانواده او حتی همسر گمراهش که با « اجمعین » آن هم با تأکید به « آل لوط » (آیه 60 )- ولی از آنجا که تعبیر به
بجز برگزیده تفسیر » : مشرکان هماهنگ بود میشد، و شاید ابراهیم نیز از این ماجرا آگاه بود، بلافاصله او را استثناء کردند و گفتند
نمونه، ج 2، ص: 538
و نجات نیابد (إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِینَ). « همسرش که ما مقدر ساختهایم از بازماندگان در شهر محکوم به فنا باشد
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 61 .... ص : 538
(آیه 61 )- از این آیه به بعد داستان خارج شدن فرشتگان از نزد ابراهیم و آمدن به ملاقات لوط را میخوانیم، نخست میگوید:
فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ). ) « هنگامی که فرستادگان خداوند نزد خاندان لوط آمدند »
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 62 .... ص : 538
قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ). ) « به آنها گفت: شما افرادي ناشناختهاید » (آیه 62 )- لوط
مفسران میگویند: این سخن را به این جهت به آنها گفت که آنان به صورت جوانانی خوش صورت و زیبا نزد او آمدند، از یک
سو میهمانند و محترم، و از سوي دیگر محیطی است ننگین و آلوده و پر از مشکلات.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 63 .... ص : 538
گفتند: » (آیه 63 )- ولی فرشتگان، زیاد او را در انتظار نگذاردند، با صراحت
قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما کانُوا فِیهِ یَمْتَرُونَ). یعنی مأمور مجازات دردناکی ) « ما چیزي را براي تو آوردهایم که آنها در آن تردید داشتند
صفحه 426 از 529
هستیم که تو کرارا به آنها گوشزد کردهاي ولی هرگز آن را جدي تلقی نکردند؟
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 64 .... ص : 538
وَ أَتَیْناكَ بِالْحَقِّ). ) « ما واقعیت مسلّم و غیر قابل تردیدي را براي تو آوردهایم » : (آیه 64 )- سپس براي تأکید گفتند
یعنی، عذاب حتمی و مجازات قطعی این گروه بیایمان منحرف.
وَ إِنَّا لَصادِقُونَ). ) « ما مسلما راست میگوییم » : باز براي تأکید بیشتر اضافه کردند
یعنی این گروه تمام پلها را پشت سر خود خراب کردهاند و جایی براي شفاعت و گفتگو در مورد آنها باقی نمانده است، تا لوط
حتی به فکر شفاعت نیفتد و بداند اینها ابدا شایستگی این امر را ندارند.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 65 .... ص : 538
(آیه 65 )- و از آنجا که باید گروه اندك مؤمنان (خانواده لوط بجز همسرش) از این مهلکه جان به سلامت ببرند دستور لازم را به
تو شبانه (و اواخر شب هنگامی که چشم مردم گنهکار در خواب است و یا مست شراب برگزیده تفسیر نمونه، » : لوط چنین دادند
ج 2، ص: 539
فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ). ) « و شهوت) خانوادهات را بردار و از شهر بیرون شو
تا مراقب آنان باشی و کسی عقب نماند (وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ). « تو پشت سر آنها باش » ولی
وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ). ) « هیچ یک از شما نباید به پشت سرش نگاه کند » ضمنا
و به همان نقطهاي که دستور به شما داده شده است (یعنی سرزمین شام یا نقطه دیگري که مردمش از این آلودگیها پاك بودهاند) »
وَ امْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ) ) « بروید
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 66 .... ص : 539
ما به لوط چگونگی این امر را وحی فرستادیم که به هنگام طلوع » : (آیه 66 )- سپس لحن کلام تغییر مییابد و خداوند میفرماید
وَ قَ َ ض یْنا إِلَیْهِ ذلِکَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ ) « صبح همگی ریشه کن خواهند شد، به گونهاي که حتی یک نفر از آنها باقی نماند
مُصْبِحِینَ).
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 67 .... ص : 539
(آیه 67 )- سپس قرآن داستان را در اینجا رها کرده و به آغاز باز میگردد، و بخشی را که در آنجا ناگفته مانده بود به مناسبتی که
مردم شهر (از ورود میهمانان تازه وارد لوط آگاه شدند) و به سوي خانه او حرکت » : بعدا اشاره خواهیم کرد بیان میکند و میگوید
وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِینَۀِ یَسْتَبْشِرُونَ). ) « کردند، و در راه به یکدیگر بشارت میدادند
آنها در آن وادي گمراهی و ننگین خود فکر میکردند طعمه لذیذي به چنگ آوردهاند، جوانانی زیبا و خوشرو، آن هم در خانه
لوط!
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 68 .... ص : 539
صفحه 427 از 529
که سر و صداي آنها را شنید در وحشت عجیبی فرو رفت و نسبت به میهمانان خود بیمناك شد. لذا در مقابل آنها « لوط » -( (آیه 68
قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَیْفِی فَلا تَفْضَحُونِ). ) « گفت: اینها میهمانان منند، آبروي مرا نریزید » ایستاد و
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 69 .... ص : 539
وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ). ) « و از خدا بترسید و مرا در برابر میهمانانم شرمنده نسازید » (آیه 69 )- سپس اضافه کرد: بیایید
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 70 .... ص : 539
(آیه 70 )- ولی آنها چنان جسور و پررو بودند که نه تنها احساس شرمندگی ص: 540
در خویش نمیکردند بلکه از لوط پیامبر، چیزي هم طلبکار شده بودند، گویی جنایتی انجام داده، زبان به اعتراض گشودند و
و به خانه خود راه ندهی (قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمِینَ). « گفتند: مگر ما به تو نگفتیم احدي را از مردم جهان به میهمانی نپذیري »
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 71 .... ص : 540
(آیه 71 )- به هر حال لوط که این جسارت و وقاحت را دید از طریق دیگري وارد شد، شاید بتواند آنها را از خواب غفلت و مستی
انحراف و ننگ، بیدار سازد، رو به آنها کرده گفت: چرا شما راه انحرافی میپویید، اگر منظورتان اشباع غریزه جنسی است چرا از
اینها دختران منند (آمادهام آنها را به ازدواجتان درآورم) اگر شما میخواهید کار » طریق مشروع و ازدواج صحیح وارد نمیشوید
راه این است (قالَ هؤُلاءِ بَناتِی إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ). « صحیحی انجام دهید
هدف لوط این بود که با آنها اتمام حجت کند و بگوید: من تا این حد نیز آماده فداکاري براي حفظ حیثیت میهمانان خویش، و
نجات شما از منجلاب فساد هستم.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 72 .... ص : 540
(آیه 72 )- اما واي از مستی شهوت، مستی انحراف، و مستی غرور و لجاجت، اگر ذرهاي از اخلاق انسانی و عواطف بشري در آنها
وجود داشت، کافی بود که آنها را در برابر چنین منطقی شرمنده کند، لااقل از خانه لوط باز گردند و حیا کنند، اما نه تنها منفعل
نشدند، بلکه بر جسارت خود افزودند و خواستند دست به سوي میهمانان لوط دراز کنند! اینجاست که خدا روي سخن را به پیامبر
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِی ) !« قسم به جان و حیات تو که اینها در مستی خود سخت سرگردانند » : اسلام صلّی اللّه علیه و آله کرده، میگوید
سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ).
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 73 .... ص : 540
(آیه 73 )- سرنوشت گنهکاران قوم لوط: در اینجا سخن الهی در باره این قوم اوج میگیرد و در دو آیه فشرده و کوتاه سرنوشت
سر انجام فریاد تکان دهنده و صیحه » : شوم آنها را به صورتی قاطع و کوبنده و بسیار عبرت انگیز بیان میکند، و میگوید
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَۀُ مُشْرِقِینَ). ص: 541 ) « وحشتناکی به هنگام طلوع آفتاب، همه را فراگرفت
این صیحه ممکن است صداي یک صاعقه عظیم و یا صداي یک زلزله وحشتناك بوده باشد.
صفحه 428 از 529
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 74 .... ص : 541
فَجَعَلْنا ) !« بالاي آن را پایین (و پایین را بالا) قرار دادیم » (آیه 74 )- ولی به این اکتفا ننمودیم بلکه شهر آنها را بکلی زیر و رو کردیم
عالِیَها سافِلَها).
وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ ) !« به دنبال آن بارانی از سجیل (گلهاي متحجر شده) بر سر آنان فرو ریختیم » این مجازات نیز براي آنها کافی نبود
حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ).
نازل شدن این عذابهاي سه گانه (صیحه وحشتناك- زیر و رو شدن- بارانی از سنگ) هر کدام به تنهایی کافی بود که قومی را به
هلاکت برساند، اما براي شدت گناه و جسور بودن آنها در تن دادن به آلودگی و ننگ، و همچنین براي عبرت دیگران، خداوند
مجازات آنها را مضاعف کرد.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 75 .... ص : 541
در این (سرگذشت عبرت انگیز) نشانههایی است » : (آیه 75 )- اینجاست که قرآن به نتیجه گیري تربیتی و اخلاقی پرداخته، میگوید
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ). ) « براي هوشیاران
آنها که با فراست و هوشیاري و بینش مخصوص خود از هر علامتی جریانی را کشف میکنند و از هر اشارهاي حقیقتی و از هر
نکتهاي، مطلب مهم و آموزندهاي را.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 76 .... ص : 541
آثار آنها بر سر راه کاروانیان و گذرکنندگان همواره ثابت و برقرار » (آیه 76 )- اما تصور نکنید که آثار آنها بکلی از میان رفته، نه
وَ إِنَّها لَبِسَبِیلٍ مُقِیمٍ). ) « است
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 77 .... ص : 541
در » : (آیه 77 )- باز هم به عنوان تأکید بیشتر و دعوت افراد با ایمان به تفکر و اندیشه در این داستان عبرت انگیز اضافه میکند که
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِلْمُؤْمِنِینَ). چرا که مؤمنان راستین بافراست و کاملا هوشیارند. ) « این (داستان) نشانهاي است براي افراد با ایمان
چگونه ممکن است انسان ایمان داشته باشد و این سرگذشت تکان دهنده را بخواند و عبرتها نگیرد؟!
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 78 .... ص : 541
(آیه 78 )- پایان زندگی دو قوم ستمگر! در اینجا قرآن به دو بخش دیگر از ص: 542
اشاره میکند، و بحثهاي عبرت انگیزي را که در آیات « اصحاب الحجر » و « اصحاب الأیکه » سرگذشت اقوام پیشین تحت عنوان
پیشین پیرامون قوم لوط بود تکمیل مینماید.
و اصحاب الایکه مسلما مردمی ظالم و ستمگر بودند، (وَ إِنْ کانَ أَصْحابُ الْأَیْکَۀِ لَظالِمِینَ). » : نخست میگوید
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 79 .... ص : 542
صفحه 429 از 529
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ). و در برابر ظلمها و ستمگریها و سرکشیها، مجازاتشان نمودیم. ) « ما از آنها انتقام گرفتیم » -( (آیه 79
وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ). ) !« و (شهرهاي ویران شده) این دو (قوم لوط و اصحاب الایکه) بر سر راه (شما در سفرهاي شام) آشکار است »
همان قوم شعیبند که در سرزمینی پر آب و مشجّر در میان حجاز و شام زندگی میکردند. « اصحاب الایکه »
و « کم فروشی » آنها زندگی مرفه و ثروت فراوانی داشتند و به همین جهت، غرور و غفلت آنها را فرا گرفته بود و مخصوصا دست به
زده بودند. « فساد در زمین »
آن پیامبر بزرگ، آنها را از این کارشان برحذر داشت و دعوت به توحید و راه حق نمود، اما همان گونه که در آیات سوره « شعیب »
هود دیدیم، آنها تسلیم حق نشدند و سر انجام بر اثر مجازات دردناکی نابود گشتند.
از آیه 176 تا 190 آمده است. « شعراء » شرح بیشتر حالات آنها در سوره
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 80 .... ص : 542
زندگی مرفهی داشتند و پیامبر « حجر » همان قوم سرکشی که در سرزمینی به نام ،« اصحاب الحجر » ( آیه 80 )- و اما در مورد
وَ لَقَدْ کَذَّبَ ) « و اصحاب حجر، فرستادگان خدا را تکذیب کردند » : براي هدایت آنها مبعوث شد، چنین میگوید « صالح » بزرگشان
أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِینَ).
این نکته قابل توجه است که قرآن در مورد اصحاب الحجر- و همچنین در مورد قوم نوح و قوم شعیب و قوم لوط در آیات سوره
را تکذیب کردند، در حالی که ظاهر « پیامبران » شعراء به ترتیب آیه 105 و 123 و 160 و بعضی دیگر از اقوام پیشین- میگوید: آنها
امر چنین نشان میدهد که هر کدام یک پیامبر بیشتر ص: 543
نداشتند و تنها او را تکذیب نمودند.
این تعبیر شاید به خاطر آن است که برنامه و هدف پیامبران، آنچنان با یکدیگر پیوستگی دارد که تکذیب یکی از آنها تکذیب همه
آنها خواهد بود.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 81 .... ص : 543
چنین ادامه میدهد: « اصحاب الحجر » (آیه 81 )- به هر حال قرآن در باره
وَ آتَیْناهُمْ آیاتِنا فَکانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ). ) !« و ما آیات خود را به آنان دادیم ولی آنها از آن روي گرداندند »
روي گرداندن) نشان میدهد که آنها حتی حاضر نبودند این آیات را بشنوند و یا به آن نظر بیفکنند. ) « اعراض » تعبیر به
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 82 .... ص : 543
(آیه 82 )- اما به عکس در کار زندگی دنیایشان آن قدر سخت کوش بودند که:
وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً آمِنِینَ). ) « براي خود خانههاي امن و امانی در دل کوهها میتراشیدند »
عجیب است که انسان براي چند روز زندگی دنیا این همه محکم کاري میکند، ولی براي زندگی جاویدان و ابدیش آنچنان سهل
انگار است که حتی گاهی حاضر به شنیدن سخن خدا و نظر افکندن در آیات او نیست!
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 83 .... ص : 543
صفحه 430 از 529
و ندادن حق ادامه « انتخاب اصلح الهی » (آیه 83 )- خوب، چه انتظاري در باره چنین قومی میتوان داشت، جز این که طبق قانون
حیات به اقوامی که بکلی فاسد و مفسد میشوند، بلاي نابود کنندهاي بر سر آنها فرود آید و نابودشان سازد، لذا قرآن میگوید:
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَۀُ مُصْبِحِینَ). ) « سر انجام صیحه (آسمانی) صبحگاهان دامانشان را گرفت »
این صیحه صداي صاعقه مرگباري بوده که بر خانههاي آنها فرود آمد.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 84 .... ص : 543
(آیه 84 )- نه آن کوههاي سر به آسمان کشیده و نه آن خانههاي امن و امان و نه اندام نیرومند این قوم سرکش و نه آن ثروت
سرشار، هیچ کدام نتوانستند در برابر این عذاب الهی مقاومت کنند، لذا در پایان داستان آنها میفرماید:
فَما أَغْنی عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ). ) « و آنچه را به دست آورده بودند، آنان را از عذاب الهی نجات نداد »
ص: 544
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 85 .... ص : 544
(آیه 85 )- از آنجا که گرفتاري همیشگی انسان به خاطر نداشتن یک ایدئولوژي و عقیده صحیح و خلاصه پاي بند نبودن به مبدأ و
و « توحید » معاد است، پس از شرح حالات اقوامی همچون قوم لوط و قوم شعیب و صالح که گرفتار آن همه بلا شدند، به مسأله
ما آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است جز به حق » : باز میگردد و در یک آیه به هر دو اشاره کرده، میفرماید « معاد »
وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ). ) « نیافریدیم
و جزاي هر کس به او میرسد! « ساعت موعود [قیامت] قطعا فرا خواهد رسید » : این در مورد توحید، سپس در رابطه با معاد میگوید
(وَ إِنَّ السَّاعَۀَ لَآتِیَۀٌ).
و به دنبال آن به پیامبرش دستور میدهد که در برابر لجاجت، نادانیها، تعصبها، کارشکنیها و مخالفتهاي سرسختانه آنان، ملایمت و
که حتی توأم با ملامت نباشد (فَاصْ فَحِ الصَّفْحَ « از گناهان آنها صرف نظر کن، و آنها را ببخش، بخششی زیبا » محبت نشان ده، و
الْجَمِیلَ).
زیرا تو با داشتن دلیل روشن در راه دعوت و رسالتی که به آن مأموري، نیازي به خشونت نداري به علاوه خشونت در برابر جاهلان،
غالبا موجب افزایش خشونت و تعصب آنهاست.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 86 .... ص : 544
(آیه 86 )- این آیه- بطوري که جمعی از مفسران گفتهاند- در واقع به منزله دلیلی بر لزوم گذشت و عفو و صفح جمیل است،
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ). ) « پروردگار تو، آفریننده و آگاه است » : میگوید
او میداند که همه مردم یکسان نیستند، او از اسرار درون و طبایع و میزان رشد فکري و احساسات مختلف آنها باخبر است، نباید از
همه آنها انتظار داشته باشی که یکسان باشند بلکه باید با روحیه عفو و گذشت با آنها برخورد کنی تا تدریجا تربیت شوند و به راه
حق آیند.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 87 .... ص : 544
صفحه 431 از 529
(آیه 87 )- سپس به پیامبر خود دلداري میدهد که از خشونت دشمنان و انبوه جمعیت آنها و امکانات فراوان مادي که در اختیار
دارند، هرگز نگران نشود، ص: 545
و ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم » : چرا که خداوند مواهبی در اختیار او گذارده که هیچ چیز با آن برابري نمیکند میگوید
وَ لَقَدْ آتَیْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ). ) !« دادیم
خداوند به پیامبرش این واقعیت را بازگو میکند که تو داراي چنین سرمایه عظیمی هستی، سرمایهاي همچون قرآن به عظمت تمام
عالم هستی، مخصوصا سوره حمد که چنان محتوایش عالی است که در یک لحظه کوتاه انسان را به خدا پیوند داده و روح او را در
آستانش به تعظیم و تسلیم و راز و نیاز وا میدارد.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 88 .... ص : 545
هرگز چشم » : (آیه 88 )- و به دنبال بیان این موهبت بزرگ چهار دستور مهم به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میدهد، نخست میگوید
لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ). ) « خود را به نعمتهاي مادّي که به گروههایی از آنها [کفار] دادهایم میفکن
این نعمتهاي مادي نه پایدارند، نه خالی از دردسر، حتی در بهترین حالاتش نگاهداري آن سخت مشکل است.
وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ). ) « و هرگز (به خاطر این مال و ثروت و نعمتهاي مادي که در دست آنهاست) غمگین مباش » : سپس اضافه میکند
کسی که چشم خود را به آنچه در دست دیگران است بدوزد، همیشه » : در حدیثی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم
.« اندوهگین و غمناك خواهد بود و هرگز آتش خشم در دل او فرو نمینشیند
و بال (عطوفت) خود را براي » : دستور سومی که به پیامبر میدهد در زمینه تواضع و فروتنی و نرمش در برابر مؤمنان است میفرماید
وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ). ) !« مؤمنین فرود آر
این تعبیر کنایه زیبایی از تواضع و محبت و ملاطفت است همانگونه که پرندگان به هنگامی که میخواهند نسبت به جوجههاي خود
اظهار محبت کنند آنها را زیر بال و پر خود میگیرند، و هیجان انگیزترین صحنه عاطفی را مجسم میسازند، آنها را در مقابل
حوادث و دشمنان حفظ میکنند.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 89 .... ص : 545
(آیه 89 )- سر انجام دستور چهارم را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میدهد و میگوید: در برابر ص: 546
وَ قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ). ) « و صریحا بگو: من انذار کننده آشکارم » این افراد بیایمان و ثروتمند محکم بایست
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 90 .... ص : 546
آن گونه که بر تقسیم کنندگان » (آیه 90 )- بگو: من به شما اعلام خطر میکنم که خدا فرموده عذابی بر شما فرو میفرستم
کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ). ) « فرستادم
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 91 .... ص : 546
الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ). ) « همان تقسیم کنندگانی که قرآن (و آیات الهی) را تجزیه کردند » -( (آیه 91
صفحه 432 از 529
آنچه به سودشان بود گرفتند و آنچه به زیانشان بود کنار گذاشتند، ولی مؤمنان راستین هیچ گونه تجزیه و تقسیم و تبعیض در میان
احکام الهی قائل نیستند.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 92 .... ص : 546
سوگند به پروردگارت که ما بطور قطع از همه » : تجزیه گران) پرداخته، میگوید ) « مقتسمین » (آیه 92 )- در این آیه به سرنوشت
فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ). ) « آنها سؤال خواهیم کرد
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 93 .... ص : 546
عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « از تمام کارهایی که انجام میدادند » -( (آیه 93
روشن است که سؤال خداوند براي کشف مطلب پنهان و پوشیدهاي نیست، چرا که او از اسرار درون و برون آگاه است. بنابراین
سؤال مزبور به خاطر تفهیم به خود طرف است تا به زشتی اعمالش پی ببرد و در حقیقت این پرسشها بخشی از مجازات آنهاست.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 94 .... ص : 546
(آیه 94 )- مکتبت را آشکارا بگو! در این آیه فرمان قاطعی به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله میدهد، میگوید: در برابر هیاهوي
« آشکارا آنچه را مأموریت داري بیان کن » ، مشرکان و مجرمان نه تنها ضعف و ترس و سستی به خود راه مده و ساکت مباش، بلکه
و حقایق دین را با صراحت بر ملا ساز (فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ).
وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ). ) « و از مشرکان، روي گردان و نسبت به آنها بیاعتنایی کن »
اسلام بود بعد از آن که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سه سال مخفیانه دعوت کرد، و عده قلیلی از نزدیکان « دعوت علنی » و این آغاز
پیامبر به او ایمان آوردند.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 95 .... ص : 546
(آیه 95 )- سپس خداوند براي تقویت قلب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به او اطمینان میدهد ص: 547
إِنَّا کَفَیْناكَ ) « ما شرّ استهزاء کنندگان را از تو دفع کردیم » : که در برابر استهزاء کنندگان از وي حمایت میکند، میفرماید
الْمُسْتَهْزِئِینَ).
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 96 .... ص : 547
آنها کسانی هستند که با خدا معبود دیگري قرار میدهند، ولی به زودي » : را چنین توصیف میکند « الْمُسْتَهْزِئِینَ » (آیه 96 )- سپس
(از نتیجه شوم کار خود) آگاه خواهند شد (الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).
ممکن است این تعبیر اشاره به آن باشد که اینها کسانی هستند که افکار و اعمالشان خود مسخره است، چرا که آنقدر نادانند که در
برابر خداوندي که آفریننده جهان هستی است معبودي از سنگ و چوب تراشیدهاند، با این حال میخواهند تو را استهزاء کنند!
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 97 .... ص : 547
صفحه 433 از 529
و ما میدانیم که » : (آیه 97 )- بار دیگر به عنوان دلداري و تقویت هر چه بیشتر روحیه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله اضافه میکند
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُكَ بِما یَقُولُونَ). ) « سخنان آنها سینه تو را تنگ و ناراحت میسازد
روح لطیف تو و قلب حساست، نمیتواند این همه بدگویی و سخنان کفر و شرك آمیز را تحمل کند و به همین دلیل ناراحت
میشوي.
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 98 .... ص : 547
پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجده » ، (آیه 98 )- ولی ناراحت مباش براي زدودن آثار سخنان زشت و ناهنجارشان
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ). ) !« کنندگان باش
میزداید، و از آن گذشته به تو نیرو و توان، نور و صفا « اللّه » چرا که این تسبیح خداوند اثرات بد گفتار آنها را از دلهاي مشتاقان
بخشد.
هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله غمگین میشد به نماز برمیخاست و آثار این حزن و اندوه را در » : لذا در روایات میخوانیم
.« نماز از دل میشست
سورة الحجر( 15 ): آیۀ 99 .... ص : 547
و همواره » (آیه 99 )- و سر انجام آخرین دستور را در این زمینه به او میدهد که دست از عبادت خدا در تمام عمر بر مدار
وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ). ) « پروردگارت را بندگی کن تا یقین (مرگ) تو فرا رسد
عبادت مکتب عالی تربیت است، اندیشه انسان را بیدار و فکر او را متوجه ص: 548
بینهایت میسازد، گرد و غبار گناه و غفلت را از دل و جان او میشوید، صفات عالی انسانی را در وجود او پرورش میدهد، روح
ایمان را تقویت و آگاهی و مسؤولیت به انسان میبخشد.
و به همین دلیل ممکن نیست انسان لحظهاي در زندگی از این مکتب بزرگ تربیتی بینیاز گردد، و آنها که فکر میکنند، انسان
ممکن است به جایی برسد که نیازي به عبادت نداشته باشد یا تکامل انسان را محدود پنداشتهاند و یا مفهوم عبادت را درك
نکردهاند.
« پایان سوره حجر »
ص: 549
سوره نحل [ 16 ] .... ص : 549
اشاره
نازل گردیده است « مدینه » و قسمتی در « مکّه » این سوره 128 آیه دارد قسمتی از آن در
محتواي سوره: .... ص : 549
صفحه 434 از 529
دیده میشود- مانند بحث قاطع از توحید و معاد و مبارزه شدید با شرك و « مکّی » در آیات این سوره هم بحثهاي خاص سورههاي
مانند بحث از احکام اجتماعی و مسائل مربوط به جهاد و هجرت. « مدنی » بتپرستی- و هم بحثهاي مخصوص سورههاي
و بطور کلی محتواي این سوره را امور زیر تشکیل میدهد.
-1 بیش از همه بحث از نعمتهاي خداوند در این سوره به میان آمده و آن چنان ریزه کاریهاي آن تشریح گردیده که حسّ
شکرگزاري هر انسان آزادهاي را بیدار میکند.
این نعمتها شامل نعمتهاي مربوط به باران، نور آفتاب، انواع گیاهان و میوهها و مواد غذایی دیگر، و حیواناتی که خدمتگزار انسانها
میگردد. « انواع طیّبات » هستند و انواع وسائل زندگی و حتی نعمت فرزند و همسر، و خلاصه شامل
-2 بخش دیگري از آن، از دلائل توحید و عظمت خلقت خدا، و معاد بحث میکند.
-3 قسمت دیگري از آن از احکام مختلف اسلامی سخن میگوید.
-4 بخش دیگري از بدعتهاي مشرکان سخن به میان آورده. ص: 550
-5 و بالاخره در قسمت دیگري انسانها را از وسوسههاي شیطان بر حذر میدارد.
فضیلت تلاوت سوره: .... ص : 550
در بعضی از روایات از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود:
.« کسی که این سوره را تلاوت کند خداوند او را در برابر نعمتهایی که در این جهان به او بخشیده محاسبه نخواهد کرد »
البته تلاوتی توأم با تفکر و سپس تصمیم گیري و عمل، و گام نهادن در طریق شکرگزاري.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة النحل( 16 ): آیۀ 1 .... ص : 550
نازل شده است، در همان ایام که پیامبر صلّی « مکّه » (آیه 1)- فرمان عذاب نزدیک است: قسمت مهمی از آیات آغاز این سوره در
اللّه علیه و آله درگیري شدیدي با مشرکان و بت پرستان داشت، و هر روز در برابر دعوت حیات آفرین و آزادیبخش او به
بهانههایی متوسل میشدند، از جمله این که هرگاه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آنها را تهدید به عذاب الهی میکرد بعضی از
لجوجان میگفتند: اگر این عذاب و کیفر که میگویی راست است پس چرا به سراغ ما نمیآید؟! و شاید گاهی اضافه میکردند
که اگر فرضا عذابی در کار باشد ما دست به دامن بتها میشویم تا در پیشگاه خدا شفاعت کنند تا این عذاب را از ما بر دارد.
عجله نکنید فرمان خدا (براي مجازات مشرکان و مجرمان) قطعا » : نخستین آیه این سوره، خط بطلان بر این اوهام کشیده، میگوید
أَتی أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ). ) « فرا رسیده است
« خداوند منزه و برتر از آن است که آنها براي او شریک میسازند » و اگر فکر میکنید بتان شفیعان درگاه اویند سخت در اشتباهید
(سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ).
سورة النحل( 16 ): آیۀ 2 .... ص : 550
خداوند فرشتگان را با » : (آیه 2)- و از آنجا که هیچ مجازات و کیفري بدون بیان کافی و اتمام حجت عادلانه نیست، اضافه میکند
یُنَزِّلُ الْمَلائِکَۀَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی برگزیده تفسیر نمونه، ) « روح الهی به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد نازل میکند
صفحه 435 از 529
ج 2، ص: 551
مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).
أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا). ) « و به آنها دستور میدهد که: مردم را انذار کنید (و بگویید:) معبودي جز من نیست
و در برابر من احساس مسؤولیت کنید (فَاتَّقُونِ). « از (مخالفت دستور) من بپرهیزید » بنابراین، تنها
در این آیه وحی و قرآن و نبوت است که مایه حیات و زندگی انسانهاست. « روح » منظور از
سورة النحل( 16 ): آیۀ 3 .... ص : 551
(آیه 3)- در اینجا قرآن براي ریشه کن ساختن شرك و توجه به خداوند یکتا از دو راه وارد میشود: نخست از طریق دلائل عقلی به
وسیله نظام شگرف آفرینش و عظمت خلقت، و دیگر از طریق عاطفی و بیان نعمتهاي گوناگون خداوند نسبت به انسان و تحریک
حسّ شکرگزاري او.
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ). ) « خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید » : در آغاز میگوید
حقانیت آسمانها و زمین هم از نظام عجیب و آفرینش منظم و حساب شده آن روشن است و هم از هدف و منافعی که در آنها
وجود دارد.
تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ). ) « خدا برتر از آن است که براي او شریک میسازند » : و به دنبال آن اضافه میکند
آیا بتهایی که آنها را شریک او قرار دادهاند هرگز قادر به چنین خلقتی هستند؟
و یا حتی میتوانند پشه کوچک و یا ذره غباري بیافرینند!
سورة النحل( 16 ): آیۀ 4 .... ص : 551
(آیه 4)- بعد از اشاره به مسأله آفرینش آسمان و زمین و اسرار بیپایان آنها، سخن از خود انسان میگوید، انسانی که به خودش از
انسان را از نطفه بیارزشی آفرید، اما سر انجام به جایی رسید که موجودي (متفکر و » : هر کس دیگر نزدیکتر است، میفرماید
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَۀٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ). ) « فصیح و بلیغ و) مدافع از خویشتن و سخنگوي آشکار شد
سورة النحل( 16 ): آیۀ 5 .... ص : 551
(آیه 5)- پس از آفرینش انسان به نعمت مهم دیگري یعنی خلقت ص: 552
خداوند چهار پایان را آفرید در حالی که در آنها » : چهار پایان، و فوائد مختلفی که از آنها عاید میشود اشاره کرده، میگوید
وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فِیها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ). ) « وسیله پوشش براي شماست و منافع دیگر و از گوشت آنها میخورید
را مطرح میکند، زیرا بسیاري از مردم (بخصوص « مسکن » و « پوشش » جالب این که در میان این همه فوائد، قبل از هر چیز مسأله
بادیه نشینان) هم لباسشان از پشم و مو یا پوست تهیه میشود، و هم خیمههایشان که آنها را از سرما و گرما حفظ میکند، و به هر
حال این دلیل بر اهمیت پوشش و مسکن و مقدم بودن آن بر هر چیز دیگر است.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 6 .... ص : 552
(آیه 6)- جالب این که تنها به منافع معمولی و عادي این چهار پایان سودمند اکتفا نمیکند بلکه روي جنبه استفاده روانی از آنها نیز
صفحه 436 از 529
تکیه کرده، میگوید:
و در این حیوانات براي شما زینت و شکوهی است به هنگامی که آنها را به استراحتگاهشان باز میگردانید، و هنگامی که »
وَ لَکُمْ فِیها جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ). ) « (صبحگاهان) به صحرا میفرستید
این در واقع جمال استغناء و خودکفایی جامعه است، جمال تولید و تأمین فرآوردههاي مورد نیاز یک ملت است، و به تعبیر گویاتر
جمال استقلال اقتصادي و ترك هرگونه وابستگی است!
سورة النحل( 16 ): آیۀ 7 .... ص : 552
آنها بارهاي سنگین شما را (بر دوش » : (آیه 7)- در این آیه به یکی دیگر از منافع مهم بعضی از این حیوانات اشاره کرده، میگوید
وَ تَحْمِلُ أَثْقالَکُمْ إِلی بَلَدٍ لَمْ تَکُونُوا ) « خود) حمل میکنند و به سوي شهر و دیاري که جز با مشقت زیاد به آن نمیرسیدید میبرند
بالِغِیهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ).
این نشانه رحمت و رأفت خداوند است که این چهار پایان را با این قدرت و نیرو آفریده است، و آنها را رام و تسلیم شما نیز
إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ). ) « چرا که پروردگار شما رءوف و رحیم است » گردانیده
به این ترتیب این چهار پایان در درجه اول، پوشش و وسائل دفاعی براي انسان در برابر گرما و سرما تولید میکنند، و در درجه بعد
از فرآوردههاي لبنیاتی آنها ص: 553
استفاده میشود، و سپس از گوشتشان، و بعد از آثار روانی که در دلها میگذارند، مورد توجه قرار گرفته و سر انجام باربري آنها.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 8 .... ص : 553
خداوند اسبها » : (آیه 8)- آنگاه به سراغ گروه دیگري از حیوانات میرود که براي سواري انسان از آنها استفاده میشود، میفرماید
وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زِینَۀً). ) « و استرها و الاغها را آفرید تا شما بر آن سوار شوید، و هم مایه زینت شما باشد
در پایان آیه به مسأله مهمتري اشاره کرده و افکار را به وسائل نقلیه و مرکبهاي گوناگونی که در آینده در اختیار بشر قرار میگیرد
و خداوند چیزها (وسائل نقلیه دیگري) میآفریند » : و بهتر و خوبتر از این حیوانات میتواند استفاده کند متوجه میسازد، و میگوید
وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ). ) « که شما نمیدانید
سورة النحل( 16 ): آیۀ 9 .... ص : 553
(آیه 9)- به دنبال نعمتهاي مختلفی که در آیات گذشته بیان شد در اینجا به یکی از نعمتهاي بسیار مهم معنوي اشاره کرده،
« بر خداست که راه راست و صراط مستقیم را (که هیچ گونه انحراف و کژي در آن نیست) در اختیار بندگان بگذارد » : میفرماید
(وَ عَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ).
در این که این راه راست اشاره به جنبه تکوینی یا تشریعی میکند، مفسران تفسیرهاي مختلفی دارند، ولی هیچ مانعی ندارد که هر
دو جنبه را شامل شود.
به این ترتیب که خداوند از نظر خلقت و آفرینش و تکوین، انسان را مجهز به عقل و استعداد و نیروهاي لازم براي پیمودن این
صراط مستقیم کرده است.
و از سوي دیگر، خدا پیامبران را با وحی آسمانی و تعلیمات کافی و قوانین مورد نیاز انسان فرستاده است، تا از نظر تشریع، راه را از
صفحه 437 از 529
چاه مشخص کرده و با انواع بیانها او را تشویق به پیمودن این راه کنند و از مسیرهاي انحرافی باز دارند.
وَ) « بعضی از این راهها منحرف و بیراهه است » : سپس از آنجا که راههاي انحرافی فراوان است، به انسانها هشدار میدهد و میگوید
مِنْها جائِرٌ).
و از آنجا که نعمت اختیار و آزادي اراده و انتخاب، یکی از مهمترین عوامل تکامل انسان میباشد با یک جمله کوتاه به آن اشاره
اگر خدا ص: 554 » : کرده، میگوید
به گونهاي که نتوانید گامی از آن فراتر بگذارید (وَ لَوْ شاءَ لَهَداکُمْ « میخواست همه شما را (به اجبار) به راه راست هدایت میکرد
أَجْمَعِینَ).
ولی این کار را نکرد، چرا که هدایت اجباري، نه افتخار است و نه تکامل!
سورة النحل( 16 ): آیۀ 10 .... ص : 554
(آیه 10 )- در این آیه باز به سراغ نعمتهاي مادي میرود تا حس شکرگزاري انسانها را برانگیزد، آتش عشق خدا را در دلهایشان
بیفروزد، و آنها را به شناخت بیشتر بخشنده این نعمتها دعوت کند.
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً). ) « او کسی است که از آسمان آبی فرستاد » : میگوید
لَکُمْ مِنْهُ شَرابٌ). ) « که نوشیدن شما از آن است » آبی حیات بخش، زلال، شفاف، و خالی از هرگونه آلودگی
وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ). ) « و نیز گیاهان و درختانی از آن به وجود میآید که (حیوانات خود را) در آن به چرا میفرستید »
بدون شک منافع آب باران تنها نوشیدن انسان و روییدن درختان و گیاهان نیست، بلکه شستشوي زمینها، تصفیه هوا، ایجاد رطوبت
لازم براي طراوت پوست تن انسان و راحتی تنفس او، و مانند آن همه از فوائد باران است، ولی از آنجا که دو قسمت یاد شده، از
اهمیت بیشتري برخوردار بوده روي آن تکیه شده.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 11 .... ص : 554
خداوند با آن (آب باران) براي شما زراعت و زیتون و نخل و انگور، و از همه » : (آیه 11 )- باز همین مسأله را چنین ادامه میدهد
یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ). ) « میوهها میرویاند
مسلما در آفرینش این (میوههاي رنگارنگ و پربرکت و این همه محصولات کشاورزي) نشانه روشنی (از خدا) براي اندیشمندان »
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ). ) « است
سورة النحل( 16 ): آیۀ 12 .... ص : 554
و (خداوند) شب و روز را براي » : (آیه 12 )- سپس به نعمت تسخیر موجودات مختلف جهان در برابر انسان اشاره کرده، میفرماید
وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ). ص: 555 ) « شما مسخر کرد و همچنین خورشید و ماه را
وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ). ) « و ستارگان نیز به فرمان او مسخر شما هستند »
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ ) « مسلما در این امور نشانههایی است (از عظمت خدا و بزرگی آفرینش) براي آنها که اندیشه میکنند »
یَعْقِلُونَ).
صفحه 438 از 529
سورة النحل( 16 ): آیۀ 13 .... ص : 555
اشاره
نیز مسخر فرمان شما ساخت (وَ ما ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ). « مخلوقاتی را که در زمین براي شما آفریده » (آیه 13 )- علاوه بر اینها
مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ). ) « مخلوقاتی گوناگون و رنگارنگ »
از انواع پوششها، غذاها، همسران پاك، وسائل رفاهی گرفته تا انواع معادن و منابع مفید زیر زمینی و رو زمینی و سایر نعمتها.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ). ) « در اینها نیز نشانهاي است (آشکار) براي مردمی که متذکر میشوند »
چرا تنها زیتون و نخل و انگور؟! .... ص : 555
ممکن است چنین به نظر آید که اگر قرآن در آیات فوق از میان انواع میوهها روي زیتون و خرما و انگور تکیه کرده به خاطر وجود
آنها در محیط نزول قرآن بوده است، ولی با توجه به جهانی و جاودانی بودن قرآن، و عمق تعبیراتش روشن میشود که مطلب از
این فراتر است.
غذاشناسان و دانشمندان به ما میگویند: کمتر میوهاي است که براي بدن انسان از نظر غذایی به اندازه این سه میوه، مفید و مؤثر
باشد.
براي تولید سوخت بدن ارزش بسیار فراوان دارد، کالري حرارتی آن بسیار بالا است، و از این « روغن زیتون » : همانها میگویند
جهت یک نیرو بخش است و آنها که میخواهند همواره سلامت خود را حفظ کنند، باید به این اکسیر علاقهمند شوند.
روغن زیتون دوست صمیمی کبد آدمی است، و براي رفع عوارض کلیهها و سنگهاي صفراوي و قولنجهاي کلیوي و کبدي و رفع
یبوست بسیار مؤثر است.
نیز به ثبوت رسیده است. در خرما کلسیم وجود دارد که عامل اصلی « خرما » با پیشرفت دانش پزشکی و غذا شناسی اهمیت دارویی
استحکام استخوانهاست و نیز فسفر وجود دارد که از عناصر اصلی تشکیل دهنده مغز و مانع ضعف اعصاب و خستگی است، قوه
بینایی را میافزاید. ص: 556
و نیز خرما داراي پتاسیم است که فقدان آن را در بدن علت حقیقی زخم معده میدانند، و وجود آن براي ماهیچهها و بافتهاي بدن
انسان بسیار پرارزش است.
این سخن امروز در میان غذا شناسان معروف است که خرما از سرطان جلوگیري میکند.
به گفته دانشمندان غذا شناس به قدري عوامل مؤثر دارد که میتوان گفت، یک داروخانه طبیعی است. « انگور » و اما در مورد
انگور دو برابر گوشت، در بدن حرارت ایجاد میکند، و علاوه بر این ضدّ سم است، براي تصفیه خون، دفع رماتیسم، نقرس، و
زیادي اوره خون، اثر درمانی مسلّمی دارد، انگور معده و روده را لایروبی میکند، نشاط آفرین و برطرف کننده اندوه است،
اعصاب را تقویت کرده، و ویتامینهاي مختلف موجود در آن به انسان نیرو و توان میبخشد.
بنابراین، تکیه کردن قرآن بر این سه نوع میوه بیدلیل نیست، و شاید در آن روز قسمت مهمی از آن بر مردم پوشیده بوده است.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 14 .... ص : 556
صفحه 439 از 529
(آیه 14 )- نعمت کوهها و دریاها و ستارگان: در اینجا به سراغ بخش مهم دیگري از نعمتهاي بیپایان خداوند در مورد انسانها
و او کسی است که دریاها را براي شما » : میرود و نخست از دریاها که منبع بسیار مهم حیات و زندگی است آغاز کرده، میگوید
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ). ) « تسخیر کرده و به خدمت شما گمارد
میدانیم قسمت عمده روي زمین را دریاها تشکیل میدهند، و نیز میدانیم نخستین جوانه حیات در دریاها آشکار شده، و قرار دادن
آن در خدمت بشر یکی از نعمتهاي بزرگ خدا است.
لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیا). ) « تا از آن گوشت تازه بخورید » : سپس به سه قسمت از منافع دریاها اشاره کرده، میفرماید
گوشتی که زحمت پرورش آن را نکشیدهاید تنها دست قدرت خدا آن را در دل اقیانوسها پرورش داده و رایگان در اختیارتان
گذارده است.
دیگر از منافع آن مواد زینتی است که از دریاها استخراج میشود لذا اضافه ص: 557
وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَۀً تَلْبَسُونَها). ) « و زیوري براي پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید » : میکند
یکی از ابعاد معروف چهارگانه روح انسان را حس زیبایی تشکیل میدهد که نقش مؤثري در حیات بشر دارد، لذا باید بطرز
صحیح و سالمی- دور از هرگونه افراط و تفریط و اسراف و تبذیر- اشباع گردد.
به همین دلیل در اسلام، استفاده از زینت به صورت معقول و خالی از هرگونه اسراف مانند بهرهگیري از لباسهاي خوب، انواع
عطریات، بعضی سنگهاي قیمتی و مانند آن- مخصوصا در مورد زنان- که نیاز روحیشان به زینت بیشتر است توصیه شده است، ولی
باید خالی از اسراف و تبذیر باشد.
بالاخره سومین نعمت دریاها را حرکت کشتیها به عنوان یک وسیله مهم براي انتقال انسان و نیازمندیهاي او، ذکر میکند، و
وَ تَرَي الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ). ) « کشتیها را میبینی که آبها را بر صفحه اقیانوسها میشکافند » : میفرماید
صحنهاي که در برابر سرنشینان کشتی به هنگام حرکت بر صفحه اقیانوسها ظاهر میشود چقدر دیدنی است خدا این نعمت را به
وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ). ) « و از فضل او در مسیر تجارت خود از کشتیها استفاده کنید » شما داد تا از آن بهره گیرید
وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ). ) « و شاید شکر نعمتهاي او را به جا آورید » ، با توجه به این همه نعمت، حس شکرگزاري را در شما زنده کند
سورة النحل( 16 ): آیۀ 15 .... ص : 557
و در زمین کوههاي ثابت و محکمی » : (آیه 15 )- پس از بیان نعمت دریاها، به سراغ کوههاي سخت و سنگین میرود، میگوید
و به شما آرامش بخشد (وَ أَلْقی فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ). « افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگیرد
و از آنجا که کوهها یکی از مخازن اصلی آبها (چه به صورت برف و یخ و چه به صورت آبهاي درونی) میباشند بلافاصله بعد از
وَ أَنْهاراً). ) « و (براي شما) نهرهایی قرار دادیم » : آن، نعمت وجود نهرها را بیان کرده، میگوید
و از آنجا که وجود کوهها ممکن است این توهم را به وجود آورد که بخشهاي زمین را از یکدیگر جدا میکند، و راهها را
و (براي ص: 558 » : میبندد، چنین اضافه میکند
وَ سُبُلًا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ). ) « شما) راههائی (قرار داد) تا هدایت شوید
سورة النحل( 16 ): آیۀ 16 .... ص : 558
« نشانهها » به این « راه » (آیه 16 )- و از آنجا که راه بدون نشانه و علامت و راهنما، انسان را به مقصد نمیرساند بعد از ذکر نعمت
صفحه 440 از 529
اشاره کرده، میگوید:
وَ عَلاماتٍ). ) « و علاماتی قرار داد »
این علامتها انواع زیادي دارد: شکل کوهها و درّهها و بریدگیهاي آنها، فراز و نشیبهاي قطعات مختلف زمین، رنگ خاکها و
کوهها، و حتی چگونگی وزش بادها هر یک، علامتی براي پیدا کردن راههاست.
ولی از آنجا که در پارهاي از اوقات در بیابانها، در شبهاي تاریک، یا هنگامی که انسان شبانه در دل اقیانوسها سفر میکند از این
علامات خبري نیست، خداوند علامات آسمانی را به کمک فرستاده تا اگر در زمین علامتی نیست، از علامت آسمان استفاده کنند
وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ). ) « و به وسیله ستارگان، مردم هدایت میشوند » : و گمراه نشوند! لذا اضافه میکند
به امامان تفسیر « علامات » ستاره) به پیامبر و ) « نجم » جالب توجه این که: روایات بسیاري از ائمه علیهم السّلام وارد شده که در آنها
شده است که اشاره به تفسیر معنوي آیه است.
ستاره اشاره به پیامبر است » :« النّجم رسول اللّه و العلامات الائمۀ علیهم السّلام » : در حدیثی از امام صادق علیه السّلام چنین میخوانیم
.« و علامات امامان علیهم السّلام هستند
سورة النحل( 16 ): آیۀ 17 .... ص : 558
آیا » : (آیه 17 )- پس از بیان آن همه نعمتهاي بزرگ و الطاف خفیّ پروردگار، وجدان انسانها را به داوري میطلبد و میگوید
أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ). ) !؟« کسی که میآفریند همچون کسی است که نمیآفریند، آیا متذکر نمیشوید
آیا باید در برابر خالق این همه نعمتها سجده کرد؟ یا موجوداتی که خود مخلوق ناچیزي بیش نیستند و هرگز خلقتی نداشته و
ندارند؟ این یک روش مؤثر تربیتی است که قرآن در بسیاري از موارد از آن استفاده کرده است، مسائل را به صورت استفهامی
طرح، و پاسخ آن را بر عهده وجدانهاي بیدار میگذارد، و حس خودجوشی مردم را به کمک میطلبد.
ص: 559
سورة النحل( 16 ): آیۀ 18 .... ص : 559
و اگر بخواهید نعمتهاي خدا را » : (آیه 18 )- سر انجام براي این که هیچ کس تصور نکند نعمت خدا منحصر به اینهاست میگوید
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَۀَ اللَّهِ لا تُحْصُوها). ) « شماره کنید قادر بر احصاي آن نیستید
اکنون این سؤال پیش میآید که پس ما چگونه میتوانیم حق شکر او را ادا کنیم؟ آیا با این حال در زمره ناسپاسان نیستیم؟
پاسخ این سؤال را قرآن در آخرین جمله این آیه بیان کرده، میگوید:
إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ). ) « خداوند غفور رحیم است »
آري! خدا مهربانتر و بزرگوارتر از آن است که شما را به خاطر عدم توانایی بر شکر نعمتهایش مؤاخذه یا مجازات کند، همین قدر
که بدانید سر تا پاي شما غرق نعمت اوست و از اداي حق شکرش عاجزید و عذر تقصیر به پیشگاهش برید، نهایت شکر او را انجام
دادهاید.
ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جا آورد!
ولی اینها همه مانع از آن نیست که ما به مقدار توانایی به احصاي نعمتهایش بپردازیم.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 19 .... ص : 559
صفحه 441 از 529
« معبود حقیقی » (آیه 19 )- از آنجا که در آیات گذشته به دو قسمت از مهمترین صفات خدا اشاره شد در اینجا به سومین صفت
وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما ) « خداوند میداند آنچه را پنهان میدارید و آنچه را آشکار میسازید » : اشاره میشود که علم و دانایی است، میگوید
تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ).
پس چرا به دنبال بتها میروید که نه کمترین سهمی در خالقیت جهان دارند، نه کوچکترین نعمتی به شما بخشیدهاند، و نه از اسرار
درون و اعمال برون شما آگاهند؟
سورة النحل( 16 ): آیۀ 20 .... ص : 559
معبودهایی را » : (آیه 20 )- بار دیگر روي مسأله خالقیت تکیه میکند، ولی از آیه مشابه آن که قبلا داشتیم فراتر میرود و میگوید
وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ ) « که آنها غیر از خدا میخوانند نه تنها چیزي را خلق نمیکنند بلکه خودشان مخلوقند
هُمْ یُخْلَقُونَ). ص: 560
تاکنون بحث در این بود که اینها خالق نیستند و به همین دلیل لایق عبادت نمیباشند اکنون میگوید آنها خود مخلوقند، نیازمند و
محتاجند.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 21 .... ص : 560
أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیاءٍ). ) « آنها مردگانی هستند که هرگز استعداد حیات ندارند » ، (آیه 21 )- از این گذشته
وَ ما یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ). ) « و این بتها اصلا نمیدانند در چه زمانی (عبادت کنندگانشان) مبعوث خواهند شد » : سپس اضافه میکند
باخبر باشند، با این نادانی چگونه لایق عبادتند؟ « رستاخیز بندگان خود » اگر پاداش و جزا به دست آنها بود حدّ اقل باید از
و این پنجمین صفتی است که معبود به حق باید داشته باشد و آنها فاقد آنند.
بت و بت پرستی در منطق قرآن مفهوم وسیعی دارد. هر موجود و هر کسی را که تکیه گاه خود در برابر خدا قرار دهیم و سرنوشت
خود را دست او بدانیم او بت ما محسوب میشود، به همین دلیل تمام آنچه در آیات فوق آمده در باره کسانی که امروز ظاهرا خدا
پرستند اما استقلال یک فرد مؤمن راستین را از دست داده و تکیه گاهی براي خود از بندگان ضعیف انتخاب کردهاند و به صورت
وابسته زندگی میکند، شامل میشود.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 22 .... ص : 560
معبود شما معبود واحدي » (آیه 22 )- به دنبال این استدلالات زنده و روشن بر نفی صلاحیت بتها، چنین نتیجه گیري میکند بنابراین
إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ). ) « است
آنها که ایمان به » : و از آنجا که ایمان به مبدأ و معاد همه جا با یکدیگر قرین و لازم و ملزوم یکدیگرند بلافاصله اضافه میکند
فَالَّذِینَ لا ) « آخرت ندارند (و طبعا ایمان درستی به مبدأ نیز ندارند) دلهایشان حقیقت را انکار میکند و در برابر حق مستکبرند
یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ).
و گر نه دلائل توحید براي آنها که حق جو و متواضع در مقابل حقیقتند آشکار است، و هم دلائل معاد، ولی خوي استکبار و عدم
تسلیم در برابر حق سبب میشود که آنها دائما حالت انکار و نفی به خود بگیرند.
صفحه 442 از 529
سورة النحل( 16 ): آیۀ 23 .... ص : 560
(آیه 23 )- در این آیه بار دیگر روي علم خدا به غیب و شهود و پنهان ص: 561
لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ ) « قطعا خداوند از آنچه پنهان میدارند و آنچه آشکار میسازند باخبر است » : و آشکار مجددا تکیه کرده، میگوید
یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ).
این جمله در واقع تهدیدي است در برابر کفار و دشمنان حق که خدا از حال آنها هرگز غافل نیست.
إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ). چرا که استکبار در برابر حق اولین نشانه ) « خداوند مستکبران را دوست نمیدارد » آنها مستکبرند و
بیگانگی از خداست.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 24 .... ص : 561
اشاره
( (آیه 24
شأن نزول: .... ص : 561
تبعیض گران) که قبلا در باره آنها بحث شد نازل گردیده است، آنها شانزده نفر بودند که به چهار ) « مقتسمین » این آیه در باره
گروه تقسیم شدند و هر گروه چهار نفري بر سر راه مردم در یکی از جادههاي مکه در ایام حج ایستادند تا پیش از آنکه مردم وارد
شوند ذهن آنها را نسبت به قرآن و اسلام بدبین سازند، و بگویند محمد صلّی اللّه علیه و آله دین و آیین تازهاي نیاورده بلکه همان
افسانههاي دروغین پیشینیان است.
تفسیر: .... ص : 561
آنها که بار گناه دیگران را بر دوش میکشند- در آیات گذشته سخن از مستکبران بود و در این آیه منطق همیشگی این گروه
و هنگامی که به آنها گفته شود پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ در پاسخ » : بیایمان منعکس شده است، میگوید
وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ). ) « میگویند: (اینها وحی الهی نیست) همان افسانههاي دروغین پیشینیان است
جالب این که مستکبران امروز نیز غالبا موذیانه براي فرار از حق و همچنین براي گمراه ساختن دیگران به این تهمت متوسل
میشوند، حتی در کتب جامعه شناسی شکل به اصطلاح علمی به آن دادهاند و مذهب را زاییده جهل بشر و تفسیرهاي مذهبی را
اسطورهها مینامند! اما آنها با مذاهب خرافی و ساختگی هرگز جنگ و ستیز ندارند، مخالفت آنها تنها با مذاهب راستین است که
افکار انسانها را بیدار میکند، و زنجیرهاي استعمار را درهم میشکند سدّ راه مستکبران و استعمارگران است.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 25 .... ص : 561
صفحه 443 از 529
اینها باید ص: 562 » : (آیه 25 )- این آیه نتیجه اعمال این کوردلان را چنین بیان میکند
!« روز رستاخیز هم بار گناهان خود را بطور کامل بر دوش بکشند و هم سهمی از گناهان کسانی را که بخاطر جهل گمراه کردهاند
(لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَۀً یَوْمَ الْقِیامَۀِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ).
أَلا ساءَ ما یَزِرُونَ). ) « بدانید آنها بدترین و زر و مسؤولیت را بر دوش میکشند »
چرا که گاهی گفتار آنها سبب گمراهی هزاران نفر میشود، چقدر دشوار است که انسان هم بار گناهان خود را بر دوش کشد و
هم سهمی از گناهان هزاران نفر دیگر را، و هرگاه سخنان گمراه کننده آنها باقی بماند و سر چشمه گمراهی نسلها شود بار آنها نیز
بر دوششان سنگینی میکند!
سورة النحل( 16 ): آیۀ 26 .... ص : 562
(آیه 26 )- این آیه به بیان این نکته میپردازد که این اولین بار نیست که مستکبران به رهبران الهی تهمت میزنند و وحی آسمانی
آنهایی که قبل از اینها بودند نیز از این گونه توطئهها داشتند، ولی خداوند به سراغ شالوده زندگی » را اساطیر اولین میشمارند، بلکه
قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَی اللَّهُ بُنْیانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ ) !« آنها رفت و از اساس آن را ویران نمود، و سقف بر سرشان از بالا فرود آمد
فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ).
وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ). ) « و عذاب و مجازات الهی از آنجا که (باور نمیکردند و) نمیدانستند به سراغشان آمد »
ریشه کن کردن ساختمان و فرود آمدن سقف، ممکن است اشاره به ساختمان و سقف ظاهري آنها باشد که بر اثر زلزلهها و
صاعقهها درهم کوبیده شد و بر سر آنان فرود آمد، و ممکن است کنایه از سازمان و تشکیلات آنها باشد که به فرمان خدا از ریشه
برکنده شد، و نابود گشت، ضمنا مانعی ندارد که آیه اشاره به هر دو معنی باشد.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 27 .... ص : 562
بعد از این در روز رستاخیز » (آیه 27 )- آنچه گفته شد عذاب دنیاي آنان است ولی مجازاتشان به همین جا پایان نمیگیرد، بلکه
ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَۀِ یُخْزِیهِمْ). ) « خدا آنها را رسوا میسازد
شریکانی که شما براي من ساختید (و به آنها عشق میورزیدید) و به خاطر آنها با » : و آنها را مورد سؤال قرار میدهد و میگوید
دیگران دشمنی میکردید، ص: 563
کجا هستند؟ (وَ یَقُولُ أَیْنَ شُرَکائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِیهِمْ).
کسانی که به آنها علم داده شده (زبان به سخن میگشایند و) میگویند: » : در اینجا آنها پاسخی براي این سؤال مسلما ندارند ولی
قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْیَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَی الْکافِرِینَ). و این خود ) « شرمندگی و رسوایی و بدبختی، امروز بر کافران است
یک نوع مجازات و کیفر روانی براي آنهاست.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 28 .... ص : 563
(آیه 28 )- این آیه با تعبیري که درس تکان دهندهاي براي بیدار کردن غافلان و بیخبران است در توصیف کافران میگوید: آنها
الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَ ۀُ ظالِمِی ) « کسانی هستند که فرشتگان مرگ روح آنها را میگیرند، در حالی که به خود ظلم کرده بودند »
أَنْفُسِهِمْ).
صفحه 444 از 529
زیرا انسان هر ظلم و ستمی کند در درجه اول به خودش باز میگردد و خانه خویشتن را قبل از خانه دیگران ویران میسازد.
فورا تسلیم » اما آنها هنگامی که خود را در آستانه مرگ میبینند و پردههاي غرور و غفلت از مقابل چشمانشان کنار میرود
فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما کُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ). ) !« میشوند، (و به دروغ میگویند:) ما کار بدي انجام نمیدادیم
آیا دروغ میگویند، به خاطر این که دروغ بر اثر تکرار، صفت ذاتی آنها شده است؟ و یا میخواهند بگویند ما میدانیم این اعمال
را انجام دادهایم ولی اشتباه کردهایم و سوء نیت نداشتهایم، ممکن است هر دو باشد.
آري خداوند به آنچه انجام میدادید (و » ولی بلافاصله به آنها گفته میشود شما دروغ میگویید، اعمال زشت فراوانی انجام دادید
بَلی إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ). ) « همچنین از نیتهاي شما) باخبر است
بنابراین جاي انکار کردن و حاشا نمودن نیست! و این ایمان اضطراري هم سودي ندارد.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 29 .... ص : 563
فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ ) « اکنون که چنین است از درهاي جهنم وارد شوید در حالی که جاودانه در آن خواهید بود » -( (آیه 29
خالِدِینَ فِیها).
فَلَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَکَبِّرِینَ). ) « چه جاي بدي است جایگاه متکبران »
ص: 564
سورة النحل( 16 ): آیۀ 30 .... ص : 564
(آیه 30 )- سرنوشت پاکان و نیکان: در آیات گذشته اظهارات مشرکان در باره قرآن و نتائج آن را خواندیم، اما در اینجا اعتقاد
مؤمنان را با ذکر نتائجش میخوانیم:
« و (هنگامی که) به پرهیزکاران گفته میشود پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ میگفتند: خیر و سعادت » : نخست میگوید
(وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا خَیْراً).
آن هم خیر مطلق، که مفهوم گستردهاش همه نیکیها، سعادتها و پیروزیهاي مادي و معنوي را « خَیْراً » ! چه تعبیر رسا و زیبا و جامعی
در بر میگیرد.
سپس همان گونه که در آیات گذشته، نتیجه اظهارات مشرکان، به صورت کیفرهاي مضاعف دنیوي و اخروي، مادي و معنوي،
براي کسانی که نیکی کردند، در این دنیا نیکی » : بیان شد، در آیه مورد بحث نتیجه اظهارات مؤمنان به این صورت بیان شده است
لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَۀٌ). ) « است
است که انواع حسنات و نعمتهاي این جهان را در بر میگیرد. « خیر » همانند « حسنه » قابل توجه این که
وَ) ؟« و سراي آخرت از این هم بهتر است، و چه خوبست سراي پرهیزکاران » : این پاداشهاي دنیاي آنهاست، سپس اضافه میکند
لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ).
سورة النحل( 16 ): آیۀ 31 .... ص : 564
باغهاي » (آیه 31 )- این آیه سراي پرهیزکاران را که قبلا بطور سر بسته بیان شد، توصیف کرده، میگوید: سراي پرهیزکاران
جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها). ) « جاویدان بهشت است که همگی وارد آن میشوند
صفحه 445 از 529
تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ). ) « نهرهاي جاري از زیر درختانش میگذرد »
لَهُمْ فِیها ما یَشاؤُنَ). ) « هر چه بخواهند در آنجا هست » تنها مسأله باغ و درخت مطرح نیست، بلکه
کَذلِکَ یَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِینَ). ) « خداوند پرهیزکاران را چنین پاداش میدهد » : و در پایان آیه میفرماید
سورة النحل( 16 ): آیۀ 32 .... ص : 564
(آیه 32 )- در آیات گذشته خواندیم که فرشتگان مرگ مشرکان مستکبر را ص: 565
قبض روح میکنند در حالی که ستمگرند.
کسانی هستند که فرشتگان قبض ارواح، روح آنان را میگیرند در حالی که پاك و » اما در اینجا میخوانیم که: پرهیزکاران
الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَۀُ طَیِّبِینَ). پاکیزه از آلودگی شرك پاکیزه از ظلم و استکبار و هر گونه گناه. ) « پاکیزهاند
یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ). سلامی که نشانه امنیت و سلامت و آرامش کامل ) !« به آنها میگویند: سلام بر شما باد » در اینجا فرشتگان
است.
ادْخُلُوا الْجَنَّۀَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ). ) « وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام میدادید » : سپس میگویند
روح آنها را دریافت میدارند) اشاره است به این که مرگ به معنی فنا و نیستی و پایان همه چیز نیست، بلکه ) « تَتَوَفَّاهُمُ » تعبیر به
انتقالی است از یک مرحله به مرحله بالاتر.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 33 .... ص : 565
(آیه 33 )- بار دیگر به تجزیه و تحلیل، پیرامون طرز فکر و برنامه مشرکان و مستکبران پرداخته و با زبان تهدید میگوید: آنها چه
درهاي توبه بسته شود، پرونده اعمال « آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بیایند » ؟ انتظاري میکشند
پیچیده گردد و راه بازگشت باقی نماند؟!َلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَۀُ)
آنگاه توبه کنندَوْ یَأْتِیَ أَمْرُ رَبِّکَ) « و یا (این که انتظار میکشند) فرمان پروردگار (دائر به عذاب و مجازات آنها) فرا رسد ».
. ولی توبه آنها در آن زمان بیاثر است.
ذلِکَ فَعَلَ !َ« کسانی که پیش از ایشان بودند نیز چنین کردند » ، سپس اضافه میکند: تنها این گروه نیستند که این چنین میکنند بلکه
الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ)
ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ) «َ خداوند به آنها ستم نکرد ولی آنها پیوسته به خویشتن ستم میکردند ».
.چرا که آنها در حقیقت تنها نتیجه اعمال خود را باز مییابند.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 34 .... ص : 565
فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا). ) « سر انجام، سیئات اعمالشان به آنها رسید » : (آیه 34 )- باز به نتیجه اعمال آنها میپردازد و میگوید
ص: 566
وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ). ) « و آنچه را استهزاء میکردند (از وعدههاي عذاب الهی) بر آنها وارد شد »
آیه فوق بار دیگر این واقعیت را تأکید میکند که این اعمال انسان است که دامان او را در این جهان و آن جهان میگیرد و در
چهرههاي مختلف تجسم مییابد و او را رنج و آزار و شکنجه میدهد نه چیز دیگر.
صفحه 446 از 529
سورة النحل( 16 ): آیۀ 35 .... ص : 566
و مشرکان گفتند: اگر خدا میخواست نه » : (آیه 35 )- این آیه به یکی از منطقهاي سست و بیاساس مشرکان اشاره کرده، میگوید
و به سراغ بتها نمیرفتیم (وَ قالَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ « ما و نه نیاکان ما هیچ چیز غیر او را عبادت نمیکردیم
مِنْ شَیْءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا).
وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْءٍ). ) « و چیزي را بدون اذن او تحریم نمینمودیم »
این جمله اشاره به قسمتی از چهارپایانی است که مشرکان در عصر جاهلیت، از پیش خود تحریم کرده بودند. آنها میخواستند
چنین استدلال کنند که اگر اعمال ما مورد رضاي خدا نیست پس چرا قبلا پیامبرانی نفرستاد و از همان روز اول به نیاکان ما نگفت
پیشینیان آنها نیز همین کارها را انجام » : من به این کار راضی نیستم این سکوت او دلیل بر رضاي اوست! لذا در پاسخ میفرماید
کَذلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ ) «؟ دادند (و به همین بهانهها متوسل شدند) ولی آیا پیامبران الهی وظیفهاي جز ابلاغ آشکار دارند
عَلَی الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ).
و این چنین است راه و رسم همه رهبران راستین که در اصل دعوت هرگز از سخنان دو پهلو استفاده نمیکنند، در بیان حقیقت
چیزي فرو گذار نمینمایند و تمام عواقب این صراحت و قاطعیت را نیز به جان پذیرا هستند.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 36 .... ص : 566
(آیه 36 )- به دنبال اعلام این واقعیت که وظیفه پیامبران تنها ابلاغ آشکار است، در این آیه اشاره کوتاه و جامعی به وضع دعوت
وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّۀٍ رَسُولًا). که دعوت ما را به گوش امتها برسانند. ) « ما در هر امتی رسولی فرستادیم » : پیامبران کرده، میگوید
ص: 567
أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ) « خداي یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید » : سپس اضافه میکند محتواي دعوت همه این رسولان این بود که
وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ).
چرا که اگر پایههاي توحید محکم نشود، و طاغوتها از جوامع انسانی و محیط افکار طرد نگردند، هیچ برنامه اصلاحی قابل پیاده
کردن نیست.
اکنون ببینیم نتیجه دعوت انبیا به توحید به کجا رسید، در اینجا قرآن میگوید:
فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَي اللَّهُ). ) « گروهی از آن امتها کسانی بودند که خدا هدایتشان کرد »
وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَۀُ). ) « و گروهی از آنان ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت »
پس در روي زمین » : و در پایان آیه براي بیدار کردن گمراهان و تقویت روحیه هدایت یافتگان این دستور عمومی را صادر میکند
سیر کنید (و آثار گذشتگان را که بر صفحه زمین و در دل خاك نهفته است بررسی نمایید) و ببینید سر انجام کار کسانی که آیات
فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الْمُکَذِّبِینَ). ) « خدا را تکذیب کردند به کجا کشید
این تعبیر خود دلیل زندهاي بر آزادي اراده انسان است، چرا که اگر هدایت و ضلالت اجباري بود، سیر در ارض و مطالعه حالات
پیشینیان بیهوده بود.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 37 .... ص : 567
صفحه 447 از 529
(آیه 37 )- در این آیه ضمن دلداري به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تأکید میکند که، سر انجام کار این گروه گمراه و لجوج به
هر قدر بر هدایت آنها حریص باشی (و تلاش کنی فایدهاي ندارد زیرا) خداوند کسی را که گمراه کرد هدایت » : جایی میرسد که
إِنْ تَحْرِصْ عَلی هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِي مَنْ یُضِلُّ). ) !« نمیکند
وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ). ) « و براي آنها هیچ یار و یاوري نیست »
جمله فوق مخصوص آن گروه است که خیره سري و لجاجت را به حد اعلا رسانده، و آن چنان در استکبار و غرور و غفلت و گناه
غرقند که دیگر درهاي هدایت به روي آنها گشوده نخواهد شد.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 38 .... ص : 567
اشاره
( (آیه 38
شأن نزول: .... ص : 567
نقل شده که: مردي از مسلمانان از یکی از مشرکان طلبی داشت، هنگامی که از او مطالبه کرد او در پرداخت دین خود تعلل ورزید،
مرد ص: 568
مسلمان ناراحت شد و ضمن سخنانش چنین سوگند یاد کرد: قسم به چیزي که بعد از مرگ در انتظار او هستم ... (و هدفش قیامت
و حساب خدا بود) مرد مشرك گفت:
سوگند به خدا که او هیچ مردهاي را زنده نخواهد کرد.
آیه نازل شد و به او و مانند او پاسخ گفت.
تفسیر: .... ص : 568
آمد، قرآن در اینجا « رسالت پیامبران » و « توحید » معاد و پایان گرفتن اختلافها: در تعقیب بحثهایی که در آیات گذشته پیرامون مسأله
این بحثها را تکمیل میکند. ،« معاد » با ذکر گوشهاي از مباحث
و به زندگی جدید ،« و آنها مؤکدا سوگند یاد کردند که خداوند کسانی را که میمیرند هرگز مبعوث نمیکند » : نخست میگوید
باز نمیگرداند (وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ).
این انکار بیدلیل، آن هم انکاري توأم با قسمهاي مؤکّ د، نشانهاي از نادانی آنها و بیخبریشان بود، لذا قرآن در پاسخ آنها چنین
این وعده قطعی خداوند است (که همه مردگان را به حیات جدید باز میگرداند تا نتیجه اعمالشان را ببینند) ولی غالب » : میگوید
و بر اثر ناآگاهی دست به انکار میزنند (بَلی وَعْداً عَلَیْهِ حَ  قا وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ). « مردم نمیدانند
سورة النحل( 16 ): آیۀ 39 .... ص : 568
صفحه 448 از 529
(آیه 39 )- سپس به بیان یکی از هدفهاي معاد، و بعد از آن به ذکر قدرت خدا بر این کار، میپردازد، تا نشان دهد اگر سر چشمه
انکار آنها تصور بیهدف بودن معاد است این اشتباه بزرگی است.
لِیُبَیِّنَ لَهُمُ ) « تا براي همگان روشن سازد آنچه را که در آن اختلاف داشتند » : نخست میگوید: خداوند مردگان را مبعوث میکند
الَّذِي یَخْتَلِفُونَ فِیهِ).
وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ). ) « و تا کسانی که این واقعیت را انکار میکردند بدانند دروغ میگفتند »
بنابراین، بازگشت به وحدت و پایان گرفتن اختلافات عقیدتی یکی از اهداف معاد را تشکیل میدهد که در آیه فوق به آن اشاره
شده است.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 40 .... ص : 568
(آیه 40 )- در این آیه به بیان این حقیقت میپردازد که اگر آنها بازگشت انسان ص: 569
هنگامی که ما چیزي را اراده کنیم فقط » ، را به زندگی جدید محال میشمرند باید بدانند که قدرت خداوند برتر و بالاتر از اینهاست
إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ). ) « به آن میگوییم موجود باش! آن نیز بلافاصله موجود میشود
با چنین قدرت کاملهاي که تنها فرمان موجود باش، براي وجود هر چیز کافی است: دیگر چه جاي شک و تردید در قدرت خدا بر
بازگشت مردگان به زندگی باقی میماند؟
نیست، اراده خدا همان و « کن » موجود باش) نیز از ضیق بیان و عدم گنجایش الفاظ است، والا حتی نیاز به جمله ) « کن » تعبیر به
تحقق یافتن همان.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 41 .... ص : 569
اشاره
( (آیه 41
شأن نزول: .... ص : 569
پس از « خبّاب » و « صهیب » و « عمار یاسر » و « بلال » در شأن نزول این آیه و آیه بعد چنین نقل کردهاند که گروهی از مسلمانان مانند
اسلام آوردن در مکه سخت تحت فشار بودند، و براي تقویت اسلام و رساندن صداي خود به دیگران، پس از هجرت پیامبر صلّی
که مرد مسنّی بود به مشرکان مکه چنین پیشنهاد کرد: بیایید اموال مرا « صیهب » هجرت کردند، در این میان « مدینه » اللّه علیه و آله به
بروم، آنها موافقت کردند. « مدینه » بگیرید و بگذارید به
آیه نازل شد و پیروزي او و امثال او را در این جهان و جهان دیگر بازگو کرد.
تفسیر: .... ص : 569
صفحه 449 از 529
پاداش مهاجران- در تعقیب آیات گذشته که از منکران قیامت و مشرکان لجوج سخن میگفت، این آیه از مهاجران راستین و
پاکباز سخن میگوید، تا وضع دو گروه در مقایسه با یکدیگر روشن گردد.
وَ) « آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه و مقام خوبی به آنها میدهیم » : نخست میگوید
الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَ نَۀً). چرا که آنها با نهایت اخلاص براي گسترش دعوت اسلام به تمام
زندگی خویش پشت پا زدند.
وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ). ) « اما پاداش آخرت، اگر بدانند، بسیار بزرگتر است » این پاداش دنیاي آنهاست
سورة النحل( 16 ): آیۀ 42 .... ص : 569
(آیه 42 )- سپس در این آیه، این مهاجران راستین و پر استقامت و با ایمان را ص: 570
آنها کسانی هستند که شکیبایی و صبر و استقامت را پیشه خود ساخته، و توکل و تکیه آنها » : با دو صفت توصیف کرده، میگوید
الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ). ) « بر پروردگارشان است
سورة النحل( 16 ): آیۀ 43 .... ص : 570
(آیه 43 )- اگر نمیدانید بپرسید: این آیه بار دیگر به بیان مسائل گذشته در رابطه با اصول دین میپردازد، و به یکی از اشکالات
معروف مشرکان پاسخ میگوید:
آنها میگفتند: چرا خداوند فرشتهاي را براي ابلاغ رسالت نازل نکرده است- و یا میگفتند چرا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مجهز به
یک نیروي فوق العاده نیست که ما را مجبور به ترك کارهایمان بنماید.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجالًا ) !« و پیش از تو، جز مردانی که به آنها وحی میکردیم، نفرستادیم » : خداوند در پاسخ آنها میگوید
نُوحِی إِلَیْهِمْ).
آري! این مردان از جنس بشر بودند، با تمام غرایز و عواطف انسانی، دردهاي آنها را از همه بهتر تشخیص میدادند، و نیازهاي آنها
را به خوبی درك میکردند، در حالی که هیچ فرشتهاي نمیتواند از این امور به خوبی آگاه گردد،.
فَسْئَلُوا أَهْلَ ) « اگر این موضوع را نمیدانید (بروید و) از اهل اطلاع بپرسید » : سپس براي تأکید و تأیید این واقعیت اضافه میکند
الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
سورة النحل( 16 ): آیۀ 44 .... ص : 570
پیامبران پیشین آگاهند! (بِالْبَیِّناتِ « از دلائل روشن و کتب » : (آیه 44 )- در این آیه میگوید: اگر شما آگاه نیستید از آنها بپرسید که
وَ الزُّبُرِ).
نه تنها در زمینه مسائل اسلامی و دینی از سوي قرآن به رسمیت شناخته شده، بلکه در همه زمینهها « مسأله تخصص » به این ترتیب
مورد قبول و تأکید است، و روي این حساب بر همه مسلمانان لازم است که در هر عصر و زمان افراد آگاه و صاحب نظر درستکار
مورد اطمینان، در همه زمینهها داشته باشند که اگر کسانی مسائلی را نمیدانند به آنها مراجعه کنند.
و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوي مردم نازل شده است براي » : سپس روي سخن را به پیامبر کرده، میگوید
وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ). ص: 571 ) « آنها تبیین کنی
صفحه 450 از 529
وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ). ) « و تا این که آنها (در این آیات، و وظائفی که در برابر آن دارند) بیندیشند »
در واقع دعوت و برنامه رسالت تو از نظر اصولی چیز نوظهور و بیسابقهاي نیست همان گونه که بر رسولان پیشین، کتب آسمانی
نازل کردیم تا مردم را به وظائفشان در برابر خدا و خلق و خویشتن آشنا سازند بر تو نیز این قرآن را نازل کردیم، تا به تبیین مفاهیم
و تعالیم آن بپردازي و اندیشه انسانها را بیدار سازي.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 45 .... ص : 571
( آیه 45 )- انواع مجازاتها در برابر انواع گناهان! قرآن در بسیاري از بحثها، مطالب استدلالی را با مسائل عاطفی چنان به هم
میآمیزد که برترین اثر را در نفوس شنوندگان داشته باشد، آیات گذشته یک بحث منطقی در زمینه نبوت و معاد با مشرکان
داشت، ولی در اینجا به تهدید جباران و مستکبران و گنهکاران لجوج میپردازد و آنها را به انواع عذابهاي الهی بیم میدهد.
آیا توطئهگران (ي که براي خاموش کردن نور حق به انواع نقشههاي شوم متوسل شدند) از این ایمن گشتند که » : نخست میگوید
أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ). ) ؟« ممکن است خداوند آنها را در زمین فرو برد
آیا بعید است که زمین لرزه وحشتناکی رخ دهد، پوسته زمین بشکافد و دهان باز کند و آنها و همه زندگانیشان را در خود فرو برد،
همان گونه که در تاریخ اقوام، کرارا اتفاق افتاده است؟
« و یا این که (هنگامی که آنها در حال غفلتند) عذاب (الهی) از آنجا که انتظارش را ندارند به سراغشان آید » : سپس اضافه میکند
(أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ).
سورة النحل( 16 ): آیۀ 46 .... ص : 571
أَوْ ) « و یا به هنگامی که (آنها براي کسب مال بیشتر و درآمد فزونتر) در رفت و آمد هستند (عذاب) دامانشان را بگیرد » -( (آیه 46
یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ).
فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ). ) « در حالی که قادر به فرار (از چنگال عذاب) نیستند »
سورة النحل( 16 ): آیۀ 47 .... ص : 571
و یا این که (مجازات الهی یک مرتبه به سراغشان نیاید بلکه) بطور تدریجی و ضمن هشدارهاي پیدرپی، آنها را » -( (آیه 47
أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلی تَخَوُّفٍ). ص: 572 ) ؟« گرفتار سازد
امروز همسایه آنها گرفتار سانحهاي میشود، فردا یکی از بستگانشان و خلاصه هشدارها یکی بعد از دیگري به سراغ آنها میآید
اگر بیدار شدند چه بهتر، و گر نه مجازات نهایی آنها را فرو خواهد گرفت.
تدریجی بودن عذاب و مجازات در این گونه موارد براي آن است که هنوز احتمال هدایت در این گروه وجود دارد، و رحمت
فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ). ) « زیرا پروردگار شما رئوف و رحیم است » خداوند اجازه نمیدهد که با اینها همچون سایرین رفتار شود
سورة النحل( 16 ): آیۀ 48 .... ص : 572
(آیه 48 )- سجده همه مخلوقات و جنبندگان حتی سایههایشان براي خدا! در اینجا بار دیگر به بحث توحید باز میگردد، نخست
آیا آنها (مشرکان توطئهگر) مخلوقات خدا را ندیدند که (چگونه) سایههایشان از راست و چپ حرکت دارند و با » : میگوید
صفحه 451 از 529
أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلی ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ). ) ؟« خضوع براي خدا سجده میکنند
سورة النحل( 16 ): آیۀ 49 .... ص : 572
سایهها- با آن مفهوم وسیعش- به میان آمده بود، ولی در این آیه این مسأله را به « سجده » (آیه 49 )- در آیه گذشته تنها سخن از
و آنچه در آسمانها و » : عنوان یک برنامه عمومی براي همه موجودات مادي و غیر مادي، آسمانی و زمینی بیان کرده، میگوید
وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ ) « آنچه در زمین از جنبندگان است و همچنین فرشتگان، براي خدا سجده میکنند
دابَّۀٍ وَ الْمَلائِکَۀُ).
وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ). و در برابر خدا و فرمان او تسلیم محضند. ) « و آنها در این راه هیچ گونه استکبار نمیورزند »
حقیقت سجده، نهایت خضوع و تواضع و پرستش و تسلیم است، و آن سجده معمولی ما که بر هفت عضو انجام میدهیم مصداقی
از این مفهوم عام است، و منحصر به آن نیست.
اشاره به وضع حال فرشتگان است، که آنها در خضوع و سجده در پیشگاه حق کمترین استکبار به خود « وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ » جمله
راه نمیدهند.
ص: 573
سورة النحل( 16 ): آیۀ 50 .... ص : 573
آنها از » : (آیه 50 )- لذا بلافاصله بعد از آن به دو قسمت از صفات آنها که تأکیدي است بر نفی استکبار اشاره کرده، میگوید
یَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ). ) « مخالفت پروردگارشان که بر فراز آنها و (حاکم بر آنها) است میترسند
وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ). ) « و آنچه را مأموریت دارند به خوبی انجام میدهند »
از این آیه به خوبی استفاده میشود که نشانه نفی استکبار دو چیز است: ترس در برابر مسؤولیتها، و انجام فرمانهاي خدا بدون چون
و چرا.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 51 .... ص : 573
(آیه 51 )- دین یکی و معبود یکی! در تعقیب بحث توحید و خداشناسی از طریق نظام آفرینش، در اینجا به نفی شرك میپردازد، تا
با تقارن این دو به یکدیگر، حقیقت آشکارتر شود.
وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ). ) « خدا دستور داده که دو معبود براي خود انتخاب نکنید » : در آغاز میگوید
إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ). ) « معبود تنها یکی است »
وحدت نظام آفرینش و وحدت قوانین حاکم بر آن، خود دلیلی بر وحدت آفریدگار و وحدت معبود است.
و از مخالفت فرمان من بیم داشته باشید (فَإِیَّايَ فَارْهَبُونِ). « تنها از (کیفر) من بترسید » ، اکنون که چنین است
سورة النحل( 16 ): آیۀ 52 .... ص : 573
آنچه در » : (آیه 52 )- و به دنبال این دستور ضمن سه آیه، دلیل توحید عبادت را با چهار بیان مشخص میکند: نخست میگوید
وَ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « آسمانها و زمین است از آن اوست
صفحه 452 از 529
وَ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « آسمانها و زمین است از آن اوست
آیا در مقابل کسی که مالک عالم هستی است باید سجده کرد یا بتهاي فاقد همه چیز؟
وَ لَهُ الدِّینُ واصِباً). ) « همواره دین و تمام قوانین نیز از ناحیه او میباشد » سپس اضافه میکند: نه تنها آسمانها و زمین از آن اوست که
أَ فَغَیْرَ اللَّهِ ) ؟« آیا از غیر خدا پرهیز میکنید » و در پایان این آیه میفرماید: با این حال که همه قوانین و دین و اطاعت از آن خداست
تَتَّقُونَ). ص: 574
مگر بتها میتوانند به شما زیانی برسانند؟ یا نعمتی به شما ببخشند؟ که از مخالفتشان بیم دارید و عبادتشان را لازم میشمرید؟!
سورة النحل( 16 ): آیۀ 53 .... ص : 574
وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَۀٍ فَمِنَ اللَّهِ). ) « با این که آنچه از نعمتها دارید همه از ناحیه خداست » -( (آیه 53
و منظور این است که اگر پرستش بتها به خاطر شکر « اللّه » این در حقیقت سومین بیان است براي لزوم پرستش معبود یگانه یعنی
نعمت است، سر تا پاي وجود شما را نعمتهاي خدا فراگرفته است.
هنگامی که ناراحتیها، مصائب بلاها و رنجها به سراغ شما میآید (براي رفع آنها) تنها دست تضرع به درگاه او » : علاوه بر این
ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ). ) « برمیدارید و او را میخوانید
بنابراین، اگر پرستش بتها به خاطر دفع ضرر و حل مشکلات است، آن هم که از ناحیه خداست و این چهارمین بیان براي مسأله
توحید عبادت است.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 54 .... ص : 574
سپس » (آیه 54 )- آري! در این گونه موارد خداوند نداي شما را میشنود و به آن پاسخ میگوید و مشکلاتتان را برطرف میسازد
و به سراغ بتها میروند (ثُمَّ « هنگامی که زیان و رنج را از شما برطرف ساخت گروهی از شما براي پروردگارشان همتا قرار میدهند
إِذا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ إِذا فَرِیقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ).
در حقیقت قرآن به این نکته باریک اشاره میکند که فطرت توحید در وجود همه شما هست، ولی در حال عادي، پردههاي غفلت
و غرور و جهل و تعصب و خرافات آن را میپوشاند.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 55 .... ص : 574
تا نعمتهایی » (آیه 55 )- در این آیه پس از ذکر دلائل منطقی فوق و روشن شدن حقیقت، با لحنی تهدیدآمیز چنین میگوید: بگذار
نتیجه و پایان « را که به آنها دادهایم کفران کنند و (اکنون) چند روزي از (متاع دنیا) بهرهمند شوید اما به زودي خواهید دانست
کارتان چیست (لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).
این درست به آن میماند که انسان شخص متخلف و منحرفی را با دلائل مختلف، نصیحت و ارشاد کند و سر انجام چون امکان
دارد این نصایح و اندرزها در ص: 575
او اثر نکند با یک جمله تهدیدآمیز گفتار خود را پایان میدهد و میگوید: با توجه به این مطالبی که گفتم باز هم هر چه از دستت
برمیآید بکن ولی نتیجه کارت را به زودي خواهی دید.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 56 .... ص : 575
صفحه 453 از 529
(آیه 56 )- در تعقیب بحثهاي مستدل پیرامون نفی شرك و بت پرستی، در اینجا به سه قسمت از بدعتها و عادات شوم مشرکان اشاره
کرده، میگوید: آنها براي بتهایی که هیچ گونه سود و زیانی از آنها سراغ ندارند، سهمی از آنچه به آنان روزي دادهایم قرار
وَ یَجْعَلُونَ لِما لا یَعْلَمُونَ نَصِیباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ). ) « میدهند
این سهم، قسمتی از شتران و چهارپایان و بخشی از زراعت بوده که در سوره انعام آیه 136 به آن اشاره شده که مشرکان در
جاهلیت آنها را مخصوص بتان میدانستند و در راه آنها خرج میکردند.
تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ ) !« به خدا سوگند (در دادگاه عدل قیامت) از این دروغها و تهمتها بازپرسی خواهید شد » : سپس اضافه میکند
تَفْتَرُونَ).
بنابراین عمل زشت و شوم شما هم زیان دنیا دارد زیرا قسمتی از سرمایههاي شما را میبلعد و هم زیان مجازات در جهان دیگر.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 57 .... ص : 575
(آیه 57 )- آنجا که تولد دختر ننگ بود! دومین بدعت شوم مشرکان این بود که: آنها (در پندار خود) براي خداوند دختران قرار
از این که فرزندي داشته باشد (وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ). خداوندي که از هرگونه آلایش جسمانی پاك « میدهند منزه است
است.
وَ لَهُمْ ما یَشْتَهُونَ). ) « ولی براي خودشان آنچه را میل دارند قائل میشوند »
یعنی، هرگز حاضر نبودند همین دختران را که براي خدا قائل شده بودند براي خود نیز قائل شوند و اصلا دختر براي آنها عیب و
ننگ محسوب میشد!
سورة النحل( 16 ): آیۀ 58 .... ص : 575
هنگامی که به یکی از آنها » : (آیه 58 )- این آیه براي تکمیل مطلب فوق اشاره به سومین عادت زشت و شوم آنها کرده، میگوید
وَ إِذا بُشِّرَ ) !« بشارت داده شود، خدا دختري به تو داده آن چنان از فرط ناراحتی چهرهاش تغییر میکند که صورتش سیاه میشود
أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَ  دا). ص: 576
وَ هُوَ کَظِیمٌ). ) « و مملو از خشم و غضب میگردد »
سورة النحل( 16 ): آیۀ 59 .... ص : 576
از قوم و قبیله » (آیه 59 )- کار به همین جا پایان نمیگیرد او براي نجات از این ننگ و عار که به پندار نادرستش، دامنش را گرفته
یَتَواري مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ). ) « خود به خاطر این بشارت بدي که به او داده شده است متواري میگردد
آیا این ننگ را بر خود بپذیرد و دختر را نگهدارد و یا آن را زنده در زیر خاك پنهان » باز هم دائما در این فکر غوطهور است که
أَ یُمْسِکُهُ عَلی هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ). ) !« سازد
چه بد حکم » : در پایان آیه این حکم ظالمانه و شقاوت آمیز غیر انسانی را با صراحت هر چه بیشتر محکوم کرده، میگوید
أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ). ) !« میکنند
سورة النحل( 16 ): آیۀ 60 .... ص : 576
صفحه 454 از 529
اشاره
براي » (آیه 60 )- سر انجام ریشه این همه آلودگیها و بدبختیها را چنین معرفی میکند که: اینها همه زاییده عدم ایمان آخرت است و
لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ). ) « آنها که به سراي آخرت ایمان ندارند صفات زشت است
وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی). ) « و براي خداوند صفات عالی است »
وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ). ) « و او قادر حکیم است »
فراموش کردن خدا و همچنین فراموش کردن دادگاه عدل او انگیزه همه پستیها و زشتیها و انحرافها و خرافات است.
نقش اسلام در احیاي ارزش مقام زن: .... ص : 576
تحقیر و درهم شکستن شخصیت زن، تنها در میان عرب جاهلی نبود، بلکه در میان اقوام دیگر و حتی شاید متمدنترین ملل آن زمان
نیز، زن شخصیتی ناچیز داشت، و غالبا با او به صورت یک کالا و نه یک انسان رفتار میشد، البته عرب جاهلی این تحقیر را در
اشکال زنندهتر و وحشتناکتري انجام میداد.
ولی اسلام ظهور کرد و با این خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگید و خود پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آن قدر به دخترش بانوي
اسلام فاطمه زهرا علیها السّلام احترام میگذاشت که مردم تعجب میکردند، با تمام مقامی که داشت، دست دخترش را میبوسید،
و به هنگام مراجعت از سفر نخستین کسی را که دیدار میکرد، دخترش فاطمه بود. ص: 577
چه فرزند خوبی است دختر! هم پرمحبت است، هم کمک کار، هم » : در حدیثی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم که فرمود
.« مونس است و هم پاك و پاك کننده
در حقیقت این احترام به شخصیت زن سبب آزادي او در جامعه و پایان دادن به دوران بردگی زنان است.
ولی با نهایت تأسف هنوز در جوامع اسلامی، آثاري از همان افکار جاهلی وجود دارد، و هنوز کم نیستند خانوادههایی که از تولد
پسر خوشحال و از نوزاد دختر ناراحت میشوند.
حتی در جوامع غربی که تصور میکنند براي زن شخصیت والایی قائلند عملا میبینیم او را آنچنان تحقیر کردهاند که به صورت
یک عروسک بیارزش یا وسیلهاي براي خاموش کردن آتش شهوت و یا ابزاري براي تبلیغ کالاهایشان در آوردهاند.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 61 .... ص : 577
(آیه 61 )- گر حکم شود که مست گیرند ...! بعد از ذکر جنایات وحشتناك مشرکان عرب در زمینه بدعتهاي زشت و زنده به گور
کردن دختران ممکن است این سؤال براي بعضی پیش آید که چگونه خداوند بندگان گنه کار را با این همه ظلم و جنایت فجیع
اگر بنا شود خداوند مردم را به ظلمها و ستمهایی که » : سریعا کیفر نمیدهد؟! این آیه در مقام پاسخ به همین سؤال است، میگوید
وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَیْها مِنْ دَابَّۀٍ). ) !« مرتکب میشوند کیفر دهد، جنبندهاي بر پشت زمین باقی نخواهد گذارد
و هنگامی که انسانها از میان بروند، فلسفه وجود جنبندگان دیگر، نیز از میان خواهد رفت و نسل آنها قطع میشود.
و تا اجل مسمی (زمان معینی) مرگ » سپس قرآن به ذکر این نکته میپردازد که خداوند به همه ظالمان و ستمگران مهلت میدهد
وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَ  می). ) « آنها را به تأخیر میاندازد
صفحه 455 از 529
فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَۀً وَ لا ) « اما هنگامی که اجل آنها سر رسد، نه ساعتی تأخیر میکنند، و نه ساعتی پیشی میگیرند »
یَسْتَقْدِمُونَ). بلکه درست در همان لحظه موعود، مرگ دامانشان را فرا میگیرد و لحظهاي پیش و پس نخواهد داشت.
ص: 578
سورة النحل( 16 ): آیۀ 62 .... ص : 578
(آیه 62 )- بار دیگر با بیان تازهاي بدعتهاي زشت و خرافاتی را که عربهاي جاهلی داشتند- در زمینه تنفّر از فرزندان دختر و اعتقاد
آنها براي خدا چیزهایی (فرزندان دختر) قرار میدهند که خودشان » : به این که فرشتگان دختران خدایند- محکوم کرده، میگوید
وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما یَکْرَهُونَ). ) !« از آن کراهت دارند
این تناقض عجیبی است، اگر فرشتگان دختران خدایند، پس معلوم میشود دختر چیز خوبی است، چرا شما از فرزندان دختر
ناراحت میشوید! و اگر بد است چرا براي خدا قائل هستید؟
وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنی). ) « و با این حال آنها به دروغ میگویند که سر انجام نیک و پاداش خیر از براي آنهاست »
با کدام عمل، انتظار چنین پاداشی را دارند؟
لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ). یعنی، نه تنها عاقبت نیکی ندارند، بلکه پایان ) « ناچار براي آنها آتش دوزخ است » : لذا بلافاصله میگوید
کارشان جز آتش دوزخ نیست.
وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ). ) « و آنها از پیشگامان در آتشند »
سورة النحل( 16 ): آیۀ 63 .... ص : 578
(آیه 63 )- و از آنجا که ممکن است بعد از شنیدن داستان عرب جاهلی براي بعضی این سؤال پیش آید که چگونه ممکن است
انسان جگر گوشه خود را با آن قساوت، زنده به زیر خاکها بفرستید؟ در این آیه گویی به پاسخ پرداخته، میگوید:
تَاللَّهِ لَقَدْ ) « به خدا سوگند ما پیش از تو پیامبرانی به سوي امتهاي پیشین فرستادیم، ولی شیطان اعمالشان را در نظرشان زینت داد »
أَرْسَلْنا إِلی أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ).
سپس اضافه میکند: گروه مشرکان فعلی نیز دنبالهرو همان برنامههاي انحرافی امتهاي پیشیناند که شیطان اعمالشان را در نظرشان
فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ). و از رهنمودهاي او الهام میگیرند. ) !« شیطان امروز ولی و راهنما و سرپرست آنهاست » تزیین داده بود و
وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ). ) « و (به همین جهت) عذاب دردناکی براي آنهاست »
سورة النحل( 16 ): آیۀ 64 .... ص : 578
(آیه 64 )- این آیه هدف بعثت پیامبران را بیان میکند تا روشن شود که اگر ص: 579
اقوام و ملتها، هوي و هوسها، و سلیقههاي شخصی خود را کنار بگذارند و دست به دامن راهنمایی پیامبران بزنند، اثري از این گونه
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر براي این که آنچه را در آن » : خرافهها، اختلافها، و اعمال ضد و نقیض باقی نمیماند، میگوید
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِیهِ). ) « اختلاف دارند براي آنها روشن کنی
وَ هُديً وَ رَحْمَۀً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). ) « و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است، براي قومی که ایمان میآورند »
صفحه 456 از 529
سورة النحل( 16 ): آیۀ 65 .... ص : 579
(آیه 65 )- آبها، میوهها، دامها: بار دیگر به بیان نعمتها و مواهب گوناگون پروردگار باز میگردد، که هم تأکیدي است بر مسأله
توحید و شناخت خدا، و هم در لابلاي آن اشارهاي به مسأله معاد است، و هم با ذکر این نعمتها، حس شکرگزاري بندگان را
تحریک کرده، آنها را از این طریق به خدا نزدیکتر میسازد.
وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ) « خداوند از آسمان آبی فرستاد و زمین را پس از آنکه مرده بود به وسیله آن حیات بخشید » : نخست میگوید
ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها).
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ). ) « در این نشانه روشنی است (از عظمت خدا) براي جمعیتی که گوش شنوا دارند »
هم نشانهاي است از قدرت عظمت آفریدگار، و هم دلیلی است بر امکان معاد و هم نعمت بزرگی است از نعمتهاي خداوند.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 66 .... ص : 579
(آیه 66 )- بعد از نعمت آب که مسلما نخستین پایه حیات است، به نعمت وجود چهارپایان و مخصوصا ماده غذایی بسیار مفیدي
وَ إِنَّ لَکُمْ فِی ) « و در وجود چهارپایان براي شما درس عبرتی است » : مانند شیر که از آنها گرفته میشود اشاره کرده، میگوید
الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً).
نُسْقِیکُمْ ) « از درون شکم آنها از میان غذاهاي هضم شده، و خون، شیر خالص و گوارا به شما مینوشانیم » : چه عبرتی از این برتر که
مِمَّا فِی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِینَ). ص: 580
میدانیم که مقدار کمی از غذا مانند بعضی از مواد قندي و همچنین آب از همان دیوارههاي معده جذب بدن میشود، اما قسمت
عمده، هنگامی که غذاي هضم شده منتقل به رودهها شد وارد خون میگردد، و نیز میدانیم که شیر از غدههاي مخصوصی که
درون پستان است تراوش میکند و مواد اصلی آن از خون و غدههاي چربی ساز گرفته میشود.
به این ترتیب این ماده سفید رنگ تمیز خالص، از میان غذاهاي هضم شده مخلوط با تفالهها، و از لابلاي خون به دست میآید، و
این به راستی عجیب است، سر چشمهاي آن چنان آلوده و تنفر آمیز، اما محصولش این چنین خالص و گوارا و نیروبخش!
سورة النحل( 16 ): آیۀ 67 .... ص : 580
و خداوند از میوههاي درختان نخل و انگور » : (آیه 67 )- بعد از حیوانات و شیر آنها به بخشی از مواهب گیاهان پرداخته، میگوید
(غذاي پربرکتی نصیب شما ساخت که گاه آن را به صورت زیانبار در میآورید و از آن مسکرات (ناپاك) و روزي خوب و پاکیزه
وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِیلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً). ) « میگیرید
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ). ) « در این نشانه روشنی است براي جمعیتی که اندیشه میکنند »
سورة النحل( 16 ): آیۀ 68 .... ص : 580
(آیه 68 )- پروردگارت به زنبور عسل وحی فرستاد! در اینجا لحن قرآن به طرز شگفت انگیزي تغییر مییابد و در عین ادامه دادن
نحل) و سپس خود عسل به میان ) « زنبور عسل » بحثهاي پیشین در زمینه نعمتهاي مختلف الهی و بیان اسرار آفرینش، سخن از
بر آن گذارده شده است. « وحی » میآورد، اما در شکل یک مأموریت الهی و الهام مرموز که نام
صفحه 457 از 529
و پروردگار تو به زنبور عسل، وحی کرد که خانههایی از کوهها و درختان و داربستهایی که مردم میسازند » : نخست میگوید
وَ أَوْحی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ). ) « انتخاب کن
در اینجا همان فرمان غریزه و انگیزهها و الهام ناخودآگاهی است که ص: 581 « وحی »
خداوند در جانداران مختلف آفریده است.
نخستین مأموریت زنبوران در این آیه مأموریت خانه سازي ذکر شده، و این شاید به خاطر آن است که مسأله مسکن مناسب
نخستین شرط زندگی است و به دنبال آن فعالیتهاي دیگر امکان پذیر میشود.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 69 .... ص : 581
سپس از تمام ثمرات » : (آیه 69 )- بعد دومین مأموریت زنبور عسل شروع میشود چنانکه قرآن میگوید: ما به او الهام کردیم که
ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ). ) « تناول کن
فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا). ) « و راههایی را که پروردگارت براي تو تعیین کرده به راحتی بپیما »
از درون زنبوران عسل نوشیدنی » : سر انجام آخرین مرحله مأموریت آنها را (به صورت یک نتیجه) این چنین بیان میکند
یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ). ) « مخصوصی خارج میشود که رنگهاي مختلفی دارد
رنگ عسل بر حسب آن که بر چه گل و ثمرهاي نشسته و از آن بهره گیري کرده تفاوت میکند.
فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ). ) « در این (شراب حلال) داروي شفابخش مهمی براي مردم است »
میدانیم در گلها و گیاهان، داروهاي حیات بخشی نهفته شده است و جالب این که دانشمندان از طریق تجربه به این حقیقت
رسیدهاند که زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه عمل میکنند که خواص درمانی و دارویی گیاهان کاملا به عسل
و در این (ماجراي برنامه زندگی زنبوران عسل و ارمغانی که آنها براي جهان انسانیت میآورند، که » ! منتقل شده و محفوظ میماند
إِنَّ فِی ) « هم غذاست، هم شفا و هم درس زندگی) نشانه روشنی (از عظمت و قدرت پروردگار) است براي جمعیتی که میاندیشند
ذلِکَ لَآیَۀً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ).
سورة النحل( 16 ): آیۀ 70 .... ص : 581
(آیه 70 )- سر چشمه تفاوت روزیها: در اینجا مسأله اثبات خالق یکتا را ص: 582
تعقیب میکند و آن از طریق دگرگونی و تغییرات نعمتها است که از اختیار انسان بیرون است و نشان میدهد از ناحیه دیگري مقدر
میشود.
وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ). ) « و خداوند شما را آفرید » : نخست میگوید
و مرگتان فرا میرسد (ثُمَّ یَتَوَفَّاکُمْ). « سپس روح شما را بطور کامل میگیرد »
هم حیات از ناحیه اوست، و هم مرگ تا بدانید این شما نیستید که آفریننده مرگ و حیاتید.
بعضی از شما به بالاترین و » مقدار طول عمر شما نیز در اختیارتان نیست، بعضی در جوانی یا نزدیک به پیري از دنیا میروند ولی
وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ). ) « بدترین سالیان عمر (یعنی نهایت پیري) باز میگردند
و همه را به دست فراموشی « و نتیجه این عمر طولانی آن خواهد شد که بعد از علم و دانش و آگاهی چیزي نخواهد دانست »
میسپارد (لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً).
صفحه 458 از 529
إِنَّ ) « خداوند آگاه و قادر است » درست مانند آغاز عمر و سنین کودکی که یک پارچه نسیان بود و فراموشکاري و ناآگاهی، آري
اللَّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ).
همه قدرتها در اختیار اوست و به هر مقدار که صلاح بداند میبخشد و به هر موقع که لازم ببیند میگیرد.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 71 .... ص : 582
این خداوند است که بعضی از شما را بر بعض » ، (آیه 71 )- در این آیه نیز ادامه میدهد که حتی روزیهاي شما به دست شما نیست
وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلی بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ). ) « دیگري از نظر روزي برتري میدهد
اما آنها که برتري یافتهاند (به خاطر تنگ نظري) حاضر نیستند از آنچه در اختیار دارند به بندگان مملوك خود بدهند (و آنها را در »
فَمَ ا الَّذِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلی ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ ) « اموال خویش شریک سازند) تا آنها نیز با ایشان مساوي گردند
سَواءٌ).
از این آیه استفاده میشود که مسلمانان در محیط خانواده و در برابر زیر دستان نباید براي خود هیچ گونه فضیلت و امتیازي قائل
شوند.
این تفاوت درآمدها از تفاوت استعدادهایی سر چشمه میگیرد که آن هم از ص: 583
مواهب الهی است، ممکن است در پارهاي از موارد اکتسابی باشد ولی در پارهاي از موارد نیز قطعا غیر اکتسابی است، بنابراین حتی
در یک جامعه سالم از نظر اقتصادي نیز تفاوت درآمدها غیر قابل انکار است، ولی با این حال آنچه پایه اصلی پیروزیها را تشکیل
میدهد تلاش و سعی و کوشش آدمی است.
اما نباید تفاوت استعدادها و درآمدها باعث سوء استفاده در راه ایجاد جامعه طبقاتی گردد.
أَ فَبِنِعْمَۀِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ). ) « آیا آنها نعمت خدا را انکار میکنند » : و به همین دلیل در پایان آیه میفرماید
اشاره به این که این تفاوتها در صورت طبیعیش (نه صورت مصنوعی و ظالمانه) از نعمتهاي خداست که براي حفظ نظام مجتمع
بشري و پرورش استعدادهاي مختلف ایجاد شده است.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 72 .... ص : 583
شروع میشود، و بیانگر نعمتهاي خداوند است، اشاره به مواهب او از « اللّه » (آیه 72 )- در این آیه که مانند دو آیه گذشته با کلمه
نظر نیروهاي انسانی و معاونان و کمک کاران، و همچنین روزیهاي پاکیزه، میکند و این حلقههاي سهگانه نعمت را که در این سه
آیه ذکر شده تکمیل مینماید.
است بیان میکند، و با آیه « تنوع زندگی » یعنی، از نظام حیات و مرگ، شروع کرده، سپس تفاوت روزیها و استعدادها را که نظام
مورد بحث که ناظر به نظام تکثیر مثل بشر، و روزیهاي پاکیزه است پایان میگیرد.
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً). ) « خداوند براي شما از جنس خودتان همسرانی قرار داد » : میگوید
همسرانی که هم مایه آرامش روح و جسمند و هم سبب بقاء نسل.
وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنِینَ وَ حَفَدَةً). ) « و از همسرانتان براي شما فرزندان و نوهها قرار داد » : لذا بلافاصله اضافه میکند
وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ). ص: 584 ) « و (خداوند) از پاکیزهها به شما روزي داد » : سپس میفرماید
و در پایان به عنوان یک نتیجه گیري کلی از این بحث میگوید: آیا آنها با این همه آثار عظمت و قدرت خدا که مشاهده میکنند،
صفحه 459 از 529
آیا به باطل ایمان میآورند و نعمت خداوند را انکار » و این همه مواهبی که از ناحیه او به آنها ارزانی شده باز سراغ بتها میروند
أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ). ) «؟ میکنند
سورة النحل( 16 ): آیۀ 73 .... ص : 584
آنها » : (آیه 73 )- در تعقیب بحثهاي توحیدي گذشته، این آیه، به مسأله شرك پرداخته و با لحنی پر از سرزنش و توبیخ میگوید
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا ) « غیر از خدا، موجوداتی را میپرستند که هیچ رزقی را براي آنان از آسمانها و زمین در اختیار ندارند
یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَیْئاً).
وَ لا یَسْتَطِیعُونَ). ) « توانایی (بر خلق و ایجاد و دسترسی به روزیها) نیز ندارند » نه تنها مالک چیزي در این زمینه نیستند، بلکه
اشاره به این که مشرکان به این گمان به دنبال پرستش بتها میرفتند که آنها را در سرنوشت و سود و زیان خود، مؤثر میپنداشتند.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 74 .... ص : 584
فَلا ) « پس براي خدا امثال (و شبیهها) قائل نشوید » (آیه 74 )- این آیه به عنوان یک نتیجه گیري میگوید: اکنون که چنین است
تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ).
إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ). ) « چرا که خدا میداند و شما نمیدانید »
اشاره به منطقی است که مشرکان عصر جاهلی داشتهاند. آنها میگفتند: ما اگر به سراغ بتها میرویم به « فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ » جمله
خاطر این است که ما شایسته پرستش خدا نیستیم باید به سراغ بتها برویم که آنها مقربان درگاه او هستند! خداوند همانند یک
پادشاه بزرگ است که وزراء و خاصان او به سراغ او میروند، ولی توده مردم که دسترسی به او ندارند به سراغ حواشی و خاصان و
مقربانش خواهند رفت.
و مملوّ از « ممکن » یعنی، مثالی که متناسب با افکار محدود و موجودات « براي خداوند مثال نزنید » : قرآن در پاسخ آنها میگوید
نقایص است.
خدایی که شما را دعوت به نیایش و سخن گفتن مستقیم با خودش کرده، و درهاي خانهاش را شب و روز به روي شما باز گذارده،
این خدا را نباید به پادشاه ص: 585
جبار مستکبري تشبیه کرد که درون قصرش خزیده و جز عده معدودي، راه به درون خانه او ندارند.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 75 .... ص : 585
(آیه 75 )- دو مثال زنده براي مؤمن و کافر! در تعقیب آیات گذشته که از ایمان و کفر و مؤمنان و مشرکان سخن میگفت در این
آیه و آیه بعد با ذکر دو مثال زنده و روشن، حال این دو گروه را مشخص میکند:
را به انسان غنی و بینیازي که از امکانات « مؤمنان » را به برده مملوکی که توانایی هیچ چیز را ندارد، و « مشرکان » ، در نخستین مثال
!« خداوند مثالی زده: برده مملوکی را که قادر بر هیچ چیز نیست » : خود همگان را بهرهمند میسازد تشبیه میکند، و میگوید
(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْداً مَمْلُوکاً لا یَقْدِرُ عَلی شَیْءٍ).
آري! بنده بندگان خدا بودن، نتیجهاي جز اسارت و محدودیت از هر نظر نخواهد داشت.
و کسی که از جانب خویش به او رزق حسن (و انواع روزیها و مواهب » : و در مقابل آن انسان با ایمانی را مثل زده، میفرماید
صفحه 460 از 529
وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً). ) « پاکیزه) بخشیدهایم
فَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ سِ  را وَ جَهْراً). ) « این انسان (آزاده با داشتن امکانات فراوان) پنهان و آشکار از آنچه در اختیار دارد انفاق میکند »
الْحَمْدُ لِلَّهِ). ) « همه حمد و ستایش مخصوص خداست » هَلْ یَسْتَوُونَ). مسلما نه! بنابراین ) «!؟ آیا این دو نفر یکسانند »
خداوندي که بندهاش آزاده و پرقدرت و پربخشش است، نه از آن بتها که بندگانشان آن چنان ناتوان و محدود و بیقدرت و
بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ). ) « ولی اکثر آنها (مشرکان) نمیدانند » ! اسیرند
سورة النحل( 16 ): آیۀ 76 .... ص : 585
(آیه 76 )- دگر بار مثال گویاي دیگري براي بندگان بت، و مؤمنان راستین میزند و آنها را به ترتیب به گنگ مادر زادي که در
عین حال برده و ناتوان است، و یک انسان آزاده گویا که دائما به عدل و داد دعوت میکند و بر صراط مستقیم قرار دارد تشبیه
و خداوند دو مرد را مثل زده: که یکی از آنها گنگ ص: 586 » : نموده، میفرماید
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَیْنِ أَحَدُهُما أَبْکَمُ لا یَقْدِرُ عَلی شَیْءٍ). ) « مادرزاد است و قادر بر هیچ کاري نیست
وَ هُوَ کَلٌّ عَلی مَوْلاهُ). ) « و او (در عین برده بودن) سرباري است براي مولا و صاحبش »
أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍ). ) « او را به دنبال هر کاري بفرستد خوب انجام نمیدهد » به همین دلیل
به این ترتیب او داراي چهار صفت کاملا منفی است: گنگ مادرزاد بودن، ناتوانی مطلق، سربار صاحبش بودن، و هنگامی که به
دنبال کاري فرستاده شود، هیچ گام مثبتی بر نخواهد داشت.
آیا چنین انسانی با آن کس که (زبان گویا و فصیح دارد، و) مرتبا امر به عدل و داد میکند، و بر جاده صاف، و راه راست قرار »
هَلْ یَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ). ) !؟« دارد، مساوي است
سورة النحل( 16 ): آیۀ 77 .... ص : 586
(آیه 77 )- و از آنجا که غالبا دیدهایم قرآن، بحثهاي مربوط به توحید و مبارزه با شرك را با مسائل مربوط به معاد و دادگاه بزرگ
قیامت میآمیزد، در اینجا نیز بعد از گفتاري که در آیات قبل در زمینه شرك و توحید گذشت، به سراغ معاد میرود و به پاسخ
قسمتی از ایرادات مشرکان- که میگفتند: هنگامی که ما مردیم و ذرات خاك ما در هر گوشهاي پراکنده شد، چه کسی از آنها
آگاهی دارد که جمع آوریشان کند؟
و او همه « غیب آسمانها و زمین را مخصوص خداست » : و سپس پرونده آنها را مورد رسیدگی قرار دهد- پرداخته، نخست میگوید
را میداند (وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
وَ ما ) !« و امر قیامت (به قدري نزدیک و آسان است) درست همانند چشم بر هم زدن و یا از آن هم نزدیکتر » : سپس اضافه میکند
أَمْرُ السَّاعَۀِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ).
این دو جمله اشارهاي است زنده و گویا به قدرت بیانتهاي خداوند مخصوصا در زمینه مسأله معاد و رستاخیز انسانها، لذا در پایان
إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ). ) « چون خدا بر هر چیزي تواناست » : آیه میفرماید
ص: 587
سورة النحل( 16 ): آیۀ 78 .... ص : 587
صفحه 461 از 529
(آیه 78 )- انواع نعمتهاي مادي و معنوي: بار دیگر قرآن به عنوان یک درس توحید و خداشناسی به مسأله نعمتهاي گوناگون
و خداوند » : پروردگار باز میگردد، و در این بخش از نعمتها نخست به نعمت علم و دانش و ابزار شناخت اشاره کرده، میگوید
وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً). ) « شما را از شکم مادرانتان بیرون فرستاد در حالی که هیچ نمیدانستید
البته در آن محیط محدود و تاریک و وابسته، این جهل و بیخبري قابل تحمل بود، ولی به هنگامی که در فراخناي این عالم پهناور
گوش و چشم و عقل در » ، گام گذاردید، دیگر ادامه آن جهل امکان پذیر نبود، لذا ابزار درك حقایق و شناخت موجودات، یعنی
وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ). ) « اختیار شما گذارد
تا حقایق هستی، و این نعمتهاي بزرگ را درك کنید، و حس شکرگزاري شما در برابر بخشنده این همه موهبت تحریک گردد
لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ). ) « شاید شکر او را به جاي آورید »
سورة النحل( 16 ): آیۀ 79 .... ص : 587
آیا آنها به پرندگانی که بر فراز » : (آیه 79 )- در این آیه اسرار عظمت خدا را در پهنه هستی همچنان ادامه میدهد، و میگوید
أَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الطَّیْرِ مُسَخَّراتٍ فِی جَوِّ السَّماءِ). ) ؟« آسمان حرکت دارند نظر نیفکندند
و از آنجا که طبیعت اجسام، جذب شدن به سوي زمین است، حرکت پرندگان در بالاي زمین را با عنوان مسخرات (تسخیر شدهها)
بیان کرده است.
ما یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ). ) « هیچ کس جز خدا آنها را (این چنین) نگه نمیدارد » : سپس اضافه میکند
درست است که خاصیت طبیعی بالها و عضلاتی که در آن آفریده شده و شکل مخصوص پرندگان و ویژگیهایی که در هوا موجود
است، دست به دست هم داده و به پرندگان امکان پرواز میدهند، ولی چه کسی- جز خداي علیم و قدیر- این شکل و خواص را
آفریده؟
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ ) « در این امر نشانههایی است (از عظمت و قدرت خدا) براي کسانی که ایمان دارند » : و در پایان آیه میفرماید
لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). ص: 588
یعنی، با چشم کنجکاو و حقیقت جو، این امور را مینگرند و به تجزیه و تحلیل آن میپردازند و در پرتو آن ایمانشان قویتر و
راسختر میگردد.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 80 .... ص : 588
(آیه 80 )- در این آیه نیز مسأله بیان نعمتها ادامه یافته، میفرماید:
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً). ) « و خداوند براي شما از خانههایتان محل سکونت قرار داد »
از مهمترین نعمتهایی است که تا آن نباشد، بقیه گوارا نخواهد بود. « مسکن » و حقا نعمت
و خداوند براي شما از پوست چهارپایان خانههایی » : و به دنبال ذکر خانههاي ثابت سخن از خانههاي سیّار به میان آورده، میگوید
وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُیُوتاً). ) « قرار داد
تَسْتَخِفُّونَها یَوْمَ ) « و به هنگام کوچ کردن و موقع اقامت به آسانی آن را جابهجا میکنید » خانههایی که بسیار سبک و کم وزن است
ظَعْنِکُمْ وَ یَوْمَ إِقامَتِکُمْ).
« علاوه بر این از پشمها و کرکها و موهاي این چهارپایان (براي شما) اثاث و متاع و وسائل مختلف زندگی تا زمان معینی قرار داد »
صفحه 462 از 529
(وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلی حِینٍ).
پشت سر هم ممکن است اشاره به این باشد که شما میتوانید از پشم و کرك و موي چهارپایان، « مَتاعاً » و « أَثاثاً » ذکر دو تعبیر
وسائل زیادي براي خانههاي خود فراهم سازید و از آن متمتع گردید.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 81 .... ص : 588
و خداوند از آنچه آفریده است » : (آیه 81 )- سایهها، مسکنها و پوششها: سپس به سراغ یکی دیگر از نعمتهاي الهی رفته، میگوید
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا). ) « سایههایی براي شما قرار داد
وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ أَکْناناً). ) « و از کوهها، براي شما پناهگاههاي قرار داد »
که در آیه قبل گذشت گویا اشاره به این « خیمهها » و « خانهها » پس از ذکر نعمت « پناهگاههاي کوهستانی » و « سایهها » ذکر نعمت
است که انسانها از سه گروه خارج نیستند: گروهی در شهرها و آبادیها زندگی میکنند و از خانهها بهره میگیرند، برگزیده تفسیر
نمونه، ج 2، ص: 589
گروهی دیگر که در سفرند و خیمه با خود دارند از خیمهها استفاده میکنند، اما خداوند گروه سوم یعنی، مسافرانی که حتی خیمه
با خود ندارند، محروم نگذاشته، و در مسیر راه پناهگاههایی براي آنها تهیه دیده است.
خداوند براي شما پیراهنهایی » : سپس در تعقیب این سایبانهاي طبیعی و مصنوعی به سراغ پوششهاي تن انسان میرود و میگوید
وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ). ) « قرار داد که شما را از گرما حفظ میکند
وَ سَرابِیلَ تَقِیکُمْ بَأْسَکُمْ). ) « و (همچنین) پیراهنهایی که به هنگام جنگ، حافظ شماست »
البته پوشش و لباس فایدهاش تنها این نیست که انسان را از گرما و سرما حفظ کند، بلکه هم شکوهی است براي انسان و هم در
برابر بسیاري از خطراتی که متوجه جسم او میشود لباس یک وسیله دفاعی است.
این گونه خداوند نعمتش را بر شما تمام میکند شاید در برابر فرمان او تسلیم » : در پایان آیه به عنوان یک تذکر و هشدار میگوید
کَذلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ). ) « شوید
این طبیعی است که انسان با بررسی نعمتهاي مختلفی که وجودش را احاطه کرده بیاختیار به یاد آفریننده نعمتها میافتد.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 82 .... ص : 589
با این همه اگر آنها روي برتابند (و تسلیم دعوت حق نشوند، نگران » : (آیه 82 )- بعد از ذکر این نعمتهاي آشکار و نهان میفرماید
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ الْمُبِینُ). ) « مباش) چرا که وظیفه تو فقط ابلاغ آشکار است
این جمله در حقیقت، براي دلداري پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و تسلی خاطر اوست.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 83 .... ص : 589
آنان نعمت خدا را میشناسند (و به ابعاد آن آشنا هستند و به عمقش پی » : (آیه 83 )- و براي تکمیل این گفتار اضافه میکند که
یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها). ) « بردهاند) ولی با این حال باز انکار میکنند
بنابراین، دلیل کفر آنها را در عدم آگاهی نباید جستجو کرد، بلکه عامل این کفر را در صفات زشت دیگر آنها که سدّ راه ایمانشان
شده است باید یافت. ص: 590
صفحه 463 از 529
وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُونَ). ) « و اکثر آنها کافرند » : و شاید به همین دلیل در پایان آیه اضافه میکند
سورة النحل( 16 ): آیۀ 84 .... ص : 590
(آیه 84 )- آنجا که تمام درها به روي بدکاران بسته میشود! در تعقیب آیات گذشته که واکنش نادرست منکران حق را در برابر
نعمتهاي گوناگون پروردگار بیان میکرد، در اینجا به گوشهاي از مجازاتهاي دردناك آنها در جهان دیگر اشاره میکند.
وَ یَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ أُمَّۀٍ شَهِیداً). ) « و به خاطر بیاورید روزي را که ما از هر امتی گواهی (بر آنها) مبعوث میکنیم » : نخست میگوید
ثُمَّ لا یُؤْذَنُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا). ) « اجازه سخن گفتن به کافران داده نمیشود » سپس اضافه میکند که در آن دادگاه
آیا ممکن است خداوند اجازه دفاع به مجرمی ندهد؟ آري! در آنجا نیاز به سخن گفتن با زبان نیست! دست و پا و گوش و چشم و
پوست بدن و حتی زمینی که انسان بر آن گناه یا ثواب کرده است، گواهی میدهند بنابراین، نوبت به زبان نمیرسد.
وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ). ) « توانایی بر جبران و اصلاح و تقاضاي عفو نیز ندارند » نه تنها به آنها اجازه سخن گفتن داده نمیشود بلکه
چرا که آنجا که سراي برخورد با نتیجهها و بازتابهاي عمل است نه جاي انجام عمل و یا جبران و اصلاح.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 85 .... ص : 590
(آیه 85 )- در این آیه اضافه میکند این ظالمان ستم پیشه هنگامی که از مرحله حساب گذشته و در برابر عذاب الهی قرار گرفتند
هنگامی که ظالمان مجازات را ببینند نه به آنها تخفیف عذاب داده » گاهی تقاضاي تخفیف و گاهی تقاضاي مهلت میکنند، اما
وَ إِذا رَأَي الَّذِینَ ظَلَمُوا الْعَذابَ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ). ) « میشود و نه مهلت
سورة النحل( 16 ): آیۀ 86 .... ص : 590
(آیه 86 )- در این آیه همچنان، سخن از آینده شوم مشرکان، به خاطر پرستیدن بتها است، میفرماید، در صحنه قیامت که معبودهاي
ساختگی ص: 591
و هنگامی که مشرکان معبودهایی را که » ، و انسانهایی که همچون بت پرستش میشدند در کنار پرستش کنندگان قرار میگیرند
همتاي خدا قرار دادند میبینند، میگویند:
وَ إِذا رَأَي الَّذِینَ أَشْرَکُوا شُرَکاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَکاؤُنَا ) !« پروردگارا! اینها همتایانی هستند که ما به جاي تو آنها را میخواندیم »
الَّذِینَ کُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِکَ).
این معبودان نیز، ما را در این کار وسوسه کردند و در حقیقت شریک جرم ما بودند، بنابراین، سهمی از عذاب و مجازات ما را براي
آنها قرار ده.
فَأَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ ) !« و در این هنگام (به فرمان خدا) معبودان (به سخن در میآیند و) آنها میگویند: شما قطعا دروغگو هستید »
إِنَّکُمْ لَکاذِبُونَ).
ما نه شریک خدا بودیم و نه شما را وسوسه کردیم و نه محکوم به پذیرش بخشی از مجازاتتان هستیم.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 87 .... ص : 591
وَ أَلْقَوْا إِلَی ) « همگی در پیشگاه خدا اظهار تسلیم میکنند » (آیه 87 )- در این آیه اضافه میکند که بعد از این سخن و شنیدن پاسخ
صفحه 464 از 529
اللَّهِ یَوْمَئِذٍ السَّلَمَ). و غرور و نخوت و تعصبهاي کورکورانه این عابدان نادان با دیدن چهره حق کنار میرود و سر تعظیم در
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما ) !« پیشگاهش فرود میآورند و (در این هنگام) تمام آنچه را (نسبت به خدا) دروغ میبستند، گم و نابود میشود
کانُوا یَفْتَرُونَ).
هم نسبت دروغین شریک خدا بودن، محو و بیرنگ میشود، و هم پندار شفاعت بتها در پیشگاه خدا، بلکه همانها آتشگیرههاي
دوزخ میشوند و به جان پرستش کنندگانشان میافتند!
سورة النحل( 16 ): آیۀ 88 .... ص : 591
(آیه 88 )- تا اینجا بیان حال مشرکان گمراهی بود که در شرك و انحراف خود غوطهور بودند، بیآنکه دیگري را به این راه
بخوانند، سپس حال کسانی را بیان میکند که در عین گمراهی به گمراه ساختن دیگران نیز اصرار دارند، میفرماید:
کسانی که کافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند، مجازاتی مافوق مجازات کفرشان بر آنها میافزاییم در برابر آنچه فساد »
الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَ دُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما کانُوا یُفْسِدُونَ). چرا که عامل فساد در روي زمین و ) « میکردند
گمراهی خلق خدا، و مانع از پیمودن راه حق شدند. ص: 592
هر کس سنت نیکی بگذارد، پاداش کسانی که به آن عمل کنند براي او هست بیآنکه از پاداش » : در حدیث مشهوري میخوانیم
آنها کاسته شود، و هر کس سنت بدي بگذارد، گناه همه کسانی که به آن عمل میکنند بر او نوشته میشود، بیآنکه از گناه آنها
.« چیزي کاسته شود
سورة النحل( 16 ): آیۀ 89 .... ص : 592
در هر امتی در چند آیه قبل به میان آمد مجددا به سراغ آن بحث با توضیح « گواه » (آیه 89 )- سپس به دنبال سخنی که از وجود
وَ یَوْمَ ) « و به خاطر بیاورید آن روز را که ما از میان هر امتی گواهی از خود آنها بر آنها مبعوث میکنیم » : بیشتري میرود، میگوید
نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّۀٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ).
گرچه این حکم عام شامل مسلمانان و پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله نیز میشود، ولی براي تأکید بیشتر خصوصا آن را مطرح
وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ). ) « و ما تو را شاهد و گواه بر این گروه مسلمانان قرار میدهیم » : کرده، میفرماید
و از آنجا که قرار دادن شهید و گواه فرع بر این است که قبلا برنامه کامل و جامعی در اختیار افراد قرار داده شده باشد، بطوري که
و ما این کتاب » : حجت بر همگی تمام شود، تا به دنبال آن، مسأله نظارت و مراقبت مفهوم صحیحی پیدا کند، لذا بلافاصله میگوید
وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ). ) « آسمانی (قرآن) را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است
وَ هُديً وَ رَحْمَۀً وَ بُشْري لِلْمُسْلِمِینَ). ) « و هم هدایت است و هم رحمت، و هم مایه بشارت براي همه مسلمانان جهان »
سورة النحل( 16 ): آیۀ 90 .... ص : 592
(آیه 90 )- جامعترین برنامه اجتماعی: این آیه نمونهاي از جامعترین تعلیمات اسلام در زمینه مسائل اجتماعی، و انسانی و اخلاقی را
بیان میکند.
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ) « خداوند فرمان به عدل و احسان میدهد و (همچنین) بخشش به نزدیکان » : در آغاز میگوید
ذِي الْقُرْبی).
صفحه 465 از 529
همان قانونی است که تمام نظام هستی بر محور آن میگردد. و به معنی واقعی کلمه آن است که هر چیزي در جاي خود « عدل »
، باشد بنابراین، هرگونه انحراف، افراط، تفریط، تجاوز از حد، تجاوز به حقوق دیگران بر خلاف اصل برگزیده تفسیر نمونه، ج 2
ص: 593
است. « عدل »
اما از آنجا که عدالت با همه قدرت و شکوه و تأثیر عمیقش در مواقع بحرانی و استثنایی به تنهایی کارساز نیست، بلافاصله دستور به
احسان را پشت سر آن میآورد.
.« عدل آن است که حق مردم را به آنها برسانی، و احسان آن است که بر آنها تفضل کنی » : در حدیثی از علی علیه السّلام میخوانیم
خداوند از فحشاء و منکر و ظلم و ستم، نهی » : بعد از تکمیل این سه اصل مثبت، به سه اصل منفی و منهی میپردازد و میگوید
وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ). ) « میکند
هرگونه تجاوز از حق خویش و ظلم و خود برتربینی « بغی » اشاره به گناهان آشکار، و « منکر » ، اشاره به گناهان پنهانی « فحشاء »
نسبت به دیگران است.
« خداوند به شما اندرز میدهد شاید متذکر شوید » : و در پایان آیه، به عنوان تأکید مجدد روي تمام این اصول ششگانه میفرماید
(یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ).
احیاي اصول سه گانه عدل و احسان و ایتاء ذي القربی و مبارزه با انحرافات سه گانه فحشاء و منکر و بغی در سطح جهانی، کافی
این آیه » : است که دنیایی آباد و آرام و خالی از هر گونه بدبختی و فساد بسازد، و اگر از ابن مسعود صحابی معروف نقل شده که
به همین دلیل است. « جامعترین آیات خیر و شرّ در قرآن است
سورة النحل( 16 ): آیۀ 91 .... ص : 593
اشاره
( (آیه 91
شأن نزول: .... ص : 593
در آن هنگام که جمعیت مسلمانان کم، و دشمنان فراوان بودند، و امکان داشت بعضی از مؤمنان به خاطر همین تفاوت و احساس
تنهایی، بیعت خود را با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بشکنند و از حمایت او دست بردارند، آیه نازل شد و به آنها در این زمینه هشدار
داد.
تفسیر: .... ص : 593
و» : استحکام پیمانهاي شما دلیل بر ایمان شماست! در اینجا به بخش دیگري از مهمترین تعلیمات اسلام پرداخته، نخست میفرماید
وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ). ص: 594 ) « هنگامی که با خدا عهد بستید به عهد او وفا کنید
صفحه 466 از 529
وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکِیدِها). ) « و سوگندها را بعد از محکم ساختن نقض نکنید » : سپس اضافه میکند
وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ ) « در حالی که (به نام خدا سوگند یاد کردهاید و) خداوند را کفیل و ضامن بر سوگند خود قرار دادهاید »
کَفِیلًا).
إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ). ) « چرا که خداوند از تمام اعمال شما آگاه است »
جمع یمین به معنی سوگند) که در آیه فوق آمده معنی وسیعی دارد که هم تعهداتی را که انسان با سوگند در برابر ) « ایمان » مسأله
خداوند کرده، شامل میگردد، و هم تعهداتی را که با تکیه بر قسم در برابر خلق خدا میکند.
و به تعبیر دیگر هرگونه تعهدي که زیر نام خدا و با سوگند به نام او انجام میگیرد در این جمله وارد است.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 92 .... ص : 594
(آیه 92 )- و از آنجا که مساله وفاي به عهد، یکی از مهمترین پشتوانهها براي ثبات هر جامعه است در این آیه نیز با لحن توأم با
همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشمهاي تابیده خود را پس از » نوعی سرزنش و ملامت، آن را تعقیب کرده، میگوید و شما
وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً). ) « استحکام وامیتابید
در زمان جاهلیت که از صبح تا نیم روز، خود و کنیزانش، پشمها و موهایی را که « رائطه » اشاره به داستان زنی است از قریش به نام
زن احمق) در میان ) « حمقاء » در اختیار داشتند میتابیدند، و پس از آن دستور میداد همه آنها را واتابند و به همین جهت به عنوان
عرب، معروف شده بود.
در حالی که سوگند (و پیمان) خود را وسیله خیانت و فساد قرار میدهید، به خاطر این که گروهی، جمعیتشان » : سپس اضافه میکند
و کثرت دشمن را بهانهاي براي شکستن بیعت با پیامبر میشمرید (تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ أَنْ تَکُونَ « از گروه دیگر بیشتر است
أُمَّۀٌ هِیَ أَرْبی مِنْ أُمَّۀٍ).
إِنَّما یَبْلُوکُمُ اللَّهُ بِهِ). ص: 595 ) « خدا فقط شما را با این وسیله، مورد آزمایش قرار میدهد » ! آگاه باشید
و پرده از روي « خداوند (نتیجه این آزمایش و) آنچه را در آن اختلاف داشتید در روز قیامت براي شما آشکار میسازد » به هر حال
اسرار دلها بر میدارد و هر کس را به جزاي اعمالش میرساند (وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَۀِ ما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ).
سورة النحل( 16 ): آیۀ 93 .... ص : 595
(آیه 93 )- و از آنجا که بحث از آزمایش الهی و تأکید بر ایمان و انجام وظائف، غالبا این توهّم را ایجاد میکند که مگر براي خدا
و اگر خدا » : مشکل است که همه انسانها را اجبارا به قبول حق وادار سازد، لذا در این آیه به پاسخ این توهم پرداخته میگوید
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّۀً واحِدَةً). ) « میخواست، همه شما را امت واحدي قرار میداد
از نظر ایمان و قبول حق، ولی بدیهی است این پذیرش حق نه گامی به سوي تکامل است نه دلیلی بر افتخار پذیرنده « امت واحده »
آن، لذا سنت خدا این است که همگان را آزاد بگذارد، تا با اختیار خود، راه حق را بپویند.
ولی این آزادي به آن معنی نیست که از ناحیه خدا، هیچ گونه کمکی به پویندگان این راه نمیشود، بلکه آنها که قدم در راه حق
میگذارند توفیق خداوند شامل حالشان میشود، و آنها که در راه باطل گام میگذارند از این موهبت محروم میگردند و بر
گمراهیشان افزوده میشود.
وَ لکِنْ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِي ) « لکن خدا هر کس را بخواهد گمراه میکند و هر کس را بخواهد هدایت » : لذا بلافاصله میگوید
صفحه 467 از 529
مَنْ یَشاءُ).
اما این هدایت و اضلال الهی هرگز سلب مسؤولیت از شما نمیکند، زیرا گامهاي نخستین آن، از خود شماست به همین دلیل اضافه
وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ). ) « و شما بطور قطع در برابر اعمالی که انجام میدادید مسؤولید، و از شما بازپرسی میشود » : میکند
سورة النحل( 16 ): آیۀ 94 .... ص : 595
(آیه 94 )- سپس براي تأکید بر مسأله وفاي به عهد و ایستادگی در برابر سوگندها که از عوامل مهم ثبات اجتماعی است میگوید:
وَ لا تَتَّخِذُوا أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ). ) « سوگندهایتان را وسیله تقلب و خیانت در میان خود قرار ندهید »
گامی بعد از ص: 596 » زیرا این امر دو زیان بزرگ دارد اول این که: سبب میشود که
فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها). ) « ثابت گشتن (بر ایمان) متزلزل شود
وَ) !« و به خاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا، آثار سوء آن را بچشید! و براي شما، عذاب عظیمی خواهد بود » : زیان دیگر این که
تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَکُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ).
در حقیقت پیمان شکنیها و تخلف از سوگندها، از یک سو موجب بدبینی و تنفر مردم از آیین حق و پراکندگی صفوف و
بیاعتمادي میگردد، تا آنجا که مردم رغبت به پذیرش اسلام نشان نمیدهند و اگر پیمانی با شما بستند خود را ملزم به وفاي به آن
نمیدانند، و این خود مایه ناراحتیهاي فراوان و شکست و تلخ کامی در دنیاست.
و از سویی دیگر عذاب الهی را در سرایی دیگر، براي شما به ارمغان میآورد.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 95 .... ص : 596
اشاره
( (آیه 95
شأن نزول: .... ص : 596
خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسید عرض کرد: اي « حضر موت » در مورد نزول این آیه و دو آیه بعد نقل شده: مردي از اهالی
دارم که قسمتی از زمین مرا غصب کرده است. « امرؤ القیس » رسول خدا! همسایهاي به نام
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله امرؤ القیس را خواست و از او در این زمینه سؤال کرد، او در پاسخ همه چیز را انکار نمود، پیامبر صلّی
اللّه علیه و آله به او پیشنهاد سوگند کرد.
به هنگامی که امرؤ القیس برخواست تا سوگند یاد کند، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به او مهلت داد- و فرمود: در این باره بیندیش و
بعدا سوگند یاد کن.
آن دو بازگشتند و در این حال، دو آیه اول نازل شد- و آنها را از سوگند دروغ و عواقب آن برحذر داشت.
هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله این دو آیه را براي آنها خواند، امرؤ القیس گفت حق است، من قسمتی از زمین او را غصب
کردهام، ولی نمیدانم چه مقدار بوده است؟
صفحه 468 از 529
اکنون که چنین است هر مقدار میخواهد (و میداند حق اوست) برگیرد، و معادل آن هم بر آن بیفزاید به خاطر استفادهاي که در
این مدت از زمین او کردهام.
داد. « حیات طیّبه » در این هنگام آیه ( 97 ) نازل شد- و به کسانی که عمل صالح توأم با ایمان دارند بشارت
تفسیر: .... ص : 596
در تعقیب آیات گذشته که از زشتی پیمان شکنی و سوگند دروغ ص: 597
سخن میگفت این آیه تأکیدي بر همان مطلب دارد با این تفاوت که انگیزه پیمان شکنی و سوگند دروغ در آیات قبل مسأله
مرعوب شدن در برابر اکثریت عددي بود، و در اینجا انگیزه آن مسأله جلب منافع بیارزش مادي است.
وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلًا). یعنی هر بهایی در برابر آن بگیرید ) « و هرگز پیمان الهی را با بهاي کمی مبادله نکنید » : لذا میگوید
کم و ناچیز است، حتی اگر تمام دنیا را به شما بدهند ارزش یک لحظه وفاي به عهد الهی را ندارد.
إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ). ) « آنچه نزد خداست براي شما بهتر است اگر بدانید » : سپس به عنوان دلیل اضافه میکند
سورة النحل( 16 ): آیۀ 96 .... ص : 597
آنچه نزد شماست سر انجام فانی و نابود میشود، اما آنچه نزد خداست » : (آیه 96 )- در این آیه دلیل این برتري را چنین بیان میکند
ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ). ) « باقی و جاودان میماند
ما » گردد، و به مقتضاي « عِنْدَ اللَّهِ » بیایید و سرمایههاي خود را براي خدا و در راه خدا و جلب رضاي او به کار اندازید تا مصداق
باقی و برقرار شود. « عِنْدَ اللَّهِ باقٍ
و ما کسانی را که (در راه اطاعت فرمانمان بخصوص ایستادگی در برابر سوگندها و عهدها) صبر و استقامت » : سپس اضافه میکند
وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « میکنند به بهترین اعمالشان پاداش خواهیم داد
دلیل بر این است که اعمال نیک آنها همه یکسان نیست، بعضی خوب است و بعضی خوبتر، ولی خداوند همه را به « احسن » تعبیر به
حساب خوبتر میگذارد، و پاداش خوبتر را به آنها میدهد، و این نهایت بزرگواري است.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 97 .... ص : 597
(آیه 97 )- و به دنبال آن به صورت یک قانون کلی نتیجه اعمال صالح توأم با ایمان را از هر کس و به هر صورت تحقق یابد، در
هر کس عمل صالح انجام دهد در حالی که مؤمن باشد، خواه مرد یا زن به او حیات » : این دنیا و جهان دیگر، بیان میکند، میگوید
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ ) « پاکیزه میبخشیم، و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند خواهیم داد
فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَۀً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ). ص: 598
است و دیگر هیچ قید و شرطی نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه « اعمال صالح زاییده آن » و « ایمان » و به این ترتیب معیار، تنها
از نظر جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست.
یعنی، زندگی پاکیزه از هر نظر، پاکیزه از آلودگیها، ظلمها و خیانتها، عداوتها و دشمنیها، اسارتها و ذلتها و انواع « حیات طیّبه »
نگرانیها و هرگونه چیزي که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار میسازد.
صفحه 469 از 529
سورة النحل( 16 ): آیۀ 98 .... ص : 598
(آیه 98 )- این گونه قرآن بخوان! این آیه طرز استفاده از قرآن مجید و چگونگی تلاوت آن را بیان میکند، زیرا پربار بودن
محتواي قرآن به تنهایی کافی نیست، باید موانع نیز از وجود ما و از محیط فکر و جان ما برچیده شود تا به آن محتواي پربار دست
یابیم.
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ ) « پس هنگامی که قرآن میخوانی از شرّ شیطان مطرود شده به خدا پناه بر » : لذا نخست میگوید
الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ).
کنیم و این فکر مقدمه « فکر » را تبدیل به « ذکر » نیست، بلکه باید این « اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم » البته منظور تنها ذکر جمله
تحقق حالتی در نفس و جان انسان گردد، حالت توجه به خدا، حالت جدایی از هوي و هوسهاي سرکشی که مانع فهم و درك
صحیح انسان است و به هنگام خواندن هر آیه به خدا پناه بریم از این که وسوسههاي شیطان حجابی میان ما و کلام حیاتبخش
خداوند گردد.
و تا چنین حالتی در روح و جان انسان پیدا نشود، درك حقایق قرآن براي او ممکن نیست.
جمال یار ندارد حجاب و پرده ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد!
تا نفس مبرّا از نواهی نشود دل آینه نور الهی نشود!
سورة النحل( 16 ): آیۀ 99 .... ص : 598
شیطان تسلّطی بر کسانی که ایمان دارند و » : (آیه 99 )- این آیه در حقیقت دلیلی است بر آنچه در آیه قبل گفته شده بود، میفرماید
إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ). ) « بر پروردگارشان توکل میکنند ندارد
سورة النحل( 16 ): آیۀ 100 .... ص : 598
تنها تسلط او بر کسانی است که او را دوست میدارند و به ص: 599 » -( (آیه 100
إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ). ) « رهبري و سرپرستی خود انتخابش کردهاند
وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ). و فرمان شیطان را به جاي فرمان خدا ) « و آنها که او را شریک خدا در اطاعت و بندگی قرار دادهاند »
واجب الاجرا میدانند! بنابراین سلطه شیطان بر انسانها اجباري و ناخودآگاه نیست بلکه این انسانها هستند که شرائط ورود او را به
محیط جان خود فراهم میسازند.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 101 .... ص : 599
اشاره
( (آیه 101
شأن نزول: .... ص : 599
صفحه 470 از 529
ابن عباس میگوید: مشرکان بهانهجو، هنگامی که آیهاي نازل میشد و دستور سختی در آن بود و سپس آیه دیگري میآمد و
دستور آسانتري در آن بود، میگفتند: محمّد اصحاب خود را مسخره میکند امروز به چیزي دستور میدهد و فردا از همان نهی
میکند، اینها نشان میدهد که محمّد همه را از پیش خود میگوید نه از ناحیه خدا، در این هنگام آیه نازل شد و به آنها پاسخ
گفت.
تفسیر: .... ص : 599
هنگامی که آیهاي را به آیه » : دروغ رسوا! این آیه ایرادهایی را که مشرکان به آیات الهی میگرفتند بیان میکند، نخست میگوید
دیگر مبدّل کنیم (حکمی را نسخ نماییم) و خدا بهتر میداند چه حکمی را نازل کند، آنها میگویند: تو افترا میبندي! اما بیشترشان
وَ إِذا بَدَّلْنا آیَۀً مَکانَ آیَۀٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ). ) « (حقیقت را) نمیدانند
آنها نمیدانند که قرآن در پی ساختن یک جامعه انسانی است، جامعهاي پیشرو با معنویت عالی. با این حال بدیهی است که این
نسخه الهی گاهی نیاز به تبدیل و تعویض دارد.
پارهاي از دستورات و آیات قرآن، « نسخ » آري! آنها از این حقایق بیخبرند و از شرایط نزول قرآن، بیاطلاع، و گر نه میدانستند
یک برنامه دقیق و حساب شده تربیتی است که بدون آن، هدف نهایی و نیل به تکامل تأمین نمیشود، و دلیل بر تناقض گویی
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و یا افترا بستن به خدا نیست.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 102 .... ص : 599
بگو: آن را روح القدس از » (آیه 102 )- این آیه، همین مسأله را تعقیب و تأکید کرده، به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ). ص: 600 ) « جانب پروردگارت بر حق نازل کرده است
است، اوست که به فرمان خدا آیات را اعم از ناسخ و منسوخ، « جبرئیل امین » ، همان پیک وحی الهی « روح مقدس » یا « روح القدس »
بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل میکند، آیاتی که همه حق است همه واقعیتی را تعقیب میکند و آن واقعیت چیزي جز تربیت
انسانها نیست، تربیت که وصول به آن گاهی احکام ناسخ و منسوخ را ایجاب میکند.
هدف این است که افراد با ایمان را در مسیر خود ثابت قدمتر گرداند، و هدایت و بشارتی » : به همین دلیل به دنبال آن میفرماید
لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هُديً وَ بُشْري لِلْمُسْلِمِینَ). ) « براي عموم مسلمین است
به هر حال براي محکم کردن نیروي ایمان و پیمودن راه هدایت و بشارت، گاهی چارهاي، جز برنامههاي کوتاه مدت و موقت که
بعدا جاي خود را به برنامه نهایی و ثابت میدهد نیست، و این است رمز وجود ناسخ و منسوخ در آیات الهی.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 103 .... ص : 600
و» : (آیه 103 )- سپس به بهانه دیگر، و یا صحیحتر، افتراي مخالفین به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله اشاره نموده، چنین میگوید
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ). ) « ما میدانیم آنها میگویند: این آیات را بشري به او تعلیم میدهد
زبان کسی که قرآن را به » ، قرآن با یک پاسخ دندان شکن خط بطلان بر این ادعاهاي بیپایه میکشد و میگوید: اینها توجه ندارد
لِسانُ الَّذِي یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ ) « او نسبت میدهند عجمی است، در حالی که این قرآن به زبان عربی فصیح و آشکار (نازل شده) است
صفحه 471 از 529
أَعْجَمِیٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ).
از این آیه به خوبی استفاده میشود که اعجاز قرآن تنها در جنبه محتواي آن نیست بلکه الفاظ قرآن نیز در سر حدّ اعجاز است، و
کشش و جاذبه و شیرینی و هماهنگی خاصی که در الفاظ و جمله بندیها وجود دارد مافوق قدرت انسانهاست.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 104 .... ص : 600
(آیه 104 )- سپس با لحنی تهدید آمیز به بیان این حقیقت میپردازد که این اتهامات و انحرافات همه به خاطر رسوخ بیایمانی در
کسانی که ایمان به آیات الهی ندارند خداوند آنها را هدایت نمیکند (نه هدایت به صراط مستقیم و نه به راه » نفوس آنهاست و
إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ لا یَهْدِیهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ). ) « بهشت و سعادت جاویدان) و براي آنها عذاب دردناکی است
ص: 601
چرا که آنها آنچنان گرفتار تعصب و لجاجت و دشمنی با حقند که شایستگی هدایت را از دست دادهاند، و جز براي عذاب الیم
آمادگی ندارند!
سورة النحل( 16 ): آیۀ 105 .... ص : 601
تنها کسانی (به مردان حق) دروغ میبندند که ایمان به آیات الهی ندارند، و دروغگویان » : (آیه 105 )- و در این آیه اضافه میکند
إِنَّما یَفْتَرِي الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْکاذِبُونَ). ) « واقعی آنها هستند
و چه دروغی از این بزرگتر که انسان به مردان حق اتهام ببندد و میان آنها و انسانهایی که تشنه حقیقتند، سدّ و مانعی ایجاد کند.
زشتی دروغ از دیدگاه اسلام- آیه فوق از آیات تکان دهندهاي است که در زمینه زشتی دروغ سخن میگوید و دروغگویان را در
سر حدّ کافران و منکران آیات الهی قرار میدهد.
اصولا در تعلیمات اسلام به مسأله راستگویی و مبارزه با کذب و دروغ فوق العاده اهمیت داده شده است. تا جایی که در روایات
شمرده شده است. « برات بهشت » و راستگویی به عنوان « کلید گناهان » اسلامی دروغ به عنوان
.« راستگویی دعوت به نیکوکاري میکند، و نیکوکاري دعوت به بهشت » : علی علیه السّلام میفرماید
.« تمام پلیدیها در اتاقی قرار داده شده، و کلید آن دروغ است » : و نیز امام عسکري علیه السّلام میفرماید
انسان هیچگاه طعم ایمان را نمیچشد تا دروغ را ترك گوید خواه » : در حدیث دیگري از علی علیه السّلام میخوانیم که فرمود
.« شوخی باشد یا جدّي
سورة النحل( 16 ): آیۀ 106 .... ص : 601
اشاره
( (آیه 106
شأن نزول: .... ص : 601
صفحه 472 از 529
این آیه در مورد گروهی از مسلمانان نازل گردید که در چنگال مشرکان گرفتار شدند و آنها را مجبور به بازگشت از اسلام و
اظهار کلمات کفر و شرك کردند.
بودند پدر و مادر عمار در این ماجرا سخت مقاومت « خبّاب » و « بلال » و « صهیب » و « سمیّه » و مادرش « یاسر » و پدرش « عمار » آنها
کردند و کشته شدند، ولی عمار که جوان بود آنچه را مشرکان میخواستند به زبان آورد. ص: 602
این خبر در میان مسلمانان پیچید، بعضی غائبانه عمار را محکوم کردند و گفتند: عمار از اسلام بیرون رفته و کافر شده، پیامبر صلّی
اللّه علیه و آله فرمود: چنین نیست.
چیزي نگذشت که عمار گریه کنان به خدمت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله آمد، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: مگر چه شده
است؟
عرض کرد: اي پیامبر! بسیار بد شده دست از سرم برنداشتند تا نسبت به شما جسارت کردم و بتهاي آنها را به نیکی یاد نمودم!
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با دست مبارکش اشک از چشمان عمّار پاك میکرد و میگفت: اگر باز تو را تحت فشار قرار دادند،
آنچه میخواهند بگو- و جان خود را از خطر رهایی بخش.
در این هنگام آیه نازل گردید و مسائل را در این رابطه روشن ساخت.
تفسیر: .... ص : 602
بازگشت کنندگان از اسلام (مرتدّین)- در تکمیل بحث آیات گذشته که سخن از برنامههاي مختلف مشرکان و کفّار در میان بود،
کسانی که بعد از ایمان » : و بازگشت کنندگان از اسلام اشاره میکند، میگوید « مرتدین » ، در اینجا به گروهی دیگر از کفار یعنی
کافر شوند- به جز آنها که تحت فشار و اجبار اظهار کفر کردهاند در حالی که قلبشان مملو از ایمان است- آري چنین اشخاصی که
مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمانِهِ إِلَّا مَنْ ) « سینه خود را براي پذیرش کفر گشودهاند غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظیمی در انتظارشان
أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ).
در واقع در اینجا اشاره به دو گروه از کسانی است که بعد از پذیرش اسلام راه کفر را پیش میگیرند.
نخست آنها که در چنگال دشمنان بیمنطق گرفتار میشوند و تحت فشار و شکنجه آنها اعلام بیزاري از اسلام و وفاداري به کفر
میکنند، در حالی که آنچه میگویند تنها با زبان است و قلبشان مالامال از ایمان میباشد، این گروه مسلما مورد عفوند، بلکه اصلا
مجاز است که براي حفظ جان و ذخیره کردن نیروها براي خدمت بیشتر در راه خدا « تقیه » گناهی از آنها سر نزده است، این همان
در اسلام مجاز ص: 603
شناخته شده است.
گروه دوم کسانی هستند که به راستی دریچههاي قلب خود را به روي کفر و بیایمانی میگشایند، و مسیر عقیدتی خود را به کلی
او میشوند. چرا که این عمل موجب تزلزل جامعه اسلامی « عذاب عظیم » عوض میکنند، اینها هم گرفتار غضب خدا و هم
میگردد و یک نوع قیام بر ضد رژیم و حکومت اسلامی محسوب میشود و غالبا دلیل بر سوء نیت است، و سبب میشود که اسرار
جامعه اسلامی به دست دشمنان افتد.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 107 .... ص : 603
این به خاطر آن است که آنها زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح » : (آیه 107 )- این آیه دلیل مرتد شدن آنها را چنین بازگو میکند
صفحه 473 از 529
و به همین جهت بار دیگر در طریق کفر گام نهادند (ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ). « دادند
وَ أَنَّ اللَّهَ لا یَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرِینَ). ) « و خداوند قوم کافر را (که در کفر و انکار اصرار میورزند) هدایت نمیکند »
و بطور خلاصه هنگامی که آنها اسلام آوردند، موقتا پارهاي از منافع مادیشان به خطر افتاد، و از آنجا که به دنیا عشق میورزیدند از
ایمان خود پشیمان گشتند و مجددا به سوي کفر بازگشتند.
بدیهی است چنین جمعیتی که از درون وجودشان کششی به سوي ایمان نیست، مشمول هدایت الهی نمیشوند.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 108 .... ص : 603
آنها کسانی هستند که خدا بر قلب و گوش و چشمشان مهر » : (آیه 108 )- این آیه دلیل عدم هدایت آنها را چنین شرح میدهد
آن چنان که از دیدن و شنیدن و درك حق محروم ماندهاند (أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ). « نهاده
أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ). زیرا اعمال خلاف و ) « چنین افرادي (با از دست دادن تمام ابزار شناخت) غافلان واقعی هستند » و روشن است
انواع گناهان آثار سوئی روي حس تشخیص و درك انسان میگذارد و سر انجام کارش به جایی میرسد که دریچه روح او به
روي همه حقایق بسته میشود.
ص: 604
سورة النحل( 16 ): آیۀ 109 .... ص : 604
لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ ) « ناچار و قطعا آنها در آخرت زیانکارانند » : (آیه 109 )- در این آیه نتیجه کار آنها چنین ترسیم شده است
هُمُ الْخاسِرُونَ).
چه زیان و خسرانی از این بدتر که انسان همه امکانات لازم را براي هدایت و سعادت جاویدان در دست داشته باشد، و بر اثر هوي
و هوس همه این سرمایهها را از دست بدهد.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 110 .... ص : 604
بیان کردند و « تقیه » (آیه 110 )- و از آنجا که در برابر دو گروه گذشته یعنی آنها که تحت فشار دشمن کلمات کفرآمیز را به عنوان
آنها که با تمام میل به کفر بازگشتند، گروه سومی وجود دارند که همان فریب خوردگانند.
این آیه به وضع آنها اشاره کرده، میگوید: سپس پروردگار تو نسبت به کسانی که بعد از فریب خوردن (به ایمان بازگشتند و)
و « هجرت کردند، سپس جهاد کردند و در راه خدا استقامت نمودند پروردگارت، بعد از انجام این کارها، بخشنده و مهربان است
آنها را مشمول رحمت خود میسازد (ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ
رَحِیمٌ).
این آیه دلیل روشنی است براي قبول توبه مرتد ملّی.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 111 .... ص : 604
به یاد آورید روزي را که هر کس (در فکر خویشتن است و تنها) به » : (آیه 111 )- سر انجام به عنوان یک هشدار عمومی میگوید
تا خود را از عذاب و مجازات دردناکش رهایی بخشد (یَوْمَ تَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها). « دفاع از خود بر میخیزد
صفحه 474 از 529
وَ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما ) « و (در آنجا) نتیجه اعمال هر کسی بیکم و کاست به او داده میشود » ولی این دست و پاها بیهوده است
عَمِلَتْ).
وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ). ) « و به آنها ظلم نخواهد شد »
سورة النحل( 16 ): آیۀ 112 .... ص : 605
(آیه 112 )- آنها که کفران کردند و گرفتار شدند: کرارا گفتهایم که این سوره، سوره نعمتهاست، نعمتهاي معنوي و مادي، در این
آیه نتیجه کفران نعمتهاي الهی را در قالب یک مثال عینی میخوانیم.
و خداوند (براي آنها که ناسپاسی نعمت میکنند) مثلی زیده تفسیر نمونه، ج 2، ص: 605 » : نخست میگوید
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَۀً کانَتْ آمِنَۀً). ) « زده است: منطقه آبادي را که در نهایت امن و امان بوده
و هرگز مجبور به مهاجرت و کوچ کردن « با اطمینان در آن زندگی داشتند » این آبادي آن چنان امن و امان بود که ساکنانش
نبودند (مُطْمَئِنَّۀً).
یَأْتِیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ ) « انواع روزیهاي مورد نیازش بطور وافر از هر مکانی به سوي آن میآمد » ، علاوه بر نعمت امنیت و اطمینان
کُلِّ مَکانٍ).
اما سر انجام این آبادي (ساکناش) کفران نعمتهاي خدا کردند و خدا لباس گرسنگی و ترس را به خاطر اعمالشان بر اندام آنها »
فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ). ) « پوشانید
در حقیقت همان گونه که در آغاز، نعمت امنیت و رفاه تمام وجود آنها را پر کرده بود، در پایان نیز بر اثر کفران، فقر و ناامنی به
جاي آن نشست.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 113 .... ص : 605
(آیه 113 )- نه تنها نعمتهاي مادي آنها در حد کمال بود که از نعمتهاي معنوي یعنی وجود فرستاده خدا و تعلیمات آسمانی او نیز
و پیامبري از خود آنها به سوي آنها آمد (و آنها را به آیین حق دعوت کرد و اتمام حجت نمود) ولی آنها به » برخوردار بودند
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَکَذَّبُوهُ). ) « تکذیبش پرداختند
فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ ظالِمُونَ). ) « پس در این هنگام عذاب الهی آنها را فرو گرفت، در حالی که آنها ظالم و ستمگر بودند »
سورة النحل( 16 ): آیۀ 114 .... ص : 605
(آیه 114 )- با مشاهده چنین نمونههاي زنده و روشنی شما در راه آن غافلان و ظالمان و کفران کنندگان نعمتهاي الهی گام ننهید
فَکُلُوا مِمَّا ) « شما از آنچه خدا روزیتان کرده است حلال و پاکیزه بخورید و شکر نعمتهاي او را به جا آورید اگر او را میپرستید »
رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالًا طَیِّباً وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ).
این داستان احتمالا مربوط به گروهی از بنی اسرائیل بوده است که در منطقه آبادي میزیستند و بر اثر کفران نعمت گرفتار قحطی و
ناامنی شدند.
شاهد این سخن، حدیثی است که از امام صادق علیه السّلام نقل شده که فرمود:
گروهی از بنی اسرائیل آن قدر زندگی مرفهی داشتند که حتی از مواد غذایی ص: 606 »
صفحه 475 از 529
مجسمههاي کوچک میساختند و گاهی با آن بدن خود را نیز پاك میکردند، اما سر انجام کار آنها به جایی رسید که مجبور
«... ضَ رَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَۀً کانَتْ آمِنَۀً مُطْمَئِنَّۀً » : شدند همان مواد غذایی آلوده را بخورند و این همان است که خداوند در قرآن فرموده
و این هشداري است به همه افراد و ملتهایی که غرق نعمتهاي الهی هستند تا بدانند هرگونه اسراف و تبذیر و تضییع نعمتها جریمه
دارد جریمهاي بسیار سنگین.
این هشداري است به آنها که همیشه نیمی از غذاي اضافی خود را به زبالهدانها میریزند.
و هشداري است به آنها که مواد غذایی را در خانهها براي مصرف شخصی و در انبارها براي گرانتر فروختن، آن قدر ذخیره
میکنند که میگندد و فاسد میشود اما حاضر نیستند به نرخ ارزانتر در اختیار دیگران بگذارند! آري! اینها همه در پیشگاه خدا
مجازات و جریمه دارد و کمترین مجازات آن سلب این مواهب است.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 115 .... ص : 606
(آیه 115 )- دروغگویان هرگز رستگار نخواهند شد: از آنجا که در آیات گذشته سخن از نعمتهاي پاکیزه الهی و شکر این نعمتها
به میان آمده بود این آیه در تعقیب آنها، از محرمات واقعی و محرمات غیر واقعی که از طریق بدعت در آیین خدا تحریم شده
بودند، سخن میگوید تا این حلقه تکمیل گردد.
إِنَّما ) « تنها مردار، خون، گوشت خوك و آنچه را با نام غیر خدا سر بریدهاند بر شما حرام کرده است » نخست میگوید: خداوند
حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَۀَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ).
اما آلودگی سه مورد اول، امروز بر کسی پوشیده نیست، مردار منبع انواع میکربهاست، و خون نیز از تمام اجزاء بدن از نظر فعالیت
میکربها آلودهتر است، و گوشت خوك نیز عاملی براي چند نوع بیماري خطرناك است.
ذبح میشوند فلسفه تحریم آن جنبه بهداشتی نیست، بلکه جنبه اخلاقی و معنوي دارد. چرا که از « اللّه » اما حیواناتی که با نام غیر
یک سو مبارزهاي است با آیین ص: 607
شرك و بت پرستی و از سوي دیگر توجهی است به آفریننده این نعمتها.
ضمنا از مجموع محتواي این آیه و آیات بعد، این نکته استفاده میشود که اسلام، اعتدال را در استفاده از گوشت توصیه میکند، نه
مانند گیاهخواران این منبع غذایی را بکلی تحریم کرده، و نه مانند مردم عصر جاهلیت و گروهی از به اصطلاح متمدنان زمان ما
اجازه استفاده از هر نوع گوشتی (حتی سوسمار و خرچنگ و انواع کرمها) را میدهد.
اما کسانی که ناچار » : و در پایان آیه همان گونه که روش قرآن در بسیاري از موارد است، موارد استثناء را بیان کرده، میگوید
شوند (از خوردن گوشتهاي حرام فی المثل در بیابانی بدون غذا بمانند و جانشان در خطر باشد) در حالی که تجاوز و تعدّي از حدّ
فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ). ) « ننمایند (خدا آنها را میبخشد چرا که) خدا بخشنده و مهربان است
سورة النحل( 16 ): آیۀ 116 .... ص : 607
(آیه 116 )- این آیه بحثی را که در زمینه تحریمهاي بیدلیل مشرکان که بطور ضمنی قبلا مطرح شده بود با صراحت شرح میدهد
به خاطر دروغی که زبانهاي شما توصیف میکند نگویید این حلال است و آن حرام، تا چیزي را به دروغ بر خدا افترا » : و میگوید
وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ). ) « ببندید
یعنی این یک دروغ آشکار است که تنها از زبان شما تراوش کرده اشیایی را از پیش خود حلال میکنید، و اشیایی را حرام- اشاره
صفحه 476 از 529
به چهارپایانی بوده که بعضی را بر خود تحریم میکردند و بعضی را حلال میدانستند و قسمتی را به بتها اختصاص میدادند.
آیا خداوند به شما چنین حقی داده است، که قانونگزاري کنید؟ و یا این که افکار خرافی و تقلیدهاي کورکورانه، شما را به چنین
کسانی که به خدا دروغ و افترا میبندند هیچگاه » : بدعتهایی واداشته است؟! در پایان آیه به عنوان یک اخطار جدي میگوید
إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ). ص: 608 ) « رستگار نخواهند شد
اصولا دروغ و افترا مایه بدبختی و نارستگاري است، در باره هر کس که باشد تا چه رسد به این که در باره خداوند بزرگ صورت
گیرد.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 117 .... ص : 608
بهره کمی است (که در این دنیا نصیبشان میشود)، و عذاب » : ( آیه 117 )- این آیه عدم رستگاري را چنین توضیح میدهد
مَتاعٌ قَلِیلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ). ) « دردناکی در انتظار آنان است
این متاع قلیل، ممکن است اشاره به جنینهاي مرده حیوانات باشد که براي خود حلال میشمردند، و از گوشت آن استفاده
میکردند.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 118 .... ص : 608
(آیه 118 )- در اینجا ممکن است سؤالی، طرح شود که چرا غیر از آن چهار چیز که در بالا گفته شد، اشیاء دیگري از حیوانات بر
قوم یهود حرام بوده است؟
ما بر یهود (علاوه بر آن چهار مورد) چیزهایی را که قبلا براي تو شرح دادیم » : این آیه گویا به پاسخ این سؤال پرداخته، میگوید
وَ عَلَی الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ). ) « تحریم کردیم
بر یهودیان هر حیوان ناخنداري را حرام کردیم (اشاره به حیواناتی است که » : اشاره به اموري است که در آیه 146 سوره انعام آمده
سمّ یکپارچه دارند همچون اسب) و از گاو و گوسفند، پیه و چربیشان را تحریم نمودیم، مگر چربیهایی را که بر پشت آنها قرار
داشت، و یا در لابلاي امعاء، و دو طرف پهلوها، و یا با استخوان آمیخته بود، این را به خاطر ظلم و ستم آنها، به عنوان کیفر، قرار
.« دادیم و ما راست میگوییم
و ما » : در حقیقت این محرمات اضافی جنبه مجازات و کیفر در برابر مظالم و ستمهاي یهود داشته، و لذا در پایان آیه اضافه میکند
وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ). ) « به آنها ستم نکردیم ولی آنها به خویشتن ستم روا میداشتند
سورة النحل( 16 ): آیۀ 119 .... ص : 608
(آیه 119 )- در این آیه آن چنان که روش قرآن است، درهاي بازگشت را به روي افراد فریب خورده و یا پشیمان میگشاید، و
سپس پروردگارت نسبت به آنها که از روي جهل اعمال بد انجام دادهاند، سپس بعد از آن توبه کردهاند و اصلاح و » : میگوید
جبران نمودند، آري پروردگارت بعد از این توبه و اصلاح، آمرزنده ص: 609
ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَۀٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِیمٌ). ) « و مهربان است
میشمرد، چرا که این گونه افرادند که پس از آگاهی به راه حق باز میگردند. « جهالت » قابل توجه این که علت ارتکاب گناه را
دیگر این که: مسأله توبه را به توبه قلبی و ندامت درونی محدود نمیکند، بلکه اصلاح و جبران را مکمل توبه میشمارد، تا این فکر
صفحه 477 از 529
میتوان جبران کرد. « استغفر اللّه » غلط را از مغز خود بیرون کنیم که هزاران گناه را با یک جمله
سورة النحل( 16 ): آیۀ 120 .... ص : 609
(آیه 120 )- ابراهیم به تنهایی یک امت بود! گفتیم این سوره، سوره بیان نعمتهاست و هدف از آن تحریک حس شکرگزاري
انسانهاست، به گونهاي که آنها را به شناخت بخشنده این همه نعمت برانگیزد.
قهرمان توحید، به میان آمده که مخصوصا از این نظر نیز « ابراهیم » در این آیه سخن از یک مصداق کامل بنده شکرگزار خدا، یعنی
براي مسلمانها عموما و عربها خصوصا الهام آفرین است که او را پیشوا و مقتداي نخستین خود میدانند.
از میان صفات برجسته این مرد بزرگ به پنج صفت اشاره شده است.
إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّۀً). ) « ابراهیم خود امتی بود » -1 در آغاز میگوید
آري! ابراهیم یک امت بود، یک پیشواي بزرگ بود، یک مرد امت ساز بود، و در آن روز که در محیط اجتماعیش کسی دم از
توحید نمیزد او منادي بزرگ توحید بود.
قانِتاً لِلَّهِ). ) « بنده مطیع خدا بود » -2 وصف دیگر او (ابراهیم) این بود که
حَنِیفاً). ) « او همواره در خط مستقیم اللّه و طریق حق، گام میسپرد » -3
پر کرده بوده (وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ). « اللّه » و تمام زندگی و فکر و زوایاي قلبش را تنها نور « او هرگز از مشرکان نبود » -4
سورة النحل( 16 ): آیۀ 121 .... ص : 609
شاکِراً لِأَنْعُمِهِ). ) « همه نعمتهاي خدا را شکرگزاري میکرد » : (آیه 121 )- پنجم: و به دنبال این ویژگیها سر انجام او مردي بود که
و پس از بیان این اوصاف پنجگانه به بیان پنج نتیجه مهم این صفات پرداخته ص: 610
اجْتَباهُ). ) « خداوند ابراهیم را (براي نبوت و ابلاغ دعوتش) برگزید » - میگوید: 1
و از هرگونه لغزش و انحراف حفظ نمود (وَ هَداهُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ). « و (خدا) او را به راه راست هدایت کرد » -2
چرا که هدایت الهی به دنبال لیاقتها و شایستگیهایی است که انسان از خود ظاهر میسازد چون بیحساب چیزي به کسی نمیدهند.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 122 .... ص : 610
وَ آتَیْناهُ فِی الدُّنْیا حَسَنَۀً). ) « و ما در دنیا به او حسنه دادیم » : (آیه 122 )- سوم
از مقام نبوت و رسالت گرفته، تا نعمتهاي مادي و فرزندان شایسته و مانند آن.
وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ). ) « و او در آخرت از صالحان است » -4
و این نشانه عظمت مقام صالحان است که ابراهیم با این همه مقام در زمره آنها محسوب میشود، مگر نه این که خود ابراهیم از
خداوندا! نظر صائب به من عطا کن و مرا از صالحان قرار » :« رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ » خدا این تقاضا را کرده بود
.( شعرا/ 83 ) « ده
سورة النحل( 16 ): آیۀ 123 .... ص : 610
(آیه 123 )- پنجم: آخرین امتیازي که خدا به ابراهیم در برابر آن همه صفات برجسته داد این بود که مکتب او نه تنها براي اهل
صفحه 478 از 529
سپس به تو » : عصرش که براي همیشه، مخصوصا براي امت اسلامی یک مکتب الهام بخش گردید، به گونهاي که قرآن میگوید
ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّۀَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً). ) « وحی فرستادیم که از آیین ابراهیم، آیین خالص توحید، پیروي کن
وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ). ) « ابراهیم از مشرکان نبود » بار دیگر تأکید میکند
سورة النحل( 16 ): آیۀ 124 .... ص : 610
(آیه 124 )- با توجه به آیات گذشته سؤالی در اینجا پیش میآید و آن این که اگر آیین اسلام آیین ابراهیم است و مسلمانان در
بسیاري از مسائل از سنن ابراهیم پیروي میکنند از جمله احترام روز جمعه، پس چرا یهود شنبه را عید میدانند و تعطیل میکنند؟
روز شنبه (براي یهود) فقط به عنوان یک مجازات بود که در آن هم » این آیه به پاسخ این سؤال میپردازد و میگوید: تحریمهاي
بعضی آن را پذیرفتند و بکلی دست از کار کشیدند و بعضی هم نسبت به آن بیاعتنایی کردند برگزیده تفسیر « اختلاف کردند
نمونه، ج 2، ص: 611
(إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَی الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ).
جریان از این قرار بود که طبق بعضی از روایات، موسی علیه السّلام بنی اسرائیل را دعوت به احترام و تعطیل روز جمعه کرد که
آیین ابراهیم بود، اما آنها به بهانهاي از آن سر باز زدند و روز شنبه را ترجیح دادند، خداوند روز شنبه را براي آنها قرار داد، اما توأم
با شدت عمل و محدودیتها، بنابراین به تعطیلی روز شنبه نباید استناد کنید، چرا که جنبه فوق العاده و مجازات داشته است، و بهترین
دلیل بر این مسأله این است که یهود حتی در این روز انتخابی خود نیز اختلاف کردند، گروهی آن را ارج نهادند و احترام نمودند و
.«1» گروهی نیز احترام آن را شکستند، و به کسب و کار پرداختند و به مجازات الهی گرفتار شدند
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ بَیْنَهُمْ ) « و پروردگارت روز قیامت، در آنچه اختلاف داشتند، میان آنها داوري میکند » : در پایان آیه میفرماید
یَوْمَ الْقِیامَۀِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).
سورة النحل( 16 ): آیۀ 125 .... ص : 611
(آیه 125 )- ده دستور مهم اخلاقی در مقابله با مخالفان: در لابلاي آیات مختلف این سوره بحثهاي گوناگونی گاهی ملایم و
گاهی تند، با مشرکان و یهود و بطور کلی با گروههاي مختلف به میان آمد، مخصوصا در آیات اخیر عمق و شدت بیشتري داشت.
محسوب میشود یک رشته دستورات مهم اخلاقی از نظر برخورد منطقی، و طرز بحث، « نحل » در پایان این بحثها که پایان سوره
چگونگی کیفر و عفو، و نحوه ایستادگی در برابر توطئهها و مانند آن، بیان شده است که میتوان آن را به عنوان اصول تاکتیکی و
روش مبارزه در مقابل مخالفین در اسلام نامگذاري کرد و به عنوان یک قانون کلی در هر زمان و در همه جا از آن استفاده نمود.
این برنامه به ترتیب زیر در ده اصل خلاصه میشود.
عُ دْ ا ی ل إِ لِ ی بِ سَ کَبِّ رَ ۀِ مَ کْ حِ لْ ا بِ . ) « ) ه ب ه ل ی س و ت م ک ح ه ب ي و س ه ا ر ت ر ا گ د ر و ر پ ت و ع د ن ک : » 1 - ت س خن د ی و گ ی م __________________________________________________
166 سوره اعراف) دارد که شرح ماجراي آنها در آن آمده - آیات 163 ) « اصحاب السّبت » 1) این آیه ارتباط و پیوندي با آیات )
است.
ص: 612
نخستین گام در دعوت به سوي حق، استفاده از منطق صحیح و استدلالات حساب شده است، و به تعبیر دیگر دست انداختن در
صفحه 479 از 529
درون فکر و اندیشه مردم و به حرکت درآوردن آن و بیدار ساختن عقلهاي خفته نخستین گام محسوب میشود.
وَ الْمَوْعِظَۀِ الْحَسَنَۀِ). ) « و به وسیله اندرزهاي نیکو » -2
یعنی استفاده کردن از عواطف انسانها، چرا که موعظه، و اندرز بیشتر جنبه عاطفی دارد که با تحریک آن میتوان تودههاي عظیم
مردم را به طرف حق متوجه ساخت.
وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ). ) « و با آنها (مخالفان) به طریقی که نیکوتر است به مناظره پرداز » -3
و این سومین گام مخصوص کسانی است که ذهن آنها قبلا از مسائل نادرستی انباشته شده و باید از طریق مناظره ذهنشان را خالی
کرد تا آمادگی براي پذیرش حق پیدا کنند.
پروردگارت از هر کسی بهتر میداند، چه کسی از راه او گمراه شده است و چه کسانی هدایت » : و در پایان آیه اضافه میکند
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ). ) « یافتهاند
اشاره به این که وظیفه شما دعوت به راه حق است، از طرق سه گانه حساب شده فوق، اما چه کسانی سر انجام هدایت میشوند، و
چه کسانی در طریق ضلالت پافشاري خواهند کرد آن را تنها خدا میداند و بس.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 126 .... ص : 612
(آیه 126 )- چهارم: تاکنون سخن از این بود که در یک بحث منطقی، عاطفی و یا مناظره معقول با مخالفان شرکت کنیم، اما اگر
اگر خواستید مجازات » : کار از این فراتر رفت و درگیري حاصل شد و آنها دست به تعدي و تجاوز زدند، در اینجا دستور میدهد
و نه بیشتر از آن (وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ). « کنید فقط به مقداري که به شما تعدي شده کیفر دهید
وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ). برگزیده ) « ولی اگر شکیبایی پیشه کنید (و عفو و گذشت) این کار براي شکیبایان بهتر است » -5
تفسیر نمونه، ج 2، ص: 613
نازل شده، هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله وضع دردناك شهادت « احد » در بعضی از روایات میخوانیم که این آیه در جنگ
عمویش حمزة بن عبد المطلب را دید (که دشمن به کشتن او قناعت نکرده، بلکه سینه و پهلوي او را با قساوت عجیبی دریده، و
خدایا! حمد از آن » : کبد یا قلب او را بیرون کشیده است، و گوش و بینی او را قطع نموده بسیار منقلب و ناراحت شد و) فرمود
.« توست و شکایت به تو میآورم، و تو در برابر آنچه میبینم یار و مددکار مایی
.« اگر من بر آنها چیره شوم آنها را مثله میکنم، آنها را مثله میکنم، آنها را مثله میکنم » : سپس فرمود
در این هنگام آیه فوق نازل شد.
بلافاصله پیامبر عرض کرد:
با این که این لحظه شاید دردناکترین لحظهاي بود که در تمام عمر، بر پیامبر !« خدایا! صبر میکنم، صبر میکنم » :« اصبر اصبر »
گذشت، ولی باز پیامبر بر اعصاب خود مسلط گشت و راه دوم که راه عفو و گذشت بود انتخاب کرد.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 127 .... ص : 613
(آیه 127 )- ششم: این عفو و گذشت و صبر و شکیبایی در صورتی اثر قطعی خواهد گذارد که بدون هیچ چشمداشتی انجام پذیرد
شکیبایی پیشه کن و این شکیبایی تو جز براي خدا (و به توفیق پروردگار) » : یعنی فقط به خاطر خدا باشد، و لذا قرآن اضافه میکند
وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ). ) « نمیتواند باشد
صفحه 480 از 529
-7 هرگاه تمام این زحمات در زمینه تبلیغ و دعوت به سوي خدا و در زمینه عفو و گذشت و شکیبایی کارگر نیفتاد باز نباید مأیوس
و دلسرد شد، و یا بیتابی و جزع نمود، بلکه باید با حوصله و خونسردي هر چه بیشتر همچنان به تبلیغ ادامه داد، لذا در هفتمین
وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ). ) « بر آنها اندوهگین مباش » : دستور میگوید
-8 با تمام این اوصاف باز ممکن است دشمن لجوج دست از توطئه برندارد و به طرح نقشههاي خطرناك بپردازد، در چنین شرایطی
موضعگیري صحیح همان ص: 614
وَ لا تَکُ ) « و به خاطر (کارهاي) آنها، اندوهگین و دلسرد مشو! و از توطئههاي آنها، در تنگنا قرار مگیر » : است که قرآن میگوید
فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ).
چرا که تکیهگاه شما خداست و با استمداد از نیروي ایمان و استقامت و پشتکار و عقل میتوانید این توطئهها را خنثی کنید و نقش
بر آب.
سورة النحل( 16 ): آیۀ 128 .... ص : 614
(آیه 128 )- آخرین آیه که سوره نحل با آن پایان میگیرد به نهمین و دهمین برنامه اشاره کرده، میگوید:
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا). ) « خداوند با کسانی است که تقوا را پیشه کنند » -9
در همه ابعاد و در مفهوم وسیعش، از جمله تقوا در برابر مخالفان، یعنی حتی در برابر دشمن باید اصول اخلاق اسلامی را « تقوا »
رعایت کرد، با اسیران معامله اسلامی نمود، با منحرفان رعایت انصاف و ادب کرد، از دروغ و تهمت پرهیز نمود، و حتی در میدان
جنگ همان گونه که در اصول تعلیمات جنگی اسلام وارد شده است باید تقوا و موازین اسلامی حفظ شود: به بیدفاعان نباید
حمله کرد، متعرض کودکان و پیران از کار افتاده نباید شد، حتی چهارپایان را نباید از بین برد، مزارع را نباید نابود کرد، آب را
نباید به روي دشمن قطع نمود خلاصه تقوا و رعایت اصول عدالت در برابر دوست و دشمن عموما باید انجام گیرد و اجرا شود.
وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ). ) « و (خداوند) با کسانی است که نیکوکارند » -10
احسان و نیکی اگر به موقع و در جاي خود انجام پذیرد، یکی از بهترین روشهاي مبارزه است، و تاریخ اسلام پر است از مظاهر این
بعد از فتح نمود. « مکّه » برنامه، مثل رفتاري که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با مشرکان
دقت در موارد ده گانه برنامه فوق که تمام خطوط اصلی و فرعی برخورد با مخالفان را مشخص میکند نشان میدهد که از تمام
اصول منطقی، عاطفی، روانی، تاکتیکی و خلاصه همه اموري که سبب نفوذ در مخالفین میگردد باید استفاده کرد.
و اگر مسلمانان در برابر مخالفان خود این برنامه جامع الاطراف را به کار میبستند، شاید امروز اسلام سراسر جهان یا بخش عمده
آن را فراگرفته بود.
« پایان سوره نحل »
ص: 615
آغاز جزء پانزدهم قرآن مجید .... ص : 615
سوره اسراء [ 17 ] ..... ص : 615
اشاره
صفحه 481 از 529
نازل شده و داراي 111 آیه است « مکّه » این سوره در
قبل از ورود در تفسیر این سوره توجه به چند نکته لازم است: .... ص : 615
-1 نامهاي این سوره: .... ص : 615
دارد. « سبحان » و « اسراء » است و نامهاي دیگري نیز از قبیل « بنی اسرائیل » نام مشهور این سوره
بر آن گذارده شده به خاطر آن است که بخش قابل ملاحظهاي در آغاز و پایان این سوره پیرامون بنی اسرائیل « بنی اسرائیل » اگر نام
است.
گفته میشود به خاطر نخستین آیه آن است که پیرامون اسراء (معراج) پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سخن « اسراء » و اگر به آن
نیز از نخستین کلمه این سوره گرفته شده است. « سبحان » میگوید، و
-2 محتواي سوره: .... ص : 615
این سوره بنابر مشهور در مکّه نازل شده و طبعا ویژگیهاي سورههاي مکّی در آن جمع است، و بطور کلی میتوان گفت آیات این
سوره بر چند محور زیر دور میزند.
-1 دلائل نبوت مخصوصا قرآن و نیز معراج.
-2 بحثهائی مربوط به معاد، مسأله کیفر و پاداش و نامه اعمال و نتائج آن.
-3 بخشی از تاریخ پرماجراي بنی اسرائیل.
-4 مسأله آزادي اراده و اختیار. ص: 616
-5 مسأله حساب و کتاب در زندگی این جهان.
-6 حق شناسی در همه سطوح، مخصوصا در باره خویشاوندان، و بخصوص پدر و مادر.
.« خونریزي » و « تکبر » و « کم فروشی » و « خوردن مال یتیمان » و « زنا » و « فرزندکشی » و « بخل » و « اسراف و تبذیر » -7 تحریم
-8 بحثهایی در زمینه توحید و خداشناسی.
-9 مبارزه با هرگونه لجاجت در برابر حق.
-10 شخصیت انسان و فضیلت و برتري او بر مخلوقات دیگر.
-11 تأثیر قرآن براي درمان هرگونه بیماري اخلاقی و اجتماعی.
-12 اعجاز قرآن و عدم توانایی مقابله با آن.
-13 وسوسههاي شیطان و هشدار به همه مؤمنان.
-14 بخشی از تعلیمات مختلف اخلاقی.
-15 و سر انجام فرازهایی از تاریخ پیامبران به عنوان درسهاي عبرتی براي همه انسانها و شاهدي براي مسائل مزبور.
-3 فضیلت تلاوت سوره: .... ص : 615
صفحه 482 از 529
در روایات اجر و پاداش فراوانی براي کسی که این سوره را بخواند نقل شده از جمله این که: در روایتی از امام صادق علیه السّلام
کسی که سوره بنی اسرائیل را هر شب جمعه بخواند از دنیا نخواهد رفت تا این که قائم را درك کند و از یارانش » : چنین میخوانیم
.« خواهد بود
گفتهایم این پاداشها و فضیلتها هرگز براي خواندن تنها نیست، بلکه خواندنی است که توأم با تفکر و اندیشه و سپس الهام ј کر
گرفتن براي عمل بوده باشد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 1 ..... ص : 615
یعنی، سفر شبانه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از « اسرا » (آیه 1)- معراجگاه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله! نخستین آیه این سوره از مسأله
بیت المقدس) که مقدمهاي براي معراج بوده است سخن میگوید، این سفر که در یک شب و ) « مسجد اقصی » به « مسجد الحرام »
مدت ص: 617
کوتاهی صورت گرفت حد اقل در شرایط آن زمان از طرق عادي به هیچ وجه امکانپذیر نبود، و جنبه اعجاز آمیز و کاملا خارق
العاده داشت.
منزّه است آن خداوندي که بندهاش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد اقصی- که گردا گردش را » : نخست میگوید
سُبْحانَ الَّذِي أَسْري بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِي بارَکْنا حَوْلَهُ). ) « پربرکت ساختهایم- برد
لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا). ) « به خاطر آن بود که بخشی از آیات عظمت خود را به او نشان دهیم » این سیر شبانه خارق العاده
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله گرچه عظمت خدا را شناخته بود، اما سیر در آسمانها به روح پرعظمت او در پرتو مشاهده آن آیات
بیّنات عظمت بیشتري داد تا آمادگی فزونتري براي هدایت انسانها پیدا کند.
إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ). » « خداوند شنوا و بیناست » : و در پایان اضافه میکند
اشاره به این که اگر خداوند پیامبرش را براي این افتخار برگزید بیدلیل نبود، زیرا او گفتار و کرداري آنچنان پاك و شایسته داشت
که این لباس بر قامتش کاملا زیبا بود، خداوند گفتار پیامبرش را شنیده و کردار او را دیده و لیاقتش را براي این مقام پذیرفته بود
.«1»
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 2 ..... ص : 616
(آیه 2)- از آنجا که نخستین آیه این سوره از سیر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سخن میگفت، و این گونه موضوعات غالبا از طرف
مشرکان و مخالفان مورد انکار واقع میشد که چگونه ممکن است پیامبري از میان ما برخیزد که این همه افتخار داشته باشد لذا
قرآن در اینجا اشاره به دعوت موسی و کتاب آسمانی او میکند تا معلوم شود این
__________________________________________________
1) مشهور و معروف در میان دانشمندان اسلام این است که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به هنگامی که در مکّه بود در یک شب از )
مسجد الحرام به مسجد اقصی در بیت المقدس به قدرت پروردگار آمد، و از آنجا به آسمانها صعود کرد، و آثار عظمت خدا را در
پهنه آسمان مشاهده نمود و همان شب به مکّه بازگشت. و نیز مشهور و معروف آن است که این سیر زمینی و آسمانی را با جسم و
روح توأما انجام داد.
صفحه 483 از 529
خواهد آمد. « نجم » مطالب دیگري هست که به خواست خدا در ذیل سوره « معراج » در زمینه
ص: 618
برنامه رسالت چیز نوظهوري نیست، همچنین مخالفت لجوجانه و سرسختانه مشرکان نیز در تاریخ گذشته مخصوصا تاریخ بنی
اسرائیل، سابقه دارد.
وَ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ). ) « و ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم » : آیه میگوید
وَ جَعَلْناهُ هُديً لِبَنِی إِسْرائِیلَ). ) « و آن را مایه هدایت بنی اسرائیل قرار دادیم »
است که خداوند براي هدایت بنی اسرائیل در اختیار موسی (ع) گذاشت. « تورات » در اینجا « کتاب » بدون شک منظور از
« غیر مرا و کیل و تکیهگاه خود قرار ندهید » : سپس به هدف اساسی بعثت پیامبران از جمله موسی اشاره میکند که به آنها گفتیم
(أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی وَکِیلًا).
این یکی از شاخههاي اصلی توحید است، توحید در عمل که نشانه توحید در عقیده است، کسی که مؤثر واقعی را در جهان هستی
تنها خدا میداند به غیر او تکیه نخواهد کرد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 3 ..... ص : 618
(آیه 3)- در این آیه براي این که عواطف بنی اسرائیل را در رابطه با شکرگزاري از نعمتهاي الهی مخصوصا نعمت معنوي و
ذُرِّیَّۀَ مَنْ ) !« اي فرزندان کسانی که با نوح در کشتی حمل کردیم » : روحانی کتاب آسمانی برانگیزد آنها را مخاطب ساخته، میگوید
حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ).
إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً). ) « نوح بنده شکرگزاري بود » : فراموش نکنید که
شما که فرزندان یاران نوح هستید چرا به همان برنامه نیاکان با ایمانتان اقتدا نکنید؟ چرا در راه کفران گام بگذارید؟!
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 4 ..... ص : 618
و ما در کتاب (تورات) به بنی اسرائیل اعلام » : (آیه 4)- سپس به ذکر گوشهاي از تاریخ پرماجراي بنی اسرائیل پرداخته، میگوید
وَ قَ َ ض یْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی ) « کردیم که شما در زمین، دو بار فساد خواهید کرد، و راه طغیان بزرگی را در پیش خواهید گرفت
الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُ  وا کَبِیراً).
در آن واقع شده است. « مسجد الاقصی » به قرینه آیات بعد سرزمین مقدس فلسطین است که « الارض » منظور از کلمه
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 5 ..... ص : 618
(آیه 5)- سپس به شرح این دو فساد بزرگ و حوادثی که بعد از آن به عنوان ص: 619
هنگامی که نخستین وعده فرا رسد (و شما دست به فساد و خونریزي و ظلم و » : مجازات الهی واقع شد پرداخته، چنین میگوید
تا به کیفر اعمالتان شما را « جنایت بزنید) ما گروهی از بندگان بسیار نیرومند (و رزمنده و جنگجوي) خود را به سراغ شما میفرستیم
درهم بکوبند (فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ).
فَجاسُوا خِلالَ ) « هر خانه و دیاري را جستجو میکنند » این قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم میبرند که حتی براي یافتن نفراتتان
الدِّیارِ).
صفحه 484 از 529
وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا). ) « و این یک وعده قطعی و تخلف ناپذیر خواهد بود »
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 6 ..... ص : 619
ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ ) « سپس (الطاف الهی بار دیگر به سراغ شما میآید و) شما را بر آن (قوم مهاجم) چیره میکنیم » -( (آیه 6
عَلَیْهِمْ).
وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ). ) « و شما را به وسیله اموال و ثروت سرشار و فرزندانی کمک خواهیم کرد »
وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً). ) « و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار میدهیم »
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 7 ..... ص : 619
(آیه 7)- این گونه الطاف الهی شامل حال شما میشود شاید به خود آیید و به اصلاح خویشتن بپردازید دست از زشتیها بردارید و
به نیکیها رو آرید، چرا که:
إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها). ) « اگر نیکی کنید به خود نیکی کردهاید و اگر بدي کنید بازهم به خود میکنید »
این یک سنت همیشگی است نیکیها و بدیها سر انجام به خود انسان باز میگردد. ولی مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار
میکند و نه این نعمت و رحمت مجدد الهی، باز هم به طغیان میپرازید و راه ظلم و ستم و تعدي و تجاوز را پیش میگیرید و
در زمین ایجاد میکنید و برتري جویی را از حد میگذرانید. « فساد کبیر »
و هنگامی که وعده دوم فرا رسد (باز گروهی جنگجو و پیکارگر بر شما چیره میشوند، آن » : سپس وعده دوم الهی فرا میرسد
فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ). برگزیده ) « چنان بلایی به سرتان میآورند که) آثار غم و اندوه از صورتهایتان ظاهر میشود
تفسیر نمونه، ج 2، ص: 620
و داخل مسجد (الأقصی) میشوند همانگونه که بار اول وارد » آنها حتی بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما میگیرند
وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ). ) « شدند
وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً). ) « و آنچه را زیر سلطه خود میگیرند، درهم میکوبند » آنها به این هم قناعت نمیکنند
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 8 ..... ص : 620
« امید است پروردگارتان به شما رحم کند » (آیه 8)- با این حال باز درهاي توبه و بازگشت شما به سوي خدا بسته نیست باز هم
(عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ).
وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا). ) « و هرگاه (به سوي ما) برگردید ما هم باز میگردیم »
و لطف و رحمت خود را به شما باز میگردانیم، و اگر به فساد و برتري جویی گرایید باز هم شما را به کیفر شدید گرفتار خواهیم
ساخت.
وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ حَصِیراً). ) « و جهنم را براي کافران زندان سختی قرار دادیم » و تازه این مجازات دنیاست
دو فساد بزرگ تاریخی بنی اسرائیل: در آیات فوق، سخن از دو انحراف اجتماعی بنی اسرائیل که منجر به فساد و برتري جویی
میگردد به میان آمده است، که به دنبال هر یک از این دو، خداوند مردانی نیرومند و پیکارجو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را
سخت مجازات کنند و به کیفر اعمالشان برسانند.
صفحه 485 از 529
را ویران کرد، بخت « بیت المقدس » آنچه از تاریخ بنی اسرائیل استفاده میشود این است که نخستین کسی که بر آنها هجوم آورد و
ن ّ ص ر پادشاه بابل بود، و هفتاد سال بیت المقدس به همان حال باقی ماند، تا یهود قیام کردند و آن را نوسازي نمودند، دومین کسی
را مأمور این کار کرد، او به تخریب بیت المقدس و تضعیف و « طرطوز » که بر آنها هجوم برد قیصر روم اسپیانوس بود که وزیرش
قتل بنی اسرائیل کمر بست، و این حدود یکصد سال قبل از میلاد بود.
بنابراین ممکن است دو حادثهاي که قرآن به آن اشاره میکند همان باشد که در تاریخ بنی اسرائیل نیز آمده است.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 9 ..... ص : 620
(آیه 9)- مستقیمترین راه خوشبختی! در آیات گذشته سخن از بنی اسرائیل ص: 621
و کتاب آسمانیشان تورات و تخلفشان از این برنامه الهی و کیفرهایشان در این رابطه در میان بود.
این قرآن مردم را » : کتاب آسمانی مسلمین که آخرین حلقه کتب آسمانی است منتقل شده، میگوید « قرآن مجید » از این بحث به
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِي لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ). ) « به آیینی که مستقیمترین و پابرجاترین آیینهاست هدایت میکند
.« قرآن به طریقهاي که مستقیمترین و صافترین و پابرجاترین طرق است دعوت میکند » یعنی
صافتر و مستقیمتر، از نظر عقائدي که عرضه میکند. صافتر و مستقیمتر، از این نظر که میان ظاهر و باطن، عقیده و عمل، تفکر و
دعوت میکند. « اللّه » برنامه، همگونی ایجاد کرده و همه را به سوي
صافتر و مستقیمتر، از نظر قوانین اجتماعی و اقتصادي و نظامات سیاسی که بر جامعه انسانی حکم فرما میسازد.
و بالاخره صافتر و مستقیمتر از نظر نظام حکومتی که برپا دارنده عدل است و درهم کوبنده ستم و ستمگران.
سپس از آنجا که موضع گیریهاي مردم در برابر این برنامه مستقیم الهی مختلف است، به دو نوع موضع گیري مشخص و نتائج آن
اشاره کرده، میفرماید:
وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ ) « و این قرآن به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند مژده میدهد که براي آنان پاداش بزرگی است »
یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِیراً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 10 ..... ص : 621
و (به) آنها که ایمان به آخرت و دادگاه بزرگش ندارند (و طبعا عمل صالحی نیز انجام نمیدهند نیز بشارت میدهد » -( (آیه 10
وَ أَنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً). ) « که) عذاب دردناکی براي آنها آماده کردهایم
در مورد مؤمنان دلیلش روشن است، ولی در مورد افراد بیایمان و طغیانگر در حقیقت یک نوع استهزاء است. « بشارت » تعبیر به
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 11 ..... ص : 621
(آیه 11 )- در این آیه به تناسب بحث گذشته به یکی از علل مهم بیایمانی که عدم مطالعه کافی در امور است اشاره کرده، چنین
و انسان ص: 622 » : میفرماید
وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ ) « همان گونه که نیکیها را طلب میکند (به خاطر دستپاچگی و عدم مطالعه کافی) به طلب بدیها برمیخیزد
دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ).
وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا). ) « چرا که انسان ذاتا عجول است »
صفحه 486 از 529
و منفعت سبب میشود که تمام جوانب « خیر » بودن انسان براي کسب منافع بیشتر و شتابزدگی او در تحصیل « عجول » در حقیقت
مسائل را مورد بررسی قرار ندهد، و چه بسیار که با این عجله، نتواند خیر واقعی خود را تشخیص دهد، بلکه هوي و هوسهاي
سرکش چهره حقیقت را در نظرش دگرگون سازد و به دنبال شرّ برود.
و در این حال همان گونه که انسان، از خدا تقاضاي نیکی میکند، بر اثر سوء تشخیص خود، بدیها را از او تقاضا میکند، و همان
گونه که براي نیکی تلاش میکند، به دنبال شر و بدي میرود، و این بلاي بزرگی است براي نوع انسانها و مانع عجیبی است در
مردم را عجله هلاك » : طریق سعادت، و موجب ندامت و خسران! در حدیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود
.« میکند، اگر مردم با تأمل کارها را انجام میدادند کسی هلاك نمیشد
از جمله در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله « تعجیل (و سرعت) در کار خیر داریم » البته در روایات اسلامی بابی در زمینه
.« خداوند کار نیکی را دوست دارد که در آن شتاب شود » : میخوانیم
به هر حال عجله مذموم آن است که به هنگام بررسی و مطالعه در جوانب کار و شناخت صورت گیرد، اما سرعت و عجله ممدوح
یعنی بعد از آن « در کار خیر، عجله کنید » : آن است که بعد از تصمیم گیري لازم، در اجرا درنگ نشود، و لذا در روایات میخوانیم
که خیر بودن کاري ثابت شد دیگر جاي مسامحه نیست.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 12 ..... ص : 622
(آیه 12 )- در این آیه از آفرینش شب و روز و منافع و برکات این دو و وجود حساب و کتاب در عالم سخن میگوید تا هم دلیلی
باشد بر توحید و شناخت خدا و بحث گذشته معاد را تکمیل کند و هم شاهدي باشد بر لزوم دقت در عواقب کارها و عدم
وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ وَ النَّهارَ آیَتَیْنِ). برگزیده تفسیر ) « ما شب و روز را دو نشانه (توحید و عظمت خود) قرار دادیم » : شتابزدگی میفرماید
نمونه، ج 2، ص: 623
فَمَحَوْنا آیَۀَ اللَّیْلِ وَ جَعَلْنا آیَۀَ النَّهارِ مُبْصِرَةً). ) « سپس نشانه شب را محو کرده، و نشانه روز را روشنی بخش (به جاي آن) قرار دادیم »
و به تلاش زندگی برخیزید (لِتَبْتَغُوا فَضْلًا « در پرتو آن) فضل پروردگارتان را بطلبید ) » و از این کار دو هدف داشتیم، نخست این که
مِنْ رَبِّکُمْ).
وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ). ) « عدد سالها و حساب (کارهاي زمان بندي شده خود) را بدانید » : هدف دیگر این که
تمام جهان هستی بر محور حساب و اعداد میگردد و هیچ یک از نظامات این عالم بدون حساب نیست، طبیعی است انسان که
جزئی از این مجموعه است نمیتواند بیحساب و کتاب زندگی کند.
وَ کُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصِیلًا). ) « و ما هر چیز را مشخص و روشن ساختیم »
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 13 ..... ص : 623
حساب اعمال » در میان بود، در اینجا به مسأله « حساب » و « معاد » (آیه 13 )- از آنجا که در آیات گذشته سخن از مسائل مربوط به
وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ ) !« و هر انسانی اعمالش را به گردنش آویختهایم » : و چگونگی آن در روز قیامت پرداخته، میگوید « انسانها
طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ).
به معنی پرنده است، ولی در اینجا اشاره به چیزي است که در میان عرب معمول بوده که به وسیله پرندگان، فال نیک و بد « طائر »
میزدند. مثلا اگر پرندهاي از طرف راست آنها حرکت میکرد آن را به فال نیک میگرفتند، و اگر از طرف چپ حرکت میکرد
صفحه 487 از 529
آن را به فال بد میگرفتند.
قرآن در حقیقت میگوید: فال نیک و بد، و طالع سعد و نحس، چیزي جز اعمال شما نیست که به گردنتان آویخته است و نتائج آن
و ما روز قیامت کتابی براي او بیرون میآوریم که آن را در برابر » : در دنیا و آخرت از شما جدا نمیشود! قرآن سپس اضافه میکند
وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَۀِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً). ) « خود گشوده میبیند
چیزي جز کارنامه عمل انسان نیست، همان ص: 624 « کتاب » روشن است که منظور از
کارنامهاي که در این دنیا وجود دارد و اعمال او در آن ثبت میشود، منتها در اینجا پوشیده و مکتوم است و در آنجا گشوده و باز.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 14 ..... ص : 624
اقْرَأْ کِتابَکَ). ) !« نامه اعمالت را خودت بخوان » : (آیه 14 )- در این هنگام به او گفته میشود
کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً). یعنی آنقدر مسائل روشن و آشکار است ) !« کافی است که خودت امروز حسابگر خویش باشی »
و شواهد و مدارك زنده که جاي گفتگو نیست. و به این ترتیب چیزي نیست که بتوان آن را حاشا کرد.
در آن روز انسان آنچه را انجام داده و در نامه عمل او ثبت است همه را به خاطر » : در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم
میآورد گویی همان ساعت آن را انجام داده است! لذا فریاد مجرمان بلند میشود و میگویند: این چه نامهاي است که هیچ صغیر
؟« و کبیرهاي را فروگذار نکرده است
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 15 ..... ص : 624
(آیه 15 )- این آیه، چهار حکم اساسی و اصولی را در رابطه با مسأله حساب و جزاي اعمال بیان میکند.
و نیجهاش عائد خود او میشود (مَنِ اهْتَدي فَإِنَّما یَهْتَدِي « هر کسی هدایت شود براي خود هدایت یافته » : -1 نخست میگوید
لِنَفْسِهِ).
و عواقب شومش دامن خودش را میگیرد (وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِ لُّ « و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است » -2
عَلَیْها).
و کسی را به جرم دیگري مجازات نمیکنند (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْري). « و هیچ کس بار گناه دیگري را به دوش نمیکشد » -3
هیچ گونه منافاتی با آنچه در آیه سوره نحل گذشت که « هیچ کس بار گناه دیگري را به دوش نمیکشد » البته این قانون کلی که
ندارد. زیرا آنها به خاطر اقدام به « گمراه کنندگان بار مسؤولیت کسانی را که گمراه کردهاند نیز بر دوش میکشند » : میگوید
گمراه ساختن دیگران، فاعل آن گناه محسوب میشوند، و در حقیقت این بار گناهان خودشان است که بر دوش دارند.
و ما (هیچ ص: 625 » : -4 سر انجام چهارمین حکم را به این صورت بیان میکند که
تا وظائفشان را کاملا تشریح و اتمام حجت کند « شخص و قومی را) مجازات نخواهیم کرد مگر آنکه پیامبري مبعوث کرده باشیم
(وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 16 ..... ص : 625
هرگز فرد یا گروهی را بدون بعث رسولان و » (آیه 16 )- مراحل چهارگانه مجازات الهی: در تعقیب آیه قبل که خاطر نشان میکرد
و هنگامی که » : در این آیه همین اصل اساسی به صورت دیگري تعقیب شده است، میگوید « بیان دستورات خود مجازات نمیکنیم
صفحه 488 از 529
بخواهیم شهر و دیاري را هلاك کنیم، نخست اوامر خود را براي مترفین (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا بیان میداریم، سپس
و هلاك میکنیم (وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ « هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند آنها را به شدت درهم میکوبیم
نُهْلِکَ قَرْیَۀً أَمَرْنا مُتْرَفِیها فَفَسَقُوا فِیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِیراً)
.بنابراین خداوند هرگز قبل از اتمام حجت و بیان دستوراتش کسی را مؤاخذه و مجازات نمیکند، بلکه نخست به بیان فرمانهایش
میپردازد، اگر مردم از در اطاعت وارد شدند و آنها را پذیرا گشتند چه بهتر که سعادت دنیا و آخرتشان در آن است، و اگر به فسق
و مخالفت برخاستند و همه را زیر پا گذاشتند اینجاست که فرمان عذاب در باره آنها تحقق میپذیرد و به دنبال آن هلاکت است.
از آیه استفاده میشود که سر چشمه غالب مفاسد اجتماعی ثروتمندان از خدا بیخبري هستند که در ناز و نعمت و عیش و هوس
غرقند.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 17 ..... ص : 625
و چه بسیار مردمی که در قرون بعد » : (آیه 17 )- این آیه به نمونههایی از مسأله فوق به صورت یک اصل کلی اشاره کرده، میگوید
وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ). ) « از نوح زندگی میکردند (و طبق همین سنت) هلاك و نابودشان کردیم
همین مقدار کافی » ، سپس اضافه میکند: چنان نیست که ظلم و ستم و گناه فرد یا جمعیتی از دیده تیزبین علم خدا مخفی بماند
وَ کَفی بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً). ) « است که خدا از گناهان بندگانش آگاه و نسبت به آن بیناست
تکیه شده، ممکن است به خاطر ص: 626 « قرون بعد از نوح » این که مخصوصا روي
کمتر « مستضعف » و « مترف » آن باشد که زندگی انسانها قبل از نوح بسیار ساده بود و این همه اختلافات مخصوصا تقسیم جوامع به
وجود داشت و به همین دلیل کمتر گرفتار مجازاتهاي الهی شدند.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 18 ..... ص : 626
(آیه 18 )- خطوط زندگی طالبان دنیا و آخرت: از آنجا که در آیات گذشته، سخن از مخالفت گردنکشان در برابر اوامر الهی و
سپس هلاکت آنها بود در اینجا به علت واقعی این تمرّد و عصیان که همان حب دنیاست اشاره کرده، میگوید:
کسانی که تنها هدفشان همین زندگی زود گذر دنیاي مادي باشد، ما آن مقدار را که بخواهیم به هر کس صلاح بدانیم در همین »
زندگی زود گذر میدهیم سپس جهنّم را براي او قرار خواهیم داد که در آتش سوزانش میسوزد در حالی که مورد سرزنش و
مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعاجِلَۀَ عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً). ) « دوري از رحمت خداست
قابل توجه اینکه نمیگوید هر کس به دنبال دنیا برود، به هرچه بخواهد میرسد، بلکه دو قید براي آن قائل میشود، اول این که
.« ما نَشاءُ » تنها بخشی از آنچه را میخواهد به آن میرسد، همان مقداري که ما بخواهیم
دیگر این که: همه افراد به همین مقدار نیز نمیرسند، بلکه تنها گروهی از آنها به بخشی از متاع دنیا خواهند رسید، آنها که ما
.« لِمَنْ نُرِیدُ » بخواهیم
و به این ترتیب نه همه دنیاپرستان به دنیا میرسند و نه آنها که میرسند به همه آنچه میخواهند میرسند، زندگی روزمره نیز این
دو محدودیت را به وضوح به ما نشان میدهد، چه بسیارند کسانی که شب و روز میدوند و به جایی نمیرسند، و چه بسیار کسانی
که آرزوهاي دور و دراز در این دنیا دارند که تنها بخش کوچکی از آن را به دست میآورند.
تأکید گردیده، که « مَدْحُوراً » و « مَذْمُوماً » قابل توجه این که کیفر این گروه، ضمن این که آتش جهنم شمرده شده است، با دو تعبیر
صفحه 489 از 529
اولی به معنی مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفتن و دومی به معنی دور ماندن از رحمت خداست.
در حقیقت آتش دوزخ، کیفر جسمانی آنهاست، و مذموم و مدحور بودن ص: 627
کیفر روحانی آنها، چرا که معاد هم جسمانی است و هم روحانی و کیفر و پاداش آن نیز در هر دو جنبه است.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 19 ..... ص : 627
اما » : (آیه 19 )- سپس به شرح حال گروه دوم میپردازد، با قرینه مقابله، آنچنانکه روش قرآن است، مطلب آشکارتر شود، میفرماید
کسی که آخرت را بطلبد و سعی و کوشش خود را در این راه به کار بندد، در حالی که ایمان داشته باشد، این سعی و تلاش او
وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعی لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً). ) « مورد قبول الهی خواهد بود
بنابراین براي رسیدن به سعادت جاویدان سه امر اساسی شرط است:
-1 اراده انسان آن هم ارادهاي که تعلق به حیات ابدي گیرد، و به لذات زود گذر و نعمتهاي ناپایدار و هدفهاي صرفا مادي تعلق
نگیرد.
-2 این اراده به صورت ضعیف و ناتوان در محیط فکر و اندیشه و روح نباشد بلکه تمام ذرات وجود انسان را به حرکت وادارد و
آخرین سعی و تلاش خود را در این راه به کار بندد.
باشد، ایمانی ثابت و استوار، چرا که تصمیم و تلاش هنگامی به ثمر میرسد که از انگیزه صحیحی، سر « ایمان » -3 همه اینها توأم با
چشمه گیرد و آن انگیزه چیزي جز ایمان به خدا نمیتواند باشد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 20 ..... ص : 627
(آیه 20 )- در اینجا ممکن است این توهّم پیش آید که نعمتهاي دنیا، تنها سهم دنیا پرستان خواهد شد و آخرت طلبان از آن محروم
ما هر یک از این گروه و آن گروه را از اعطاي پروردگارت میدهیم و امداد » : میگردند، آیه به این توهّم پاسخ میگوید که
کُلا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ). ) « میکنیم
و گبر و ترسا و مؤمن و مسلم همه از خان نعمتش وظیفه میخورند (وَ ما « چرا که بخشش پروردگارت از هیچ کس ممنوع نیست »
کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 21 ..... ص : 627
اشاره
(آیه 21 )- این آیه یک اصل اساسی را در همین رابطه بازگو میکند و آن اینکه: همان گونه که تفاوت تلاشها در این دنیا باعث
تفاوت در بهره گیریهاست، در کارهاي آخرت نیز همین اصل کاملا حاکم است، با این تفاوت که این دنیا محدود برگزیده تفسیر
نمونه، ج 2، ص: 628
بنگر! چگونه بعضی از آنها را بر » : است و تفاوتهایش هم محدود، ولی آخرت نامحدود، و تفاوتهایش نیز نامحدود است، میگوید
انْظُرْ کَیْفَ ) !« بعضی دیگر (بخاطر تفاوت در سعی و کوششان) برتري دادیم، اما آخرت درجاتش بزرگتر و برتریش بیشتر است
فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَکْبَرُ تَفْضِیلًا).
صفحه 490 از 529
آیا دنیا و آخرت با هم تضاد دارند؟ .... ص : 628
در آیات بسیاري، مدح و تمجید از دنیا یا امکانات مادي آن شده است. ولی با این همه اهمیتی که به مواهب و نعمتهاي مادي داده
شده، تعبیراتی که قویّا آن را تحقیر میکند در آیات قرآن به چشم میخورد.
این تعبیرات دوگانه عینا در روایات اسلامی نیز دیده میشود.
پاسخ این سؤال را با مراجعه به خود قرآن این چنین میتوان گفت که:
مواهب جهان مادي که همه از نعمتهاي خداست و حتما وجودش در نظام خلقت لازم بوده و هست اگر به عنوان وسیلهاي براي
رسیدن به سعادت و تکامل معنوي انسان مورد بهرهبرداري قرار گیرد از هر نظر قابل تحسین است.
و اما اگر به عنوان یک هدف و نه وسیله مورد توجه قرار گیرد و از ارزشهاي معنوي و انسانی بریده شود که در این هنگام طبعا مایه
غرور و غفلت و طغیان و سرکشی و ظلم و بیدادگري خواهد بود، درخور هرگونه نکوهش و مذمت است.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 22 ..... ص : 628
(آیه 22 )- توحید و نیکی به پدر و مادر، سر آغاز یک رشته احکام مهم اسلامی: این آیه سر آغازي است براي بیان یک سلسله از
احکام اساسی اسلام که با مسأله توحید و ایمان، شروع میشود، توحیدي که خمیر مایه همه فعالیتهاي مثبت و کارهاي نیک سازنده
است.
لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ). ) « هرگز معبود دیگري را با خدا قرار مده » : نخست میگوید
تا معنی وسیعتري داشته باشد، یعنی نه در عقیده، نه در « قرار مده » : نمیگوید معبود دیگري را با خدا پرستش مکن، بلکه میگوید
قرار مده. ص: 629 « اللّه » عمل، نه در دعا و تقاضا و نه در پرستش معبود دیگري را در کنار
« نکوهیده و بییار و یاور خواهی نشست » سپس به بیان نتیجه مرگبار شرك پرداخته، میگوید: اگر شریکی براي او قائل شوي
(فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولًا).
از جمله بالا استفاده میشود که شرك سه اثر بسیار بد در وجود انسان میگذارد:
-1 شرك مایه ضعف و ناتوانی و زبونی و ذلت است.
-2 شرك، مایه مذمت و نکوهش است، چرا که یک خط و روش انحرافی است در برابر منطق عقل و کفرانی است آشکار در
مقابل نعمت پروردگار.
« مخذول » -3 شرك سبب میشود که خداوند مشرك را به معبودهاي ساختگیش واگذارد و دست از حمایتش بردارد. در نتیجه
یعنی بدون یار و یاور خواهد شد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 23 ..... ص : 629
و» : (آیه 23 )- بعد از اصل توحید به یکی از اساسیترین تعلیمات انسانی انبیاء ضمن تأکید مجدد بر توحید اشاره کرده، میگوید
وَ قَضی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً). ) !« پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و نسبت به پدر و مادر نیکی کنید
قرار دادن توحید یعنی اساسیترین اصل اسلامی در کنار نیکی به پدر و مادر تأکید دیگري است بر اهمیت این دستور اسلامی.
صفحه 491 از 529
سپس به بیان یکی از مصداقهاي روشن نیکی به پدر و مادر پرداخته، میگوید:
هرگاه یکی از آن دو، یا هر دو آنها، نزد تو به سن پیري و شکستگی برسند (آن چنان که نیازمند به مراقبت دائمی تو باشند از »
إِمَّا ) « هرگونه محبت در مورد آنها دریغ مدار، و کمترین اهانتی به آنان مکن، حتی) سبکترین تعبیر نامؤدبانه یعنی: اف به آنها مگو
یَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ).
وَ لا تَنْهَرْهُما). ) « و بر سر آنها فریاد مزن »
وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً). ) « با گفتار سنجیده و لطیف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو » بلکه
ص: 630
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 24 ..... ص : 630
وَ اخْفِضْ لَهُما ) « و بالهاي تواضع خود را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر » (آیه 24 )- و نهایت فروتنی را در برابر آنها بنما
جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَۀِ).
وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما ) « و بگو: بار پروردگارا! آنها را مشمول رحمت خویش قرار ده همان گونه که در کودکی مرا تربیت کردهاند »
کَما رَبَّیانِی صَغِیراً).
اگر پدر و مادر آن چنان مسن و ناتوان شوند که به تنهایی قادر بر حرکت و دفع آلودگیها از خود نباشند، فراموش نکن که تو هم
در کودکی چنین بودي و آنها از هرگونه حمایت و محبت از تو دریغ نداشتند محبت آنها را جبران نما.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 25 ..... ص : 630
اشاره
(آیه 25 )- و از آنجا که گاهی در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر و احترام آنها و تواضعی که بر فرزند لازم است ممکن است
پروردگار شما به آنچه در دل و » : لغزشهایی پیش بیاید که انسان آگاهانه یا ناآگاه به سوي آن کشیده شود در این آیه میگوید
رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فِی نُفُوسِکُمْ). ) « جان شماست از شما آگاهتر است
چرا که علم او در همه زمینهها حضوري و ثابت و ازلی و ابدي و خالی از هرگونه اشتباه است در حالی که علوم شما واجد این
صفات نیست.
بنابراین اگر بدون قصد طغیان و سرکشی در برابر فرمان خدا لغزشی در زمینه احترام و نیکی به پدر و مادر از شما سر زند و
اگر شما صالح باشید (و توبه کار) خداوند » : بلافاصله پیشمان شدید و در مقام جبران برآیید مسلما مشمول عفو خدا خواهید شد
إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُوراً). ) !« توبه کاران را میآمرزد
احترام پدر و مادر در منطق اسلام .... ص : 630
- اسلام در مورد احترام والدین آن قدر تأکید کرده است که در کمتر مسألهاي دیده میشود.
به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره میکنیم:
صفحه 492 از 529
الف) در چهار سوره از قرآن مجید نیکی به والدین بلافاصله بعد از مسأله توحید قرار گرفته این هم ردیف بودن بیانگر این است که
اسلام تا چه حد براي پدر و مادر احترام قائل است.
ب) اهمیت این موضوع تا آن پایه است که هم قرآن و هم روایات صریحا ص: 631
توصیه میکنند که حتی اگر پدر و مادر کافر باشند رعایت احترامشان لازم است.
ج) شکرگزاري در برابر پدر و مادر در قرآن مجید در ردیف شکرگزاري در برابر نعمتهاي خدا قرار داده شده است.
د) قرآن حتی کمترین بیاحترامی را در برابر پدر و مادر اجازه نداده است.
ه) با این که جهاد یکی از مهمترین برنامههاي اسلامی است، مادامی که جنبه وجوب عینی پیدا نکند یعنی داوطلب به قدر کافی
باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهمتر است، و اگر موجب ناراحتی آنها شود، جایز نیست.
بترسید از این که عاق پدر و مادر و مغضوب آنها شوید، زیرا بوي بهشت از پانصد سال راه به » : و) پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود
.« مشام میرسد، ولی هیچگاه کسانی که مورد خشم پدر و مادر هستند بوي آن را نخواهند یافت
کسی نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمد و از حق پدر و فرزند سؤال کرد، » : در حدیث دیگري از امام کاظم علیه السّلام میخوانیم
باید او را با نام صدا نزند (بلکه بگوید پدرم!) و جلوتر از او راه نرود، و قبل از او ننشیند، و کاري نکند که مردم به پدرش » : فرمود
نگویند خدا پدرت را نیامرزد که چنین کردي! « بدگویی کنند
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 26 ..... ص : 631
( آیه 26 )- رعایت اعتدال در انفاق و بخشش: در اینجا فصل دیگري از سلسله احکام اصولی اسلام را در رابطه با اداي حق
خویشاوندان و مستمندان و در راه ماندگان، و همچنین انفاق را بطور کلی، دور از هرگونه اسراف و تبذیر بیان میکند.
وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ). ) « و حقّ نزدیکان را بپرداز » : نخست میگوید
مفهوم وسیعی دارد و همه خویشاوندان را شامل میشود، گرچه اهل بیت پیامبر از روشنترین مصداقهاي آن میباشند و « ذَا الْقُرْبی »
شخص پیامبر از روشنترین افراد مخاطب به این آیه است.
وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ). ) « و (همچنین حق) مستمندان و در راه مانده را »
وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً). و بیش از حد استحقاق به آنها انفاق مکن. ) « هرگز دست به تبذیر نیالاي » در عین حال
دقت در مسأله اسراف و تبذیر تا آن حد است که در حدیثی میخوانیم: ص: 632
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از راهی عبور میکرد، یکی از یارانش به نام سعد مشغول وضو گرفتن بود، و آب زیاد میریخت، فرمود:
آري! هر چند در » چرا اسراف میکنی اي سعد! عرض کرد: آیا در آب وضو نیز اسراف است؟ فرمود: نعم و ان کنت علی نهر جار
.« کنار نهر جاري باشی
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 27 ..... ص : 632
إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ ) « تبذیرکنندگان برادران شیاطینند » : (آیه 27 )- این آیه به منزله استدلال و تأکیدي بر نهی از تبذیر است، میفرماید
کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ). چرا که نعمتهاي خدا را کفران میکنند.
وَ کانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً). ) « و شیطان، در برابر پروردگارش بسیار ناسپاس بود »
زیرا خداوند نیرو و توان و هوش و استعداد فوق العادهاي به او داده بود، و او این همه نیرو را در غیر موردش یعنی در طریق اغوا و
صفحه 493 از 529
گمراهی مردم صرف کرد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 28 ..... ص : 632
(آیه 28 )- و از آنجا که گاهی مسکینی به انسان رو میآورد و امکاناتی براي پاسخ گویی به نیاز او در اختیارش نیست، این آیه
هرگاه از آنان [مستمندان] روي برتابی (به خاطر » : طرز برخورد صحیح با نیازمندان را در چنینی شرایطی بیان کرده، میگوید
نداشتن امکانات و) انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشی (تا گشایشی در کارت پدید آید و به آنها کمک کنی) با گفتار نرم و
حتی اگر میتوانی وعده آینده را به آنها بده و مأیوسشان نساز (وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَۀٍ « آمیخته با لطف با آنها سخن بگو
مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَیْسُوراً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 29 ..... ص : 632
(آیه 29 )- و از آنجا که رعایت اعتدال در همه چیز حتی در انفاق و کمک به دیگران شرط است در این آیه روي این مسأله تأکید
و ترك انفاق و بخشش منما (وَ لا تَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولَۀً إِلی عُنُقِکَ). « و هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن » : کرده، میگوید
این تعبیر کنایه لطیفی است از این که دست دهنده داشته باش، و همچون بخیلان که گویی دستهایشان به گردنشان با غل و زنجیر
بسته است و قادر به کمک و انفاق نیستند مباش. ص: 633
وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً ) !« و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشاي، تا مورد سرزنش قرار گیري و از کار فرومانی »
مَحْسُوراً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 30 ..... ص : 633
(آیه 30 )- در اینجا این سؤال مطرح میشود که اصلا چرا بعضی از مردم محروم و نیازمند و مسکین هستند که لازم باشد ما به آنها
انفاق کنیم آیا بهتر نبود خداوند خودش به آنها هر چه لازم بود میداد تا نیازي نداشته باشند که ما به آنها انفاق کنیم.
خداوند روزیش را بر هر کس بخواهد گشاده میدارد و بر هر کس » : این آیه گویی اشاره به پاسخ همین سؤال است، میفرماید
إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً). ) « بخواهد تنگ، چرا که او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست
این یک آزمون براي شماست و گر نه براي او همه چیز ممکن است، او میخواهد به این وسیله شما را تربیت کند، و روح سخاوت
و فداکاري و از خودگذشتگی را در شما پرورش دهد.
به علاوه بسیاري از مردم اگر کاملا بینیاز شوند راه طغیان و سرکشی پیش میگیرند، و صلاح آنها این است که در حد معینی از
روزي باشند، حدي که نه موجب فقر گردد نه طغیان.
از همه اینها گذشته وسعت و تنگی رزق در افراد انسان- به جز موارد استثنائی یعنی از کار افتادگان و معلولین- بستگی به میزان
تلاش و کوشش آنها دارد و این که میفرماید خدا روزي را براي هر کس بخواهد تنگ و یا گشاده میدارد، این خواستن هماهنگ
با حکمت اوست و حکمتش ایجاب میکند که هر کس تلاشش بیشتر باشد سهمش فزونتر و هر کس کمتر باشد محرومتر گردد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 31 ..... ص : 633
(آیه 31 )- شش حکم مهم- در تعقیب بخشهاي مختلفی از احکام اسلامی که در آیات گذشته آمد در اینجا به بخش دیگري از
صفحه 494 از 529
این احکام پرداخته و شش حکم مهم را ضمن پنج آیه با عباراتی کوتاه اما پرمعنی و دلنشین شرح میدهد.
-1 نخست به یک عمل زشت- جاهلی که از فجیعترین گناهان بود- اشاره ص: 634
وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَۀَ إِمْلاقٍ). ) « و فرزندان خود را از ترس فقر به قتل نرسانید » : کرده، میگوید
نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ). ) « آنها و شما را ما روزي میدهیم » ، روزي آنها بر شما نیست
إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبِیراً). ) « چرا که قتل آنها گناه بزرگی بوده و هست »
از این آیه به خوبی استفاده میشود که وضع اقتصادي اعراب جاهلی آنقدر سخت و ناراحت کننده بوده که حتی گاهی فرزندان
دلبند خود را- اعم از پسر و دختر- از ترس عدم توانایی اقتصادي به قتل میرساندند.
البته همین جنایت در شکل دیگري در عصر ما و حتی به اصطلاح در مترقیترین جوامع انجام میگیرد، و آن اقدام به سقط جنین در
مقیاس بسیار وسیع به خاطر جلوگیري از افزایش جمعیت و کمبودهاي اقتصادي است.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 32 ..... ص : 634
اشاره
و نزدیک زنا » : (آیه 32 )- دوم: گناه بزرگ دیگري که این آیه به آن اشاره میکند مسأله زنا و عمل منافی عفت است میگوید
وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی إِنَّهُ کانَ فاحِشَۀً وَ ساءَ سَبِیلًا). ) « نشوید چرا که عمل بسیار زشتی است و راه و روش بدي است
نمیگوید زنا نکنید، بلکه میگوید به این عمل شرمآور نزدیک نشوید، این تعبیر اشاره لطیفی به این است که آلودگی به زنا غالبا
مقدمه « برهنگی و بیحجابی » ، یکی از مقدمات آن است « چشم چرانی » ، مقدماتی دارد که انسان را تدریجا به آن نزدیک میکند
هر یک مقدمهاي براي این کار محسوب میشود. « کانونهاي فساد » و « نشریات فاسد » و « فیلمهاي آلوده » و « کتابهاي بدآموز » ، دیگر
همچنین خلوت با اجنبیه (یعنی بودن مرد و زن نامحرم در یک مکان خالی و تنها) عامل وسوسه انگیز دیگري است.
است که در آیه فوق با « قرب به زنا » بالاخره ترك ازدواج براي جوانان، و سختگیریهاي بیدلیل طرفین در این زمینه همه از عوامل
یک جمله کوتاه از همه آنها نهی میکند، و در روایات اسلامی نیز هر کدام جداگانه مورد نهی قرار گرفته است. برگزیده تفسیر
نمونه، ج 2، ص: 635
فلسفه تحریم زنا .... ص : 635
-1 پیدایش هرج و مرج در نظام خانواده، و از میان رفتن رابطه فرزندان و پدران، رابطهاي که وجودش نه تنها سبب شناخت
اجتماعی است، بلکه موجب حمایت کامل از فرزندان میگردد.
زیرا در جامعهاي که فرزندان نامشروع و بیپدر فراوان گردند روابط اجتماعی که بر پایه روابط خانوادگی بنیان شده سخت دچار
تزلزل میگردد.
از این گذشته از عنصر محبت که نقش تعیین کنندهاي در مبارزه با جنایتها و خشونتها دارد محروم میشوند، و جامعه انسانی به یک
جامعه کاملا حیوانی توأم با خشونت در همه ابعاد، تبدیل میگردد.
-2 تجربه نشان داده و علم ثابت کرده است که این عمل باعث اشاعه انواع بیماریهاست و با تمام تشکیلاتی که براي مبارزه با
صفحه 495 از 529
عواقب و آثار آن امروز فراهم کردهاند باز آمار نشان میدهد که تا چه اندازه افراد از این راه سلامت خود را از دست داده و
میدهند.
-3 نباید فراموش کرد که هدف از ازدواج تنها مسأله اشباع غریزه جنسی نیست بلکه اشتراك در تشکیل زندگی و انس روحی و
آرامش فکري، و تربیت فرزندان و همکاري در همه شئون حیات از آثار ازدواج است که بدون اختصاص زن و مرد به یکدیگر و
هیچ یک از اینها امکان پذیر نیست. « زنا » تحریم
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 33 ..... ص : 635
و کسی » : (آیه 33 )- سوم: حکم دیگر که این آیه به آن اشاره میکند احترام خون انسانها و حرمت شدید قتل نفس است میگوید
وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ). ) « که خداوند خونش را حرام کرده است به قتل نرسانید مگر (آنجا که) به حق باشد
نه تنها قتل نفس بلکه کمترین و کوچکترین آزار یک انسان از نظر اسلام مجازات دارد، و میتوان با اطمینان گفت این همه احترام
که اسلام براي خون و جان و حیثیت انسان قائل شده است در هیچ آئینی وجود ندارد.
ولی مواردي پیش میآید که احترام خون برداشته میشود، و این در مورد ص: 636
این گونه افراد را استثناء میکند. « إِلَّا بِالْحَقِّ » کسانی است که مرتکب قتل و یا گناهی همانند آن شدهاند، لذا در آیه فوق با جمله
البته احترام به خون انسانها در اسلام مخصوص مسلمانها نیست، بلکه غیر مسلمانانی که با مسلیمن سر جنگ ندارند و در یک
زندگی مسالمت آمیز با آنها به سر میبرند، جان و مال و ناموسشان محفوظ است و تجاوز به آن حرام و ممنوع.
سپس به حق قصاص که براي اولیاي دم ثابت است اشاره کرده، میگوید:
سلطه قصاص قاتل (وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً). « و کسی که مظلوم کشته شود براي ولی او سلطه قرار دادیم »
فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ ) « او نباید (بیش از حق خود مطالبه کند و) در قتل اسراف نماید چرا که او مورد حمایت است » اما در عین حال
إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً).
آري! اولیاي مقتول مادام که در مرز اسلام گام برمیدارند و از حد خود تجاوز نکردهاند مورد نصرت الهی هستند.
این جمله اشاره به اعمالی است که در زمان جاهلیت وجود داشت، و امروزه نیز گاهی صورت میگیرد که احیانا در برابر کشته
شدن یک نفر از یک قبیله، قبیله مقتول خونهاي زیادي را میریزند و یا این که در برابر کشته شدن یک نفر، افراد بیگناه و بیدفاع
دیگري غیر از قاتل را به قتل میرسانند.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 34 ..... ص : 636
(آیه 34 )- چهارم: این آیه چهارمین دستور از این سلسله احکام را شرح میدهد نخست به اهمیت حفظ مال یتیمان پرداخته و با
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ ) « و به اموال یتیمان نزدیک نشوید » : لحنی مشابه آنچه در مورد عمل منافی عفت در آیات قبل گذشت میگوید
الْیَتِیمِ).
نه تنها اموال یتیمان را نخورید بلکه حتی حریم آن را کاملا محترم بشمارید.
ولی از آنجا که ممکن است این دستور دستاویزي گردد براي افراد ناآگاه که تنها به جنبههاي منفی مینگرند، و سبب شود که
اموال یتیمان را بدون سرپرست بگذارند و به دست حوادث بسپارند، لذا بلافاصله استثناء روشنی براي این حکم ذکر کرده،
إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ). ص: 637 ) « مگر به طریقی که بهترین شیوهها است » : میگوید
صفحه 496 از 529
بنابراین هرگونه تصرفی در اموال یتیمان که به منظور حفظ، اصلاح، تکثیر و اضافه کردن بوده باشد، مجاز است.
البته این وضع تا زمانی ادامه دارد که به حدّ رشد فکري و اقتصادي برسد آن گونه که قرآن در ادامه آیه مورد بحث از آن یاد
حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ). ) « تا زمانی که به حد بلوغ (و قدرت) برسد » : میکند
وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ ) « به عهد خود وفا کنید چرا که از وفاي به عهد سؤال میشود » : -5 سپس به مسأله وفاي به عهد پرداخته، میگوید
الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلًا).
بسیاري از روابط اجتماعی و خطوط نظام اقتصادي و مسائل سیاسی همگی بر محور عهدها و پیمانها دور میزند که اگر تزلزلی در
آنها پیدا شود به زودي نظام اجتماع فرو میریزد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 35 ..... ص : 637
و» : (آیه 35 )- ششم: آخرین حکم در رابطه با عدالت در پیمانه و وزن و رعایت حقوق مردم و مبارزه با کم فروشی است، میفرماید
وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ). ) « هنگامی که با پیمانه چیزي را میسنجید حق آن را اداء کنید
وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ). ) « و با میزان و ترازوي صحیح و مستقیم وزن کنید »
ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا). ) « چرا که این کار به سود شماست، و سر انجامش (از همه) بهتر است »
اصولا حق و عدالت و نظم و حساب در همه چیز و همه جا یک اصل اساسی و حیاتی است، و اصلی است که بر کل عالم هستی
حکومت میکند، و هرگونه انحراف از این اصل، خطرناك و بد عاقبت است، مخصوصا کم فروشی سرمایه اعتماد و اطمینان را که
رکن مهم مبادلات است از بین میبرد، و نظام اقتصادي را به هم میریزد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 36 ..... ص : 637
(آیه 36 )- تنها از علم پیروي کن: در آیات گذشته یک سلسله از اصولیترین تعلیمات و احکام اسلامی را خواندیم در اینجا به
آخرین بخش از این احکام میرسیم که در آن به چند حکم مهم اشاره شده است. ص: 638
-1 نخست سخن از لزوم تحقیق در همه چیز به میان آورده، میفرماید:
وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ). ) « و از آنچه به آن آگاهی نداري پیروي مکن »
نه در عمل شخصی خود از غیر علم پیروي کن، و نه به هنگام قضاوت در باره دیگران، نه شهادت به غیر علم بده، و نه به غیر علم
اعتقاد پیدا کن.
و در برابر کارهایی که انجام دادهاند از « زیرا گوش و چشم و دل همه مسئولند » : و در پایان آیه دلیل این نهی را چنین بیان میکند
انسان سؤال میشود (إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا).
این مسؤولیتها به خاطر آن است که سخنانی را که انسان بدون علم و یقین میگوید یا به این طریق است که از افراد غیر موثق
شنیده، و یا میگوید دیدهام در حالی که ندیده، و یا در تفکر خود دچار قضاوتهاي بیمأخذ و بیپایهاي شده که با واقعیت منطبق
نبوده است، به همین دلیل از چشم و گوش و فکر و عقل او سؤال میشود که آیا واقعا شما به این مسائل ایمان داشتید که شهادت
دادید، یا قضاوت کردید، یا به آن معتقد شدید و عمل خود را بر آن منطبق نمودید؟! نادیده گرفتن این اصل نتیجهاي جز هرج و
مرج اجتماعی و از بین رفتن روابط انسانی و پیوندهاي عاطفی نخواهد داشت.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 37 ..... ص : 638
صفحه 497 از 529
(آیه 37 )- متکبر مباش! این آیه به مبارزه با کبر و غرور برخاسته و با تعبیر زنده و روشنی مؤمنان را از آن نهی میکند، روي سخن
را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، میگوید:
وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً). ) « و در روي زمین از روي کبر و غرور، گام برمدار »
إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا). ) !« چرا که تو نمیتوانی زمین را بشکافی! و طول قامتت به کوهها نمیرسد »
اشاره به این که افراد متکبر و مغرور غالبا به هنگام راه رفتن پاهاي خود را محکم به زمین میکوبند تا مردم را از آمد و رفت
خویش آگاه سازند، گردن به آسمان میکشند تا برتري خود را به پندار خویش بر زمینیان مشخص سازند! هدف قرآن این است
که کبر و غرور را بطور کلی، محکوم کند، نه تنها در چهره خاصی یعنی راه رفتن. چرا که غرور سر چشمه بیگانگی از خدا و
خویشتن، ص: 639
و اشتباه در قضاوت، و گم کردن راه حق، و پیوستن به خط شیطان، و آلودگی به انواع گناهان است.
برنامه عملی پیشوایان اسلام سرمشق بسیار آموزندهاي براي هر مسلمان راستین در این زمینه است.
در سیره پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم: هرگز اجازه نمیداد به هنگامی که سوار بود افرادي در رکاب او پیاده راه بروند و نیز
میخوانیم: پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بر روي خاك مینشست، و غذاي ساده همچون غذاي بردگان میخورد، و از گوسفند شیر
میدوشید، بر الاغ برهنه سوار میشد.
در حالات علی علیه السّلام نیز میخوانیم که او براي خانه آب میآورد و گاه منزل را جارو میکرد.
و در تاریخ امام مجتبی علیه السّلام میخوانیم که با داشتن مرکبهاي متعدد، بیست مرتبه پیاده به خانه خدا مشرف شد و میفرمود:
من براي تواضع در پیشگاه خدا این عمل را انجام میدهم.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 38 ..... ص : 639
(آیه 38 )- این آیه به عنوان تأکیدي بر تمام احکامی که در مورد تحریم شرك و قتل نفس و زنا و فرزندکشی و تصرف در مال
کُلُّ ذلِکَ ) « تمام اینها گناهش نزد پروردگارت منفور است » : یتیمان و آزار پدر و مادر و مانند آن در آیات پیشین گذشت میگوید
کانَ سَیِّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً).
از این تعبیر روشن میشود که بر خلاف گفته پیروان مکتب جبر، خدا هرگز اراده نکرده است گناهی از کسی سر بزند، چرا که اگر
چنین چیزي را اراده کرده بود با کراهت و ناخشنودي که در این آیه روي آن تأکید شده است سازگار نبود.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 39 ..... ص : 639
(آیه 39 )- مشرك مشو! باز براي تأکید بیشتر و این که این احکام حکیمانه همگی از وحی الهی سر چشمه میگیرد، اضافه میکند:
ذلِکَ مِمَّا أَوْحی إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَۀِ). ) « اینها از امور حکمت آمیزي است که پروردگارت به تو وحی فرستاده است »
اشاره به این که احکام هم از طریق حکمت عقلی، اثبات شده است، و هم از طریق وحی الهی، و اصول همه احکام الهی چنین است
هر چند جزئیات آن را در ص: 640
بسیاري از اوقات با چراغ کم فروغ عقل نمیتوان تشخیص داد و تنها در پرتو نورافکن نیرومند وحی باید درك کرد.
و هرگز » : سپس همانگونه که آغاز این احکام از تحریم شرك شروع شده بود با تأکید بر تحریم شرك آن را پایان داده، میگوید
وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ). ) « قرار مده « اللّه » (براي خداوند یگانه شریکی قائل مباش و) معبود دیگري را در کنار
صفحه 498 از 529
فَتُلْقی فِی جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً). ) « که در جهنم افکنده میشوي سرزنش شده، و رانده (درگاه خدا) خواهی بود »
در حقیقت شرك و دوگانه پرستی، خمیر مایه همه انحرافات و جنایات و گناهان است، لذا بیان این سلسله احکام اساسی اسلام از
شرك شروع شد و به شرك نیز پایان یافت.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 40 ..... ص : 640
(آیه 40 )- این آیه به یکی از افکار خرافی مشرکان اشاره کرده و پایه منطق و تفکر آنها را به این وسیله روشن میسازد و آن این
که: بسیاري از آنها معتقد بودند که فرشتگان دختران خدا هستند در حالی که خودشان از شنیدن نام دختر، ننگ و عار داشتند و
آیا پروردگار » : تولد او را در خانه خود مایه بدبختی و سرشکستگی میپنداشتند! قرآن از منطق خود آنها اتخاذ سند کرده، میگوید
أَ فَأَصْ فاکُمْ رَبُّکُمْ بِالْبَنِینَ وَ اتَّخَ ذَ مِنَ الْمَلائِکَۀِ ) « شما پسران را تنها در سهم شما قرار داد و خود از فرشتگان دخترانی انتخاب کرد
إِناثاً).
بدون شک فرزندان دختر همانند فرزندان پسر از مواهب الهی هستند و هیچ گونه تفاوتی از نظر ارزش انسانی ندارند.
ولی هدف قرآن این است آنها را با منطق خودشان محکوم سازد که شما چگونه افراد نادانی هستید براي پروردگارتان چیزي قائل
میشوید که خود از آن ننگ و عار دارید.
إِنَّکُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا ) « شما سخن بسیار بزرگ و کفرآمیزي میگویید » : سپس در پایان آیه به صورت یک حکم قاطع میگوید
عَظِیماً).
سخنی که با هیچ منطقی سازگار نیست و از چندین جهت بیپایه است زیرا: ص: 641
-1 اعتقاد به وجود فرزند براي خدا اهانت عظیمی به ساحت مقدس او است، چرا که او نه جسم است نه عوارض جسمانی دارد، نه
نیاز به بقاء نسل.
-2 چگونه شما فرزندان خدا را همه دختر میدانید؟ در حالی که براي دختر پایینترین منزلت را قائلید.
-3 از همه گذشته این عقیده اهانتی به مقام فرشتگان الهی است که فرمانبران حقند و مقربان درگاه او. شما از شنیدن نام دختر
وحشت دارید، ولی این مقربان الهی را همه دختر میدانید.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 41 ..... ص : 641
(آیه 41 )- چگونه از حق فرار میکنند؟! از آنجا که سخن در آیات گذشته به مسأله توحید و شرك منتهی شد، در اینجا همان
مسأله با بیان روشن و قاطعی دنبال میشود.
و ما در این قرآن » : نخست از لجاجت فوق العاده جمعی از مشرکان در برابر دلائل مختلف توحید سخن به میان آورده، میگوید
« انواع بیانات مؤثر را آوردیم تا آنها متذکر شوند (و در راه حق گام بردارند) ولی (گروهی از کوردلان) جز بر نفرتشان نمیافزاید
(وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُوا وَ ما یَزِیدُهُمْ إِلَّا نُفُوراً).
در اینجا این سؤال به ذهن میرسد که اگر این بیانات گوناگون نتیجه معکوس دارد، ذکر آنها چه فائدهاي خواهد داشت؟! پاسخ
این سؤال روشن است و آن این که قرآن براي یک فرد یا یک گروه خاص نازل نشده بلکه براي کل جامعه انسانی است، و مسلما
همه انسانها این گونه نیستند، بلکه بسیارند کسانی که این دلائل مختلف را میشنوند و راه حق را باز مییابند، و همین اثر، براي
نزول این آیات، کافی است، هر چند کوردلانی از آن نتیجه معکوس بگیرند.
صفحه 499 از 529
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 42 ..... ص : 641
معروف شده « دلیل تمانع » (آیه 42 )- این آیه به یکی از دلائل توحید، اشاره میکند که در لسان دانشمندان و فلاسفه به عنوان
است.
به آنها بگو: اگر با خداوند قادر متعال، خدایان دیگري بود- آنچنان که آنها میپندارند- این خدایان سعی » ! میگوید: اي پیامبر
میکردند راهی به خداوند بزرگ ص: 642
و بر او غالب شوند (قُلْ لَوْ کانَ مَعَهُ آلِهَۀٌ کَما یَقُولُونَ إِذاً لَابْتَغَوْا إِلی ذِي الْعَرْشِ سَبِیلًا). « صاحب عرش پیدا کنند
زیرا طبیعی است که هر صاحب قدرتی میخواهد قدرت خود را کاملتر و قلمرو حکومت خویش را بیشتر کند و اگر راستی
خدایانی وجود داشت این تنازع و تمانع بر سر قدرت و گسترش حکومت در میان آنها در میگرفت.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 43 ..... ص : 642
(آیه 43 )- و از آنجا که در تعبیرات مشرکان، خداوند بزرگ تا سر حد یک طرف نزاع تنزل کرده است، در این آیه بلافاصله
سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا ) « خداوند از آنچه آنها میگویند پاك و منزه است و (از آنچه میاندیشند) بسیار برتر و بالاتر است » : میگوید
یَقُولُونَ عُلُ  وا کَبِیراً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 44 ..... ص : 642
(آیه 44 )- سپس براي اثبات عظمت مقام پروردگار و این که از خیال و قیاس و گمان و وهم مشرکان است، به بیان تسبیح
آسمانهاي هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند همگی تسبیح » : موجودات جهان در برابر ذات مقدسش پرداخته، میگوید
تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ). ) « خدا میگویند
هیچ موجودي نیست مگر این که تسبیح و حمد خدا میگوید ولی شما تسبیح آنها را درك » نه تنها آسمانها و زمین، بلکه
وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ). ) « نمیکنید
عالم شگرف هستی با آن نظام عجیبش با آن همه رازها و اسرار، با آن عظمت خیره کنندهاش و با آن ریزه کاریهاي حیرت زا
خدا میگویند. « تسبیح و حمد » همگی
إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً). و شما را به خاطر شرك و کفرتان فورا مؤاخذه نمیکند، بلکه به ) « او بردبار و آمرزنده است » با این حال
مقدار کافی مهلت میدهد و درهاي توبه را به روي شما باز میگذارد تا اتمام حجت شود.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 45 ..... ص : 642
اشاره
( (آیه 45
شأن نزول: .... ص : 642
صفحه 500 از 529
این آیه در باره گروهی از مشرکان نازل شده که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را به هنگامی که در شب تلاوت قرآن میکرد و در
کنار خانه کعبه نماز میگذارد آزار میدادند، و او را با سنگ میزدند و مانع دعوت مردم به اسلام میشدند.
خداوند به لطفش چنان کرد که آنها نتوانند او را آزار دهند- و شاید این از ص: 643
طریق رعب و وحشتی بود که از پیامبر در دل آنها افکند.
تفسیر: .... ص : 643
بیخبران مغرور و موانع شناخت- به دنبال آیات گذشته این سؤال براي بسیاري پیش میآید که با وضوح مسأله توحید به طوري که
همه موجوات جهان به آن گواهی میدهند چرا مشرکان این واقعیت را نمیپذیرند؟ چرا آنها این آیات گویا و رساي قرآن را
اي پیامبر! هنگامی که قرآن میخوانی میان تو و آنها که ایمان به آخرت ندارند، » : میشنوند و بیدار نمیشوند؟! آیه میگوید
وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً). ) « حجاب و پوششی نامرئی قرار میدهیم
این حجاب و پرده، همان لجاجت و تعصب و خودخواهی و غرور و جهل و نادانی بود که حقایق قرآن را از دیدگاه فکر و عقل
آنها مکتوم میداشت و به آنها اجازه نمیداد حقایق روشنی همچون توحید و معاد و صدق دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مانند
آن را درك کنند.
اینجاست که میگوییم: اگر کسی بخواهد صراط مستقیم حق را بپوید و از انحراف و گمراهی در امان بماند باید قبل از هر چیز در
اصلاح خویشتن بکوشد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 46 ..... ص : 643
قرار دادیم (وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّۀً أَنْ « بر دلهایشان پوششهایی و در گوشهایشان سنگینی » : (آیه 46 )- این آیه اضافه میکند
یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً).
وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی ) « هنگامی که پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد میکنی آنها پشت میکنند و رو بر میگردانند » و لذا
الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً).
راستی چه عجیب است فرار از حق، فرار از سعادت و نجات، و فرار از خوشبختی و پیروزي و فهم و شعور.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 47 ..... ص : 643
« هنگامی که به سخنان تو گوش فرا میدهند، ما بهتر میدانیم براي چه گوش فرا میدهند » : (آیه 47 )- در این آیه اضافه میکند
(نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ).
وَ إِذْ هُمْ نَجْوي). ص: 644 ) « و (همچنین) در آن هنگام که با هم نجوا میکنند »
إِذْ یَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا ) « آنگاه که ستمگران (به مؤمنان) میگویند: شما جز از انسانی که افسون شده، پیروي نمیکنید »
رَجُلًا مَسْحُوراً).
در حقیقت آنها به منظور درك حقیقت به سراغ تو نمیآیند و سخنانت را با گوش جان نمیشنوند، بلکه هدفشان آن است که
بیایند و اخلال کنند، وصله بچسبانند و مؤمنان را- اگر بتوانند- از راه به در برند.
صفحه 501 از 529
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 48 ..... ص : 644
اشاره
( (آیه 48
شأن نزول: .... ص : 644
میگوید: ابو سفیان و ابو جهل و غیر آنها گاهی نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میآمدند و به سخنان او گوش فرا « ابن عباس »
میدادند، روزي یکی از آنها به دیگران گفت: اصلا من نمیفهمم محمّد چه میگوید؟ فقط میبینم لبهاي او حرکت میکند ولی
ابو سفیان گفت: فکر میکنم بعضی از سخنانش حق است، أبو جهل اظهار داشت او دیوانه است، و ابو لهب اضافه کرد: او کاهن
است، دیگري گفت: او شاعر است و به دنبال این سخنان ناموزون و نسبتهاي ناروا آیه نازل گشت.
تفسیر: .... ص : 644
در این آیه باز روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، ضمن عبارت کوتاهی پاسخ دندانشکنی به این گروه گمراه
بنگر چگونه براي تو مثل میزنند (یکی ساحرت میخواند دیگري مسحور، یکی کاهن و دیگري مجنون) و از » : میدهد و میگوید
انْظُرْ کَیْفَ ضَرَبُوا لَکَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلًا). ) « همین رو آنها گمراه شدهاند و قدرت پیدا کردن راه حق را ندارند
نه این که راه ناپیدا باشد و چهره حق مخفی بلکه آنها چشم بینا ندارند، و عقل و خرد خود را به خاطر بغض و جهل و تعصب و
لجاج از کار انداختهاند.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 49 ..... ص : 644
که در همه جا « معاد » و مبارزه با شرك بود، اما در اینجا سخن از « توحید » (آیه 49 )- رستاخیز قطعی است! در آیات گذشته سخن از
مکمل مسأله توحید است به میان آمده، و به سه سؤال و یا سه ایراد منکران معاد پاسخ گفته شده است:
وَ قالُوا أَ ) ؟« و آنها گفتند: آیا هنگامی که ما به استخوانهاي پوسیده تبدیل و پراکنده شدیم دگر بار آفرینش تازهاي خواهیم یافت »
إِذا کُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِیداً).
این تعبیر نشان میدهد که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله همواره در دعوت خود سخن از مسأله ص: 645
میگفت که این جسم بعد از متلاشی شدن باز میگردد، و گر نه هرگاه سخن تنها از معاد روحانی بود این گونه « معاد جسمانی »
ایرادهاي مخالفان به هیچ وجه معنی نداشت.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 50 ..... ص : 645
باز خدا « بگو: (استخوان پوسیده و خاك شده که سهل است) شما سنگ باشید یا آهن » : (آیه 50 )- قرآن در پاسخ آنها میگوید
صفحه 502 از 529
قادر است لباس حیات در تنتان بپوشاند (قُلْ کُونُوا حِجارَةً أَوْ حَدِیداً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 51 ..... ص : 645
و از حیات و زندگی دورتر میباشد، باز خدا قادر است شما را « یا هر مخلوقی که در نظر شما از آن هم سختتر است » -( (آیه 51
به زندگی مجدّد بازگرداند (أَوْ خَلْقاً مِمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ).
دومین ایراد آنها این بود که میگفتند: بسیار خوب اگر بپذیریم که این استخوانهاي پوسیده و متلاشی شده قابل بازگشت به حیات
پس آنها میگویند: » است چه کسی قدرت انجام این کار را دارد، چرا که این تبدیل را یک امر بسیار پیچیده و مشکل میدانستند
فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعِیدُنا). ) ؟« چه کسی ما را باز میگرداند
قُلِ الَّذِي فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ). ) « به آنها بگو: همان کسی که شما را بار اول آفرید » : پاسخ این سؤال را قرآن چنین میگوید
پس آنها سر خود را از روي تعجب و انکار به سوي تو تکان میدهند و » : سر انجام به سومین ایراد آنها پرداخته، میگوید
فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُؤُسَهُمْ وَ یَقُولُونَ مَتی هُوَ). ) ؟« میگویند: چه زمانی این معاد واقع میشود
آنها در حقیقت با این ایراد خود میخواستند این مطلب را منعکس کنند که به فرض این ماده خاکی قابل تبدیل به انسان باشد، و
قدرت خدا را نیز قبول کنیم، اما این یک وعده نسیه بیش نیست و معلوم نیست در چه زمانی واقع میشود؟
قُلْ عَسی أَنْ یَکُونَ قَرِیباً). ) « به آنها بگو: شاید زمان آن نزدیک باشد » : قرآن در پاسخشان میگوید
و البته نزدیک است چرا که مجموعه عمر این جهان هرچه باشد در برابر زندگی بیپایان در سراي دیگر لحظه زود گذري بیش
نیست. ص: 646
و از این گذشته، اگر قیامت در مقیاسهاي کوچک و محدود ما دور به نظر برسد آستانه قیامت که مرگ است به همه ما نزدیک
درست است که مرگ، قیامت کبري نیست ولی یادآور آن ،« اذا مات الانسان قامت قیامته » است چرا که مرگ قیامت صغري است
است.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 52 ..... ص : 646
این بازگشت به » : (آیه 52 )- در این آیه بیآنکه تاریخ دقیقی از قیامت ذکر کند بعضی از خصوصیات آن را چنین بیان میکند
« همان روز (ي خواهد بود) که شما را (از قبرهایتان) فرا میخواند، شما هم اجابت میکنید در حالی که حمد او را میگویید » حیات
(یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ).
و میپندارید تنها مدت کوتاهی (در جهان » و آن روز است که فاصله مرگ و رستاخیز یعنی دوران برزخ را کوتاه خواهید شمرد
وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا). ) « برزخ) درنگ کردهاید
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 53 ..... ص : 646
(آیه 53 )- برخورد منطقی با همه مخالفان: از آنجا که در آیات پیشین سخن از مبدأ و معاد و دلائلی بر این دو مسأله مهم اعتقادي
در میان بود، در اینجا روش گفتگو و استدلال با مخالفان مخصوصا مشرکان را میآموزد چرا که مکتب هر قدر عالی باشد و منطق
قوي و نیرومند ولی اگر با روش صحیح بحث و مجادله توأم نگردد و به جاي لطف و محبت، خشونت بر آن حاکم گردد، بیاثر
خواهد بود.
صفحه 503 از 529
وَ قُلْ لِعِبادِي یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ). ) « و به بندگان من بگو: سخنی را بگویند که بهترین باشد » : لذا آیه میگوید
بهترین از نظر محتوي، بهترین از نظر طرز بیان، و بهترین از جهت توأم بودن با فضائل اخلاقی و روشهاي انسانی.
چرا که (اگر قول احسن را ترك گویند و به خشونت در کلام و مخاصمه و لجاج برخیزند) شیطان در میان آنها فساد و فتنه »
إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ). ) « میکند
إِنَّ الشَّیْطانَ ) « زیرا شیطان از آغاز دشمن آشکاري براي انسان بوده است » و فراموش نکنید شیطان در کمین نشسته و بیکار نیست
کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُ  وا مُبِیناً). ص: 647
گاهی مؤمنان تازه کار طبق روشی که از پیش داشتند با هر کس که در عقیده با آنها مخالف بود به خشونت میپرداختند.
از این گذشته تعبیرات توهین آمیز مخالفان نسبت به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله که بعضی از آنها در آیات پیشین گذشت مانند
مسحور، مجنون، کاهن، شاعر، گاهی سبب میشد که مؤمنان عنان اختیار را از دست بدهند و به مقابله با آنها در یک مشاجره
لفظی خشن برخیزند و هرچه میخواهند بگویند.
مؤمنان را از این کار باز میدارد و دعوت به نرمش و لطافت در بیان و انتخاب بهترین کلمات را میکند تا از فساد شیطان « قرآن »
بپرهیزند.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 54 ..... ص : 647
پروردگار شما از حال شما آگاهتر است اگر بخواهد شما را مشمول رحمت خویش قرار » : ( آیه 54 )- این آیه اضافه میکند
رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ). ) « میدهد، و اگر بخواهد مجازاتتان خواهد کرد
در پایان آیه روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده و به عنوان دلداري و پیشگیري از ناراحتی فوق العاده پیامبر صلّی اللّه
که ملزم باشی حتما آنها ایمان بیاورند (وَ ما « و ما تو را و کیل بر آنها نفرستادهایم » : علیه و آله از عدم ایمان مشرکان میفرماید
أَرْسَلْناكَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا).
وظیفه تو ابلاغ آشکار و دعوت مجدّانه به سوي حق است، اگر ایمان آوردند چه بهتر و گر نه زیانی به تو نخواهد رسید.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 55 ..... ص : 647
پروردگارت نسبت به حال همه » : (آیه 55 )- این آیه سخن را از این فراتر میبرد و میگوید: خدا تنها آگاه از حال شما نیست بلکه
وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از همه آگاهتر است
وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ ) « و ما بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر فضیلت بخشیدیم و به داود کتاب زبور دادیم » : سپس اضافه میکند
النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً).
این جمله در حقیقت پاسخ به یکی از ایرادات مشرکان است، که با تعبیر تحقیر آمیز میگفتند: آیا خداوند شخص دیگري را
نداشت که محمد یتیم را به ص: 648
نبوّت انتخاب کرد؟ وانگهی چه شد که او سر آمد همه پیامبران و خاتم آنها شد؟! قرآن میگوید: این جاي تعجب نیست خداوند از
ارزش انسانی هر کس آگاه است و پیامبران خود را از میان همین توده مردم برگزیده، یکی را به عنوان خلیل اللّهی مفتخر ساخت،
دیگري را کلیم اللّه، و دیگري را روح اللّه قرار داد، پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله را به عنوان حبیب اللّه برگزید و خلاصه بعضی
را بر بعضی فضیلت بخشید، طبق موازینی که خودش میداند و حکمتش اقتضا میکند.
صفحه 504 از 529
با این که داود داراي حکومت عظیم و کشور پهناوري بود، خداوند این را افتخار او قرار نمیدهد بلکه کتاب زبور را افتخار او
میشمرد تا مشرکان بدانند عظمت یک انسان به مال و ثروت و داشتن قدرت و حکومت ظاهري نیست و یتیم و بیمال بودن دلیلی
بر تحقیر نخواهد شد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 56 ..... ص : 648
به آنها بگو: » : (آیه 56 )- در این آیه باز سخن از مشرکان است و در تعقیب بحثهاي گذشته به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میگوید
معبودهایی را که غیر خدا شایسته پرستش میپندارید بخوانید، آنها نه قدرت دارند مشکلات و گرفتاریها را از شما برطرف سازند و
قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَ لا تَحْوِیلًا). ) « نه دگرگونی در آن ایجاد کنند
در حقیقت این آیه همانند بسیاري دیگر از آیات قرآن، منطق و عقیده مشرکان را از این راه ابطال میکند که پرستش و عبادت
آلهه یا به خاطر جلب منفعت است یا دفع زیان، در حالی که اینها قدرتی از خود ندارند که مشکلی را برطرف سازند و نه حتی
مشکلی را جابهجا کنند.
در این آیه بیانگر آن است که منظور همه معبودهاي غیر اللّه نیست، بلکه معبودهایی همچون فرشتگان و حضرت « الَّذِینَ » تعبیر به
مسیح (ع) و مانند آنهاست.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 57 ..... ص : 648
(آیه 57 )- این آیه در حقیقت دلیلی است براي آنچه در آیه قبل گفته شد، میگوید: میدانید چرا آنها قادر نیستند مشکلی را از
دوش شما، بدون اذن پروردگار بردارند براي این که خودشان براي حل مشکلات به در خانه خدا میروند، خودشان سعی دارند به
ذات پاك او تقرب جویند و هرچه میخواهند از او ص: 649
أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ ) « کسانی را که آنان میخوانند، خودشان وسیلهاي (براي تقرّب) به پروردگارشان میجویند » : بخواهند
إِلی رَبِّهِمُ الْوَسِیلَۀَ).
أَیُّهُمْ أَقْرَبُ). ) « وسیلهاي هر چه نزدیکتر »
وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ). ) « و به رحمت او امیدوارند »
وَ یَخافُونَ عَذابَهُ). ) « و از عذاب او میترسند »
إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ کانَ مَحْذُوراً). ) « چرا که عذاب پروردگارت (چنان شدید میباشد که) همواره درخور پرهیز و وحشت است »
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 58 ..... ص : 649
(آیه 58 )- تسلیم بهانه جویان نشو! به دنبال بحثهایی که با مشرکان در زمینه توحید و معاد در آیات گذشته خواندیم این آیه آنها را
با گفتار بیدار کنندهاي اندرز میدهد و پایان و فناء این دنیا را در مقابل دیدگان عقلشان مجسّم میسازد تا بدانند این سرا، سراي
و هیچ آبادي در روي زمین » : فانی است، و سراي بقا جاي دیگر است، و خود را براي مقابله با نتائج اعمالشان آماده سازند میگوید
وَ إِنْ مِنْ قَرْیَۀٍ إِلَّا نَحْنُ ) « نیست مگر این که ما آن را قبل از روز قیامت هلاك میکنیم، یا به عذاب شدیدي گرفتارش میسازیم
مُهْلِکُوها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَۀِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِیداً).
بدکاران ستمگر و طاغیان گردنکش را به وسیله عذاب نابود میکنیم و دیگران را با مرگ طبیعی و یا حوادثی معمولی.
صفحه 505 از 529
و این (یک اصل مسلّم و قطعی است که) در کتاب الهی [لوح محفوظ] » بالاخره این جهان پایان میگیرد و همه راه فنا را میپیمایند
کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً). ) « ثبت است
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 59 ..... ص : 649
(آیه 59 )- در اینجا این ایراد براي مشرکان باقی میماند که خوب ما بحثی نداریم ایمان بیاوریم، اما به این شرط که پیامبر اسلام
صلّی اللّه علیه و آله هر معجزهاي را که ما پیشنهاد میکنیم انجام دهد، و در واقع به بهانه جوییهاي ما تن در دهد.
وَ) « هیچ چیز مانع ما نبود که این گونه معجزات را بفرستیم جز این که پیشینیان آن را تکذیب کردند » : قرآن در پاسخ آنها میگوید
ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآیاتِ إِلَّا أَنْ کَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ). ص: 650
اشاره به این که: معجزاتی که دلیل صدق پیامبر است به قدر کافی فرستاده شده و اما معجزات اقتراحی و پیشنهادي شما، چیزي
نیست که با آن موافقت شود، چرا که پس از مشاهده باز ایمان نخواهید آورد، اگر بپرسند به چه دلیل؟
در پاسخ گفته میشود به دلیل این که امتهاي گذشته که آنها هم شرائطی کاملا مشابه شما داشتند نیز چنین پیشنهادهاي بهانه
جویانهاي را کردند، بعدا هم ایمان نیاوردند.
سپس قرآن روي یک نمونه روشن از این مسأله انگشت گذارده، میگوید:
وَ آتَیْنا ثَمُودَ النَّاقَۀَ مُبْصِرَةً). ) « و ما به قوم ثمود ناقه دادیم که روشنگر بود »
همان شتري که به فرمان خدا از کوه سر برآورد، چرا که تقاضاي چنین معجزهاي را کرده بودند، معجزهاي روشن و روشنگر! ولی با
و او را به قتل رساندند (فَظَلَمُوا بِها). « پس به آن ناقه ستم کردند » این حال آنها ایمان نیاوردند
و ما آیات و معجزات را جز براي تخویف مردم » اصولا برنامه ما این نیست که هر کسی معجزهاي پیشنهاد کند پیامبر تسلیم او گردد
وَ ما نُرْسِلُ بِالْآیاتِ إِلَّا تَخْوِیفاً). ) « و اتمام حجت نمیفرستیم
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 60 ..... ص : 650
اشاره
(آیه 60 )- سپس پیامبرش را در برابر سرسختی و لجاجت دشمنان دلداري داده، میگوید: اگر آنها در مقابل سخنانت این چنین
به خاطر بیاور هنگامی را که به تو گفتیم پروردگارت احاطه » ، لجاجت به خرج میدهند و ایمان نمیآورند مطلب تازهاي نیست
و از وضعشان کاملا آگاه است (وَ إِذْ قُلْنا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحاطَ بِالنَّاسِ). « کامل بر مردم دارد
همیشه در برابر دعوت پیامبران، گروهی پاکدل ایمان آوردهاند و گروهی متعصب و لجوج به بهانهجویی و کارشکنی و دشمنی
برخاستهاند، در گذشته چنین بوده، امروز نیز چنین است.
وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناكَ إِلَّا فِتْنَۀً ) « و ما آن رؤیایی را که به تو نشان دادیم فقط براي آزمایش مردم بود » : سپس اضافه میکند
لِلنَّاسِ). ص: 651
آن نیز آزمایشی براي مردم است (وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَۀَ فِی « همچنین شجره معلونه [درخت نفرین شده] را که در قرآن ذکر کردهایم »
الْقُرْآنِ).
وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزِیدُهُمْ ) « ما آنها را بیم داده (و انذار) میکنیم اما جز طغیان عظیم، چیزي بر آنها نمیافزاید » : در پایان اضافه میکند
صفحه 506 از 529
إِلَّا طُغْیاناً کَبِیراً).
چرا که اگر دل و جان آدمی آماده پذیرش حق نباشد، نه تنها سخن حق در آن اثر نمیگذارد، بلکه غالبا نتیجه معکوس میدهد و
به خاطر سرسختی و مقاومت منفی بر گمراهی و لجاجتشان میافزاید- دقت کنید.
رؤیاي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و شجره ملعونه: .... ص : 651
جمعی از مفسران شیعه و اهل سنت نقل کردهاند که: این خواب اشاره به جریان معروفی است که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در
خواب دید میمونهایی از منبر او بالا میروند و پایین میآیند، بسیار از این مسأله غمگین شد، آن چنان که بعد از آن کمتر
میخندید- این میمونها را به بنی امیه تفسیر کردهاند که یکی بعد از دیگري بر جاي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نشستند در حالی که
از یکدیگر تقلید میکردند و افرادي فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامی و خلافت رسول اللّه را به فساد کشیدند.
اما شجره معلونه- در قرآن ممکن است اشاره به هر گروه منافق و خبیث و مطرود درگاه خدا، مخصوصا گروههایی همانند بنی امیه
و یهودیان سنگدل و لجوج و همه کسانی که در خط آنها گام برمیدارند، باشد، و شجره زقوم در قیامت تجسّمی از وجود این
شجرات خبیثه در جهان دیگر است، و همه این شجرات خبیثه مایه آزمایش و امتحان مؤمنان راستین در این جهان هستند.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 61 ..... ص : 651
(آیه 61 )- در اینجا قرآن به مسأله سرپیچی ابلیس از فرمان خدا مبنی بر سجده براي آدم و سرنوشت شوم او به دنبال این ماجرا اشاره
میکند.
مطرح کردن این ماجرا به دنبال بحثهاي گذشته پیرامون مشرکان لجوج، در واقع اشاره به این است که نمونه کامل استکبار و کفر و
، عصیان، شیطان بود، ببینید سرنوشتش به کجا رسید، شما پیروان او نیز همان سرنوشت را خواهید داشت. برگزیده تفسیر نمونه، ج 2
ص: 652
وَ إِذْ قُلْنا ) « و یادآور هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: براي آدم سجده کنید و همگی جز ابلیس سجده کردند » : نخست میگوید
لِلْمَلائِکَۀِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ).
این سجده یک نوع خضوع و تواضع به خاطر عظمت خلقت آدم و امتیاز او بر سایر موجودات و یا سجدهاي بوده است به عنوان
پرستش در برابر خداوند به خاطر آفرینش چنین مخلوق شگرفی.
ابلیس که باد کبر و غرور در سر داشت و خودخواهی و خودبینی بر عقل و هوشش پرده افکنده بود، به گمان این که خاك و گل،
گفت: آیا من براي » که منبع همه برکات و سر چشمه حیات است کم اهمیتتر از آتش است به عنوان اعتراض به پیشگاه خدا چنین
قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً). ) « موجودي سجده کنم که او را از گل آفریدهاي
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 62 ..... ص : 652
گفت: به » : (آیه 62 )- ولی هنگامی که دید بر اثر این استکبار و سرکشی در برابر فرمان خدا از درگاه مقدسش براي همیشه طرد شد
من بگو، این کسی را که بر من برتري دادهاي (به چه دلیل بوده است؟) اگر مرا تا روز قیامت زنده بگذاري، همه فرزندانش را، جز
قالَ أَ رَأَیْتَکَ هذَا الَّذِي کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا ) « عدّه کمی، گمراه و ریشه کن خواهم ساخت
صفحه 507 از 529
قَلِیلًا).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 63 ..... ص : 652
(آیه 63 )- در این هنگام براي این که میدان آزمایشی براي همگان تحقق یابد، و وسیلهاي براي پرورش مؤمنان راستین فراهم شود-
که انسان همواره در کوره حوادث پخته میشود، و در برابر دشمن نیرومند، قوي و قهرمان میگردد- به شیطان امکان بقاء و فعالیت
قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ ) !« فرمود: برو، هر کس از آنها از تو تبعیت کند پس جهنم کیفر شماست، کیفري است فراوان » : داده شده
مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ جَزاءً مَوْفُوراً).
به این وسیله اعلام آزمایش کرده و سر انجام پیروزي و شکست در این آزمایش بزرگ الهی را بیان فرموده.
ص: 653
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 64 ..... ص : 653
(آیه 64 )- دامهاي ابلیس! در این آیه طرق نفوذ شیطان و اسباب و وسائلی را که در وسوسههاي خود به آن متوسل میشود به شکل
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ ) « و هر کدام از آنها را میتوانی با صدایت تحریک کن » : جالب و گویایی چنین شرح میدهد
بِصَوْتِکَ).
وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ). ) !« و لشکر سواره و پیادهات را بر آنها گسیل دار »
شیطان دستیاران فراوانی از جنس خود و از جنس آدمیان دارد که براي اغواي مردم به او کمک میدهند، بعضی سریعتر و نیرومندتر
وَ شارِکْهُمْ فِی ) !« و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوي » ! همچون لشکر سوارهاند، و بعضی آرامتر و ضعیفتر همچون لشکر پیاده
الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ).
وَ عِدْهُمْ). ) !« و آنها را با وعدهها سرگرم کن »
وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً). ) « ولی شیطان جز فریب و دروغ وعدهاي به آنها نمیدهد » : سپس هشدار میدهد که
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 65 ..... ص : 653
إِنَّ عِبادِي لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ). ) « تو هرگز سلطهاي بر بندگان من نخواهی یافت » (آیه 65 )- اما بدان
وَ کَفی بِرَبِّکَ وَکِیلًا). ) « و همین قدر کافی است که پروردگارت (ولیّ و) حافظ آنها باشد »
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 66 ..... ص : 653
(آیه 66 )- با این همه نعمت این همه کفران چرا؟! بحثهایی را که در زمینه توحید و مبارزه با شرك در گذشته داشتیم در اینجا نیز
آن را تعقیب میکند، و از دو راه مختلف (راه استدلال و برهان- و راه وجدان و درون) در این موضوع وارد بحث میشود.
پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا به حرکت در میآورد، حرکتی » : نخست به توحید استدلالی اشاره کرده، میگوید
رَبُّکُمُ الَّذِي یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ). ص: 654 ) !« مداوم و مستمر
بدیهی است براي حرکت کشتیها در دریا، نظاماتی دست به دست هم داده تا این امر فراهم گردد.
البته میدانید کشتیها همیشه بزرگترین وسیله نقلیه انسانها بوده و هستند، هم اکنون کشتیهاي غول پیکري داریم که به اندازه یک
صفحه 508 از 529
شهر کوچک وسعت و سرنشین دارند.
لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْ لِهِ). براي مسافرتهاي خودتان، براي ) « تا از نعمت او بهرهمند شوید » سپس اضافه میکند: هدف از این برنامه آن است
نقل و انتقال مال التجارهها، و براي آنچه به دین و دنیاي شما کمک میکند.
إِنَّهُ کانَ بِکُمْ رَحِیماً). ) « خدا نسبت به شما مهربان است » : چرا که
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 67 ..... ص : 654
(آیه 67 )- از این توحید استدلالی- که گوشه کوچکی از نظام آفرینش را که حاکی از مبدأ علم و قدرت و حکمت آفریدگار
هنگامی که ناراحتیها در دریا به شما برسد (و » : است نشان میدهد- به استدلال فطري منتقل میشود و میگوید: فراموش نکنید
وَ إِذا مَسَّکُمُ ) « گرفتار طوفان و امواج کوبنده و وحشتناك شوید) تمام معبودهایی را که میخوانید جز خدا از نظر شما گم میشود
الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِیَّاهُ).
و باید گم شود چرا که طوفان حوادث پردههاي تقلید و تعصب را که بر فطرت آدمی افتاده کنار میزند، و نور فطرت که نور
توحید و خداپرستی و یگانه پرستی است جلوهگر میشود.
این یک قانون عمومی است که تقریبا هر کس آن را تجربه کرده است که در گرفتاریها هنگامی که کارد به استخوان میرسد،
موقعی که اسباب ظاهري از کار میافتند، و کمکهاي مادي ناتوان میگردند، انسان به یاد مبدأ بزرگی از علم و قدرت میافتد که
او قادر بر حلّ سختترین مشکلات است. اما ایمان و توجه به خدا در صورتی ارزش دارد که دائمی و پایدار باشد.
هنگامی که دست قدرت الهی شما را به سوي خشکی نجات داد رو میگردانید و اصولا » سپس اضافه میکند: اما شما فراموشکاران
ص: 655 « انسان کفران کننده است
(فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَی الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ کانَ الْإِنْسانُ کَفُوراً).
بار دیگر پردههاي غرور و غفلت، تقلید و تعصب، این نور الهی را میپوشاند و گرد و غبار عصیان و گناه و سرگرمیهاي زندگی
مادي، چهره تابناك آن را پنهان میسازد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 68 ..... ص : 655
پس آیا شما » :؟ (آیه 68 )- ولی آیا فکر میکنید خداوند در خشکی و قلب صحرا نمیتواند شما را به مجازاتهاي شدید مبتلا سازد
أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمْ جانِبَ الْبَرِّ). ) ؟« از این ایمنید که به فرمان او زمین بشکافد و شما را در کام خود فرو ببرد
آیا از این ایمنید که طوفانی از سنگ بر شما ببارد (و شما را در زیر سنگها مدفون سازد عذابی که به مراتب از غرق در دریاها » و
أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ وَکِیلًا). ) !؟« سختتر است) سپس حافظ و نگهبانی براي خود پیدا نکنید
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 69 ..... ص : 655
یا این » ؟ (آیه 69 )- سپس اضافه میکند: اي فراموشکاران آیا گمان کردید این آخرین بار بود که شما نیاز به سفر دریا پیدا کردید
که ایمن هستید که بار دیگر شما را به دریا بازگرداند، و تندباد کوبندهاي بر شما بفرستد، و شما را بخاطر کفرتان غرق کند، سپس
أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ یُعِیدَکُمْ فِیهِ تارَةً أُخْري فَیُرْسِلَ عَلَیْکُمْ قاصِ فاً مِنَ الرِّیحِ فَیُغْرِقَکُمْ بِما کَفَرْتُمْ ) « دادخواه و خونخواهی در برابر ما پیدا نکنید
ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ عَلَیْنا بِهِ تَبِیعاً).
صفحه 509 از 529
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 70 ..... ص : 655
(آیه 70 )- انسان گل سر سبد موجوادت! از آنجا که یکی از طرق تربیت و هدایت، همان دادن شخصیت به افراد است، قرآن مجید
به دنبال بحثهایی که در باره مشرکان و منحرفان در آیات گذشته داشت، در اینجا به بیان شخصیت والاي نوع بشر و مواهب الهی
نسبت به او میپردازد، تا با توجه به این ارزش فوق العاده به آسانی گوهر خود را نیالاید و خویش را به بهاي ناچیزي نفروشد،
وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ). ) « و ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم » : میفرماید
سپس به سه قسمت از مواهب الهی، نسبت به انسانها اشاره کرده، میگوید:
و ما آنها را (با مرکبهاي مختلفی که در اختیارشان قرار دادهایم) در خشکی و دریا ص: 656 »
وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ). ) « حمل کردیم
وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ). ) « آنها را از طیبات روزي دادیم » : دیگر این که
وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا). ) « ما آنها را بر بسیاري از مخلوقات خود فضیلت و برتري دادیم » : سوم این که
چرا انسان برترین مخلوق خداست؟ پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست، زیرا میدانیم تنها موجودي که از نیروهاي مختلف، مادي
و معنوي، جسمانی و روحانی تشکیل شده، و در لابلاي تضادها میتواند پرورش پیدا کند، و استعداد تکامل و پیشروي نامحدود
دارد، انسان است.
خداوند خلق » : حدیث معروفی که از امیر مؤمنان علی علیه السّلام نقل شده نیز شاهد روشنی بر این مدعاست، آنجا که میفرماید
عالم را بر سه گونه آفرید: فرشتگان و حیوانات و انسان، فرشتگان عقل دارند بدون شهوت و غضب، حیوانات مجموعهاي از شهوت
و غضبند و عقل ندارند، اما انسان مجموعهاي است از هر دو تا کدامین غالب آید، اگر عقل او بر شهوتش غالب شود، از فرشتگان
.« برتر است و اگر شهوتش بر عقلش چیره گردد، از حیوانات پستتر
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 71 ..... ص : 656
(آیه 71 )- این آیه به یکی دیگر از مواهب الهی نسبت به انسان، و سپس مسؤولیتهاي سنگینی را که به موازات این مواهب متوجه او
میشود اشاره میکند:
روز قیامت هر گروهی را با امام و رهبرشان » : و نقش آن در سرنوشت انسانها پرداخته، میگوید « مسأله رهبري » در آغاز به
یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ). ) « میخوانیم
یعنی آنها که رهبري پیامبران و جانشینان آنان را در هر عصر و زمان پذیرفتند، همراه پیشوایانشان خواهند بود، و آنها که رهبري
شیطان و ائمه ضلال و پیشوایان جبّار و ستمگر را انتخاب کردند همراه آنها خواهند بود.
این تعبیر در عین این که یکی از اسباب تکامل انسان را بیان میکند، هشداري است به همه افراد بشر که در انتخاب رهبر فوق العاده
دقیق و سختگیر باشند، و زمام فکر و برنامه خود را به دست هر کس نسپرند. ص: 657
پس کسانی که نامه اعمالشان به دست راستشان داده میشود آنها (با » لذا در دنباله آیه میگوید: آنجا مردم دو گروه میشوند
فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ ) « سرفرازي و افتخار و خوشحالی و سرور) نامه اعمالشان را میخوانند و کوچکترین ظلم و ستمی به آنها نمیشود
بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 72 ..... ص : 657
صفحه 510 از 529
وَ مَنْ کانَ فِی ) « اما کسی که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است » -( (آیه 72
هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلًا).
نه در این دنیا راه هدایت را پیدا میکنند و نه در آخرت راه بهشت و سعادت را، چرا که چشم خود را به روي همه واقعیات بستند و
از دیدن چهره حق و آیات خداوند و آنچه مایه هدایت و عبرت است و آن همه مواهبی که خداوند به آنها بخشیده بود، خود را
محروم ساختند، و از آنجا که سراي آخرت بازتاب و انعکاس عظیمی است از این جهان، چه جاي تعجب که این کوردلان به
صورت نابینا وارد عرصه محشر شوند؟! نقش رهبري در اسلام- در حدیث معروفی که از امام باقر علیه السّلام نقل شده هنگامی که
رهبري) را پنجمین و مهمترین رکن معرفی مینمود در حالی که نماز که ) « ولایت » سخن از ارکان اصلی اسلام به میان میآورد
معرف پیوند خلق با خالق است و روزه که رمز مبارزه با شهوات است و زکات که پیوند خلق با خلق است و حج که جنبههاي
اجتماعی اسلام را بیان میکند چهار رکن اصلی دیگر.
چرا که اجراي اصول دیگر در سایه آن -.« هیچ چیز به اندازه ولایت و رهبري اهمیت ندارد » : سپس امام علیه السّلام اضافه میکند
خواهد بود.
کسی که بدون امام و رهبر از دنیا برود مرگ او » : و نیز به همین دلیل در حدیث معروفی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نقل شده
.« مرگ جاهلیت است
تاریخ نیز بسیار به خاطر دارد که گاهی یک ملت در پرتو رهبري یک رهبر بزرگ و شایسته در صف اول در جهان قرار گرفته، و
گاه همان ملت با همان نیروهاي ص: 658
انسانی و منابع دیگر به خاطر رهبري ضعیف و نالایق آن چنان سقوط کرده که شاید کسی باور نکند این همان ملت پیشرو است.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 73 ..... ص : 658
(آیه 73 )- با توجه به بحثی که در آیات گذشته پیرامون شرك و مشرکان بود در اینجا به پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله هشدار
میدهد که از وسوسههاي این گروه برحذر باشد، مبادا کمترین ضعفی در مبارزه با شرك و بت پرستی به خود راه بدهد، که باید با
قاطعیت هر چه تمامتر دنبال گردد.
نزدیک بود آنها تو را (با وسوسههاي خود) از آنچه بر تو وحی کردیم بفریبند، تا غیر آن را به ما نسبت دهی و » : نخست میگوید
وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِي أَوْحَیْنا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِيَ عَلَیْنا غَیْرَهُ وَ إِذاً لَاتَّخَ ذُوكَ ) « در آن صورت، تو را به دوستی خود برمیگزینند
خَلِیلًا).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 74 ..... ص : 658
و اگر ما تو را ثابت قدم نمیساختیم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودي) نزدیک بود به آنان تمایل » -( (آیه 74
وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلًا). اما این تثبیت الهی مانع از آن تمایل شد. ) « کنی
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 75 ..... ص : 658
اشاره
صفحه 511 از 529
اگر چنین میکردي ما دو برابر مجازات (مشرکان) در زندگی دنیا، و دو برابر (مجازات آنها) را بعد از مرگ به تو » -( (آیه 75
إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِ عْفَ الْحَیاةِ وَ ضِ عْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِ دُ لَکَ عَلَیْنا ) !« میچشاندیم، سپس در برابر ما یاوري براي خود نمییافتی
نَصِیراً).
چرا که هر قدر مقام انسان از نظر علم، معرفت و ایمان بالاتر رود، اعمال نیک او به همان نسبت عمق و ارزش بیشتر، و طبعا ثواب
فزونتري خواهد داشت. کیفرها و مجازاتها نیز به همین نسبت بالا خواهد رفت
خدایا! مرا به خود وامگذار .... ص : 658
- در مناب 0اسلامی میخوانیم هنگامی که سه آیه فوق نازل شد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله عرض کرد: اللّهمّ لا تکلنی الی نفسی
.« خدایا! مرا حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن به خویشتن وامگذار » طرفۀ عین ابدا
این دعاي پر معنی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله یک درس مهم را به همه ما میدهد که در هر حال باید به خدا پناه برد و به لطف او
متکی بود که پیامبران معصوم نیز بدون یاري ص: 659
او در لغزشگاهها مصون نخواهند بود، تا چه رسد به ما در برابر این همه وسوسههاي شیطانی.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 76 ..... ص : 659
اشاره
( (آیه 76
شأن نزول: .... ص : 659
مشهور این است که این آیه و آیه بعد در مورد اهل مکه نازل شده است که نشستند و تصمیم گرفتند پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را
از مکه بیرون کنند و بعدا این تصمیم، فسخ و مبدل به تصمیم بر اعدام پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در مکه گردید و به دنبال آن خانه
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از هر سو محاصره شد، و همانگونه که میدانیم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از این حلقه محاصره، به طرز
اعجازآمیزي، بیرون آمد و به سوي مدینه حرکت کرد و سر آغاز هجرت گردید.
تفسیر: .... ص : 659
توطئه شوم دیگر؟ در آیات گذشته دیدیم که مشرکان میخواستند از طریق وسوسههاي گوناگون در پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
نفوذ کنند و او را از جاده مستقیم خویش منحرف سازند که لطف الهی به یاري پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمد و نقشههاشان نقش
بر آب شد.
به دنبال آن ماجرا طرح دیگري براي خنثی کردن دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله ریختند، و آن این که او را از زادگاهش به
صفحه 512 از 529
نقطهاي که احتمالا نقطه خاموش و دور افتادهاي بود تبعید کنند که آن هم به لطف پروردگار خنثی شد.
وَ إِنْ کادُوا ) « و نزدیک بود آنها تو را از این سرزمین با نقشه و تحریک ماهرانه و حساب شدهاي خارج سازند » : آیه میگوید
لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الْأَرْضِ لِیُخْرِجُوكَ مِنْها).
و هرگاه چنین میکردند (گرفتار مجازات سخت الهی شده و) پس از تو، جز مدت کمی » : سپس قرآن به آنها هشدار میدهد که
وَ إِذاً لا یَلْبَثُونَ خِلافَکَ إِلَّا قَلِیلًا). و به زودي نابود میشدند زیرا این گناه بسیار عظیمی است که مردم، رهبر ) « باقی نمیماندند
دلسوز و نجات بخششان را، از شهر خود بیرون کنند، و به این ترتیب بزرگترین نعمت الهی را کفران نمایند، چنین جمعیتی دیگر
حق حیات نخواهند داشت و مجازات نابود کننده الهی به سراغشان خواهد آمد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 77 ..... ص : 659
این سنّت (ما در مورد) پیامبرانی است که پیش از تو فرستادیم و هرگز براي » : (آیه 77 )- این تنها مربوط به مشرکان عرب نیست
سنّت ما تغییر و دگرگونی ص: 660
سُنَّۀَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْوِیلًا). ) « نخواهی یافت
این سنت از یک منطق روشن سر چشمه میگیرد و آن این که چنین قوم ناسپاسی که چراغ هدایت خود را میشکنند سنگر نجات
خویش را ویران میکنند.
آري! چنین قومی دیگر لایق رحمت الهی نیستند، و مجازات آنها را فرا خواهد گرفت، و میدانیم خداوند تبعیضی در میان
بندگانش قائل نیست، یعنی در مقابل اعمال یکسان با شرائط یکسان مجازات یکسان قائل میشود.
و این است معنی عدم تخلف سنّتهاي پروردگار.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 78 ..... ص : 660
(آیه 78 )- در تعقیب آیات گذشته که از توحید و شرك، و سپس وسوسهها و توطئههاي مشرکان بحث میکرد، در اینجا به مسأله
نماز و توجه به خدا و نیایش میپردازد، که عامل مؤثري براي مبارزه با شرك است، و وسیلهاي براي طرد هرگونه وسوسه شیطانی
از دل و جان آدمی.
نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکی شب [نیمه شب] برپادار و همچنین قرآن فجر [نماز صبح] » : نخست میگوید
را، چرا که قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است! (أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ
الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً).
از این تعبیر به خوبی روشن میشود که بهترین موقع براي اداي نماز صبح همان لحظات آغاز طلوع فجر است.
آیه فوق از آیاتی است که اشاره اجمالی به وقت نمازهاي پنجگانه میکند، و با انضمام به سایر آیات قرآن در زمینه وقت نماز و
روایات فراوانی که در این رابطه وارد شده، وقت نمازهاي پنجگانه دقیقا مشخص میشود.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 79 ..... ص : 660
اشاره
صفحه 513 از 529
وَ مِنَ ) « و پاسی از شب را (از خواب برخیز و) قرآن (و نماز) بخوان » : (آیه 79 )- بعد از ذکر نمازهاي فریضه پنجگانه اضافه میکند
اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ).
مفسران معروف اسلامی این تعبیر را اشاره به نافله شب که در فضیلت آن روایات بیشماري وارد شده است دانستهاند.
این یک وظیفه اضافی (علاوه بر نمازهاي فریضه) براي ص: 661 » : سپس میگوید
نافِلَۀً لَکَ). ) « توست
بسیاري این جمله را دلیل بر آن دانستهاند که نماز شب بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله واجب بوده است.
امید است پروردگارت تو را به مقامی در » : به هر حال در پایان آیه نتیجه این برنامه الهی روحانی و صفابخش را چنین بیان میکند
عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً). ) !« خور ستایش برانگیزد
مقام بسیار برجستهاي است که ستایش برانگیز است. و از آنجا که این کلمه به طور مطلق آمده، شاید « مقام محمود » بدون شک
اشاره به این باشد که ستایش همگان را از اولین و آخرین متوجه تو میکند.
تفسیر کرده است، چرا که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بزرگترین « شفاعت کبري » را به عنوان مقام « مقام محمود » ، روایات اسلامی
شفیعان در عالم دیگر است و آنها که شایسته شفاعت باشند، مشمول این شفاعت بزرگ خواهند شد.
نماز شب یک عبادت بزرگ روحانی- .... ص : 661
غوغاي زندگی روزانه از جهات مختلف، توجه انسان را به خود جلب میکند، و فکر آدمی را به وادیهاي گوناگون میکشاند
بطوري که جمعیت خاطر و حضور قلب کامل، در آن بسیار مشکل است اما در دل شب و به هنگام سحر و فرونشستن غوغاي
زندگی مادي، و آرامش روح و جسم انسان در پرتو مقداري خواب، حالت توجه و نشاط خاصی به انسان دست میدهد که بینظیر
است.
به همین دلیل دوستان خدا همیشه از عبادتهاي آخر شب، براي تصفیه روح و حیات قلب و تقویت اراده و تکمیل اخلاص، نیرو
میگرفتهاند.
قیام شب موجب صحت جسم و خشنودي پروردگار و در معرض رحمت او قرار گرفتن و » : امیر مؤمنان علی علیه السّلام میفرماید
.« تمسک به اخلاق پیامبران است
حتی در بعضی از روایات میخوانیم که این عبادت به قدري اهمیت دارد که جز پاکان و نیکان موفق به آن نمیشوند.
انسان گاهی دروغ میگوید و سبب ص: 662 » : در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم
.« محرومیتش از نماز شب میشود، هنگامی که از نماز شب محروم شد از روزي (و مواهب مادي و معنوي) نیز محروم میشود
نماز شب به سه بخش تقسیم میشود:
الف) چهار نماز دو رکعتی که مجموعا هشت رکعت میشود و نامش نافله شب است.
است. « شفع » ب) یک نماز دو رکعتی که نامش نافله
است، و طرز انجام این نمازها درست همانند نماز صبح است ولی اذان و اقامه ندارد، و « وتر » ج) نماز یک رکعتی که نامش نافله
قنوت وتر را هر چه طولانیتر کنند بهتر است.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 80 ..... ص : 662
صفحه 514 از 529
و بگو: » : (آیه 80 )- این آیه به یکی از دستورات اصولی اسلام که از روح ایمان و توحید، سر چشمه میگیرد اشاره کرده، میگوید
وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِ دْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ ) « پروردگارا! مرا (در هر کار) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز
صِدْقٍ).
هیچ کار فردي و اجتماعی را جز با صدق و راستی آغاز نکنم، همچنین هیچ برنامهاي را جز به راستی پایان ندهم، راستی و صداقت
و درستی و امانت، خط اصلی من در همه کارها باشد و آغاز و انجام همه چیز با آن صورت گیرد.
در حقیقت رمز اصلی پیروزي در همین جا نهفته شده است و راه و روش انبیا و اولیاي الهی همین بوده که فکر، گفتار و اعمالشان
از هر گونه غش و تقلب و خدعه و نیرنگ و هر چه بر خلاف صدق و راستی است پاك بود.
در پایان آیه به دومین اصل- که از یک نظر میوه درخت توحید، و از نظر دیگر نتیجه ورود و خروج صادقانه در کارهاست- اشاره
وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً). ) « و خداوندا! براي من از سوي خودت سلطان و یاوري قرار ده » : شده است
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 81 ..... ص : 662
که در آیه قبل به آن اشاره شد، امید به پیروزي قطعی، خود عامل دیگري براي « توکل » و « صدق » (آیه 81 )- و از آنجا که به دنبال
وَ قُلْ جاءَ برگزیده تفسیر نمونه، ) « و بگو: حق فرا رسید و باطل مضمحل و نابود شد » : موفقیت است در این آیه به پیامبرش میگوید
ج 2، ص: 663
الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ)
إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً). ) « اصولا طبیعت باطل (همین است که) مضمحل و نابود شدنی است ».
باطل جولانی دارد ولی دوام و بقایی نخواهد داشت و سر انجام، پیروزي از آن حق و طرفداران و پیروان حق خواهد بود.
به قیام حضرت مهدي- عج- « جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ » آیه (جاءَ الْحَقُّ ...) و قیام حضرت مهدي (عج): در بعضی از روایات جمله
هنگامی که امام قائم علیه السّلام قیام کند دولت » : تفسیر شده است. امام باقر علیه السّلام فرمود: مفهوم این سخن الهی این است که
.« باطل برچیده میشود
جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ » : در روایت دیگري میخوانیم: مهدي به هنگام تولد بر بازویش این جمله نقش بسته بود
.« زَهُوقاً
مسلما مفهوم این احادیث انحصار معنی وسیع آیه به این مصداق نیست بلکه قیام مهدي- عج- از روشنترین مصداقهاي آن است که
نتیجهاش پیروزي نهایی حق بر باطل در سراسر جهان میباشد.
کوتاه سخن این که این قانون کلی الهی و ناموس تخلف ناپذیر آفرینش در هر عصر و زمانی مصداقی دارد، و قیام پیامبر صلّی اللّه
علیه و آله و پیروزیش بر لشکر شرك بت پرستی و همچنین قیام حضرت مهدي- عج- بر ستمگران و جباران جهان از چهرههاي
روشن و تابناك این قانون عمومی است.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 82 ..... ص : 663
(آیه 82 )- قرآن نسخه شفابخش: از آنجا که در آیات گذشته، بحث از توحید و حق و مبارزه با شرك و باطل بود، در این آیه به
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براي مؤمنان، نازل » : تأثیر فوق العاده قرآن و نقش سازنده آن در این رابطه پرداخته، میگوید
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَۀٌ لِلْمُؤْمِنِینَ). ) « میکنیم
صفحه 515 از 529
قرآن نسخهاي است براي سامان بخشیدن به همه نابسامانیها، بهبودي فرد و جامعه از انواع بیماریهاي اخلاقی و اجتماعی.
وَ لا یَزِیدُ ص: 664 ) « و ستمگران را جز خسران (و زیان بیشتر چیزي بر آنها) نمیافزاید »
الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً)
. چرا که به جاي این که از این وسیله هدایت بهره گیرند با حالتی صد در صد منفی به سراغ قرآن میآیند لذا عناد و کفر در
جانشان عمق بیشتري پیدا میکند.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 83 ..... ص : 664
و هنگامی که به » : اشاره کرده، میگوید « انسانهاي تربیت نایافته » (آیه 83 )- در این آیه به یکی از ریشهدارترین بیماریهاي اخلاقی
وَ) « این انسان نعمت میبخشیم (غرور و استکبار به او دست میدهد) به پروردگار خود پشت میکند و با حالت تکبر، دور میشود
إِذا أَنْعَمْنا عَلَی الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأي بِجانِبِهِ).
وَ إِذا ) « اما هنگامی که (نعمت را از او سلب کنیم، و حتی) مختصر ناراحتی به او برسد یأس و نومیدي سر تا پاي او را فرا میگیرد »
مَسَّهُ الشَّرُّ کانَ یَؤُساً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 84 ..... ص : 664
بگو: هر کس بر طبق روش و خلق و خوي خود » : (آیه 84 )- در این آیه روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، میفرماید
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ). ) « عمل میکند
مؤمنانی که از آیات قرآن، شفا میطلبند و رحمت کسب میکنند، و ظالمانی که جز خسارت و زیان، بهرهاي از آن نمیگیرند، و
انسانهاي کم ظرفیتی که در حال نعمت مغرورند و در مشکلات مأیوس و زبون، همه اینها طبق روحیاتشان عمل میکنند، روحیاتی
که بر اثر تعلیم و تربیت و اعمال مکرر خود انسان شکل گرفته است و به اعمال انسان شکل و جهت میدهد.
آري پروردگار شما آگاهتر است به کسانی که راهشان (بهتر و) از نظر هدایت » : و در این میان خداوند شاهد و ناظر حال همه است
فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدي سَبِیلًا). ) « پربارتر است
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 85 ..... ص : 664
از تو در » : (آیه 85 )- روح چیست؟ در تعقیب آیات گذشته به پاسخ بعضی از سؤالات مهم مشرکان یا اهل کتاب پرداخته، میگوید
وَ یَسْئَلُونَکَ ) « باره روح سؤال میکنند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است و به شما بیش از اندکی علم و دانش داده نشده است
عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا).
از مجموع قرائن موجود در آیه و خارج آن چنین استفاده میشود که ص: 665
پرسش کنندگان از حقیقت روح آدمی سؤال کردند، همین روح عظیمی که ما را از حیوانات جدا میسازد و برترین شرف ماست،
و تمام قدرت و فعالیت ما از آن سر چشمه میگیرد و به کمکش اسرار علوم را میشکافیم.
و از آنجا که روح، ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اصول حاکم بر آن غیر از اصول حاکم بر ماده و خواص فیزیکی و
روح، از عالم امر است یعنی » : شیمیایی آن است، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مأمور میشود در یک جمله کوتاه و پرمعنی بگوید
.« خلقتی اسرارآمیز دارد
صفحه 516 از 529
و چون بهره شما از علم و دانش بسیار کم و ناچیز است، بنابراین چه جاي شگفتی که رازهاي روح را نشناسید، هر چند از همه چیز
به شما نزدیکتر است؟
روح از مخلوقات خداوند است » : از امام باقر و امام صادق علیهم السّلام چنین نقل شده که در تفسیر آیه یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ فرمود
.« بینایی و قدرت و قوت دارد، خدا آن را در دلهاي پیغمبران و مؤمنان قرار میدهد
البته روح آدمی مراتب و درجاتی دارد، آن مرتبهاي از روح که در پیامبران و امامان است مرتبه فوق العاده والایی است، که از
آثارش معصوم بودن از خطا و گناه و نیز آگاهی و علم فوق العاده است و مسلما چنین مرتبهاي از روح از همه فرشتگان برتر خواهد
بود حتی از جبرئیل و میکائیل!- دقت کنید.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 86 ..... ص : 665
(آیه 86 )- آنچه داري از برکت رحمت اوست! چند آیه قبل سخن از قرآن بود، در اینجا در همین زمینه سخن میگوید، نخست
وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَیْنا إِلَیْکَ). ) « و اگر بخواهیم آنچه را بر تو وحی فرستادهایم، از تو میگیریم » : میفرماید
و آن را از ما بازپس گیرد (ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ بِهِ عَلَیْنا وَکِیلًا). « سپس کسی را نمییابی که در برابر ما از تو دفاع کند »
پس این مائیم که این علوم را به تو بخشیدهایم تا رهبر و هادي مردم باشی، و این مائیم که هرگاه صلاح بدانیم از تو بازپس
میگیریم، و هیچ کس را در این رابطه دخل و تصرفی نیست!
ص: 666
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 87 ..... ص : 666
مگر » : (آیه 87 )- این آیه که به صورت استثناء آمده است، میگوید: اگر ما این علم و دانش را از تو نمیگیریم چیزي نیست
إِلَّا رَحْمَ ۀً مِنْ رَبِّکَ). رحمتی است براي هدایت و نجات خودت و رحمتی است براي هدایات و نجات جهان ) « رحمت پروردگارت
بشریت و این رحمت در واقع دنباله همان رحمت آفرینش است که ایجاب میکند هرگز روي زمین از حجت الهی خالی نماند.
و در پایان آیه به عنوان تأکید، یا به عنوان بیان دلیل بر جمله سابق میگوید:
إِنَّ فَضْلَهُ کانَ عَلَیْکَ کَبِیراً). ) « که فضل پروردگارت بر تو بزرگ بوده است »
وجود زمینه این فضل در دل تو که با آب عبادت و تهذیب نفس و جهاد آبیاري شده از یکسو، و نیاز مبرم بندگان به چنین رهبري
از سویی دیگر، ایجاب کرده است که فضل خدا بر تو فوق العاده زیاد باشد.
درهاي علم را به روي تو بگشاید، از اسرار هدایت انسان آگاهت سازد، و از خطاها محفوظت دارد، تا الگو و اسوهاي براي همه
انسانها تا پایان جهان باشی.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 88 ..... ص : 666
(آیه 88 )- هیچگاه همانند قرآن را نخواهند آورد! با توجه به این که آیات قبل و بعد در ارتباط با مباحث قرآن است، پیوند این آیه
که با صراحت از اعجاز قرآن سخن میگوید با آنها نیاز به گفتگو ندارد.
بگو: » : به هر حال خداوند روي سخن را در اینجا به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، میگوید
اگر انسانها و پریان- جن و انس- اتفاق کنند تا همانند این قرآن را بیاورند همانند آن را نخواهند آورد هر چند یکدیگر را کمک
صفحه 517 از 529
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً). ) « کنند
این آیه با صراحت تمام، همه جهانیان را اعم از کوچک و بزرگ، عرب و غیر عرب، انسانها و حتّی موجودات عاقل غیر انسانی،
دانشمندان، فلاسفه، ادباء، مورخان، نوابغ و غیر نوابغ، خلاصه همه را بدون استثناء در همه اعصار دعوت به مقابله با قرآن کرده
است و میگوید: اگر فکر میکنید قرآن سخن خدا نیست و ساخته مغز بشر است، شما هم انسان هستید، همانند آن را بیاورید و
هرگاه بعد از تلاش و کوشش همگانی، خود را ناتوان یافتید، این بهترین دلیل بر معجزه بودن قرآن است. برگزیده تفسیر نمونه،
ج 2، ص: 667
نامیده میشود یکی از ارکان هر معجزه است، و هر جا چنین تعبیري به « نحدّي » ، این دعوت به مقابله که در اصطلاح علماء عقائد
میان آمد به روشنی میفهمیم که آن موضوع، از معجزات است.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 89 ..... ص : 667
ما در این قرآن براي مردم از هر » : آن است، میگوید « جامعیت » (آیه 89 )- این آیه در واقع بیان یکی از جنبههاي اعجاز قرآن یعنی
و همه معارف در آن جمع است (وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ). « چیز نمونهاي آوردیم
فَأَبی أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُوراً). ) « اما بیشتر مردم (در برابر آن از هر کاري) جز انکار ابا داشتند »
به راستی این تنوع محتویات قرآن، آن هم از انسانی درس نخوانده، عجیب است، چرا که در این کتاب آسمانی، هم دلائل متین
عقلی با ریزه کاریهاي مخصوصش در زمینه عقائد آمده، و هم بیان احکام متین و استوار بر اساس نیازمندیهاي بشر در همه زمینهها،
هم بحثهاي تاریخی قرآن در نوع خود بینظیر، هیجان انگیز، بیدارگر، دلچسب، تکان دهنده و خالی از هرگونه خرافه است.
و هم مباحث اخلاقیش که با دلهاي آماده همان کار را میکند که باران بهار با زمینهاي مرده! مسائل علمی که در قرآن مطرح شده،
پرده از روي حقایقی بر میدارد که حد اقل در آن زمان براي هیچ دانشمندي شناخته نشده بود.
خلاصه قرآن در هر وادي گام مینهد، عالیترین نمونه را ارائه میدهد. به همین دلیل اگر جن و انس جمع شوند که همانند آن را
بیاورند قادر نخواهند بود.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 90 ..... ص : 667
اشاره
( (آیه 90
شأن نزول: .... ص : 667
گروهی از مشرکان مکه در کنار خانه کعبه اجتماع کردند و با » : در مورد نزول این آیه و سه آیه بعد از آن چنین نقل شده که
یکدیگر پیرامون کار پیامبر سخن گفتند، سر انجام چنین نتیجه گرفتند که باید کسی را به سراغ محمّد فرستاد و به او پیغام داد که
اشراف قریش آماده سخن گفتن با تواند، نزد ما بیا.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به امید این که شاید نور ایمان در قلب آنها درخشیدن گرفته و آماده پذیرش حق شدهاند فورا به سراغ
صفحه 518 از 529
آنها شتافت. ص: 668
اما با این سخنان رو برو شد:
اي محمّد! ما تو را براي اتمام حجت به اینجا خواندهایم. بگو ببینیم درد تو چیست و چه میخواهی؟! پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
فرمود: خداوند مرا به سوي شما فرستاده و کتاب آسمانی بر من نازل کرده اگر آن را بپذیرید، در دنیا و آخرت به نفع شما خواهد
بود و اگر نپذیرید صبر میکنم تا خدا میان من و شما داوري کند.
گفتند: بسیار خوب، حال که چنین میگویی هیچ شهري تنگتر از شهر ما نیست (اطراف مکه را کوههاي نزدیک به هم فرا گرفته)
از پروردگارت بخواه این کوهها را عقب بنشاند و نهرهاي آب همچون نهرهاي شام و عراق در این سرزمین خشک و بیآب و
علف جاري سازد.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با بیاعتنایی فرمود: من مأمور به این کارها نیستم.
گفتند: پس قطعاتی از سنگهاي آسمانی را- آنگونه که گمان میکنی خدایت هر وقت بخواهد میتواند بر سر ما بیفکند- بر ما
فرود آر! فرمود: این مربوط به خداست اگر بخواهد میکند.
یکی از آن میان صدا زد: ما با این کارها نیز ایمان نمیآوریم، هنگامی ایمان خواهیم آورد که خدا و فرشتگان را بیاوري و در برابر
ما قرار دهی! پیامبر (هنگامی که این لاطائلات را شنید) از جا برخاست تا آن مجلس را ترك کند بعضی از آن گروه به دنبال
حضرت حرکت کردند و گفتند: اي محمّد! قوم تو هر پیشنهادي کردند قبول نکردي، به خدا سوگند هرگز به تو ایمان نخواهیم
آورد تا به آسمان بالا روي، و چند نفر از ملائکه را پس از بازگشت با خود بیاوري! و نامهاي در دست داشته باشی که گواهی بر
صدق دعوتت دهد! پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در حالی که قلبش را هالهاي از اندوه و غم به خاطر جهل و لجاجت و استکبار این
قوم فرا گرفته بود از نزد آنها بازگشت ....
.« در این هنگام این آیات نازل شد و به گفتگوهاي آنها پاسخ داد
تفسیر: .... ص : 668
پس از بیان عظمت و اعجاز قرآن در آیات گذشته در اینجا به قسمتی ص: 669
از بهانه جوئیهاي لجوجانه مشرکان اشاره میکند که در شش قسمت بیان شده است:
!« و آنها گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر این که از این سرزمین چشمه پرآبی براي ما خارج کنی » : -1 نخست میگوید
(وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 91 ..... ص : 669
یا این که باغی از درختان خرما و انگور در اختیار تو باشد که جویبارها و نهرها در لابلاي درختانش به جریان » : (آیه 91 )- دوم
أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّۀٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجِیراً). ) !« اندازي
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 92 ..... ص : 669
أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ کَما زَعَمْتَ عَلَیْنا کِسَفاً). ) « یا آسمان را چنان که میپنداري قطعه قطعه بر سر ما فرود آري » : (آیه 92 )- سوم
صفحه 519 از 529
أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِکَۀِ قَبِیلًا). ) « یا خداوند و فرشتگان را در برابر ما رو در رو بیاوري » -4
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 93 ..... ص : 669
أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ). ) « یا براي تو خانهاي پرنقش و نگار از طلا باشد » : (آیه 93 )- پنجم
أَوْ ) « یا به آسمان بالا روي! حتی اگر به آسمان روي ایمان نمیآوریم مگر آن که نامهاي بر ما فرود آوري که آن را بخوانیم » -6
تَرْقی فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّی تُنَزِّلَ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ).
در پایان این آیات میخوانیم که خداوند به پیامبرش دستور میدهد که در برابر این پیشنهادهاي ضد و نقیض و بیپایه و گاهی
از این سخنان بیمعنی (قُلْ سُبْحانَ رَبِّی). « بگو: منزه است پروردگارم » مضحک
هَلْ کُنْتُ إِلَّا بَشَراً رَسُولًا). ) « مگر من جز انسانی فرستاده خدا هستم »
و وظیفه پیامبر ارائه معجزه است به مقداري که صدق دعوت او ثابت شود و بیش از این چیزي بر او نیست.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 94 ..... ص : 669
(آیه 94 )- بهانه همگونی! در آیات گذشته سخن از بهانه جویی مشرکان در زمینه نبوت پیامبر اسلام بود، و در اینجا به بهانه
تنها چیزي که مانع شد مردم بعد از آمدن هدایت ایمان بیاورند این بود که میگفتند: آیا برگزیده » : همگونی اشاره کرده، میگوید
تفسیر نمونه، ج 2، ص: 670
وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدي إِلَّا أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولًا). ) ؟« خدا انسانی را به عنوان پیامبر برانگیخته
آیا باور کردنی است که این مقام والا و بسیار مهم بر عهده انسانی گذارده شود؟
آیا نباید این رسالت عظیم را بر دوش نوع برتري همچون فرشتگان بگذارند، تا از عهده آن به خوبی برآید، انسان خاکی کجا و
رسالت الهی کجا؟ افلاکیان شایسته این مقامند نه خاکیان! این منطق سست و بیپایه مخصوص به یک گروه و دو گروه نبود، بلکه
شاید اکثر افراد بیایمان در طول تاریخ در برابر پیامبران به آن توسل جستهاند.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 95 ..... ص : 670
بگو: (حتی) اگر در روي زمین فرشتگانی » : (آیه 95 )- قرآن در یک جمله کوتاه و روشن پاسخ پرمعنایی به همه آنها داده میگوید
قُلْ لَوْ کانَ فِی ) « (زندگی میکردند، و) با آرامش گام برمیداشتند، ما از آسمان فرشتهاي را به عنوان رسول بر آنها نازل میکردیم
الْأَرْضِ مَلائِکَ ۀٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنا عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ مَلَکاً رَسُولًا). یعنی همواره رهبر باید از جنس پیروانش باشد، انسان براي
انسانها و فرشته براي فرشتگان.
دلیل این همگونی رهبر و پیروان نیز روشن است، زیرا از یک سو مهمترین بخش تبلیغی یک رهبر بخش عملی اوست. همان الگو
بودن و اسوه بودن، و این تنها در صورتی ممکن است که داراي همان غرائز و احساسات، و همان ساختمان جسمی و روحی باشد.
از سوي دیگر رهبر باید همه دردها، نیازها، و خواستههاي پیروان خود را به خوبی درك کند تا براي درمان و پاسخگویی به آن
آماده باشد.
به همین دلیل پیامبران از میان تودههاي مردم برخاستهاند.
صفحه 520 از 529
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 96 ..... ص : 670
(آیه 96 )- در تعقیب بحثهاي گذشته که در زمینه توحید و نبوت، و گفتگو با مخالفان بود، در اینجا یک نوع اعلام ختم بحث در
این مرحله و نتیجه گیري از آن میباشد.
نخست میگوید: اگر آنها دلائل روشن تو را در رابطه با توحید و نبوت و معاد ص: 671
بگو: همین بس که خدا میان من و شما گواه باشد، چرا که او از حال بندگانش آگاه (و نسبت به » نپذیرند به آنها اعلام کن و
قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً). ) « کارشان) بیناست
در حقیقت دو هدف از بیان این عبارت در نظر بوده است نخست این که:
مخالفان متعصب لجوج را تهدید کند که خداوند آگاه و بینا، شاهد و گواه اعمال ما و شماست، گمان نکنید از محیط قدرت او
بیرون خواهید رفت، و یا چیزي از اعمالتان بر او مخفی میماند.
دیگر این که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با بیان این عبارت ایمان قاطع خود را به آنچه گفته است ظاهر سازد چرا که قاطعیت گوینده
در سخن خود، اثر عمیق روانی در شنونده دارد، باشد که این تعبیر محکم و قاطع که توأم با یک نوع تهدید ملایم نیز میباشد در
آنها اثر بگذارد قلبشان را تکان دهد و فکرشان را بیدار کند و به راه راست بخواند.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 97 ..... ص : 671
وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ). ) « هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعی اوست » : (آیه 97 )- سپس اضافه میکند
وَ مَنْ یُضْ لِلْ فَلَنْ تَجِ دَ لَهُمْ ) « و هر کس را (به خاطر اعمالش) گمراه سازد، هادیان و سرپرستانی غیر خدا براي او نخواهی یافت »
أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِهِ).
تنها راه این است که باز هم به سوي او بازگردند و نور هدایت از او بطلبند.
این دو جمله در حقیقت اشاره به این است که تنها استدلالات قوي و کوبنده براي ایمان آوردن کافی نیست، بلکه تا توفیق الهی و
شایستگی هدایت در او پیدا نشود محال است ایمان بیاورد.
نطفه پاك بباید که شود قابل فیض ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود!
سپس به صورت یک تهدید قاطع و کوبنده صحنهاي از صحنههاي قیامت را که نتیجه قطعی اعمال آنهاست به آنها نشان داده،
وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَۀِ عَلی وُجُوهِهِمْ). ) « ما آنها را در روز قیامت بر صورتهایشان محشور میکنیم » : میفرماید
به جاي این که مستقیم و ایستاده راه بروند فرشتگان عذاب آنان را به صورتشان بر زمین میکشند یا همچون خزندگان بر صورت و
سینه میخزند. ص: 672
به آن دادگاه بزرگ وارد میشوند (عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُ  ما). « آنها در حالتی که نابینا و لال و کر هستند » و نیز
مواقف و مراحل قیامت مختلف است در بعضی از مراحل و مواقف آنها کور و کر و نابینا هستند، ولی در مراحل دیگري چشمشان
بینا و گوششان شنوا و زبانشان باز میشود، تا صحنههاي عذاب را ببینند و سرزنشهاي سرزنش کنندگان را بشنوند و به ناله و فریاد و
اظهار ضعف بپردازند و این خود یک نوع مجازات براي آنهاست.
و نیز مجرمان از دیدن آنچه مایه سرور است و از شنیدن آنچه مایه نشاط و از گفتن آنچه موجب نجات میباشد محرومند و به
عکس آنچه که مایه زجر و ناراحتی است میبینند و میشنوند و میگویند.
مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ). ) « جایگاه همیشگی آنها دوزخ است » : و در پایان آیه میفرماید
صفحه 521 از 529
هر زمان التهاب آن فرو مینشیند شعله تازهاي بر » اما گمان نکنید آتشش همچون آتشهاي دنیا سر انجام به خاموشی میگراید نه
کُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِیراً). ) « آنها میافزائیم
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 98 ..... ص : 672
(آیه 98 )- چگونه معاد ممکن است؟ در آیات گذشته دیدیم که چگونه سرنوشت شومی در جهان دیگر در انتظار مجرمان است.
سرنوشتی که هر انسان عاقلی را در اندیشه فرو میبرد. در اینجا علت این موضوع را به بیان دیگري تشریح میکند.
این کیفر آنهاست به خاطر اینکه آیات ما را انکار کردند و گفتند: آیا هنگامی که ما استخوانهاي پوسیده، و » : نخست میگوید
ذلِکَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِآیاتِنا وَ قالُوا أَ إِذا کُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ ) ؟« خاکهاي پراکنده شویم، بار دیگر آفرینش تازهاي خواهیم یافت
إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِیداً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 99 ..... ص : 672
(آیه 99 )- قرآن بلافاصله از این گفتار آنها که مسأله معاد جسمانی را با تعجب مینگریستند و یا آن را غیر ممکن میپنداشتند با
آیا نمیدانند خدایی که آسمانها و زمین را آفریده قادر است مثل آنها را برگزیده تفسیر نمونه، » : بیان روشنی پاسخ داده، میگوید
ج 2، ص: 673
و به زندگی جدید بازشان گرداند (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ). ؟« بیافریند
و براي آنان سر آمدي قطعی- که شکی در آن » ولی آنها نباید عجله کنند این رستاخیز و قیامت اگرچه دیر آید سر انجام میآید
و تا این زمان موعود فرا نرسد قیامت برپا نخواهد شد (وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لا رَیْبَ فِیهِ). « نیست- قرار ده
« اما ظالمان (و ستمگران با شنیدن این آیات نیز به همان راه انحرافی خود ادامه میدهند) و جز راه کفر و انکار را پذیرا نیستند »
(فَأَبَی الظَّالِمُونَ إِلَّا کُفُوراً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 100 ..... ص : 673
اشاره
(آیه 100 )- و از آنجا که آنها اصرار داشتند پیامبر نباید از جنس بشر باشد گویی یک نوع حسادت و بخل مانع از این میشد که
به آنها بگو: اگر شما مالک خزائن رحمت » : باور کنند ممکن است خدا این موهبت را به انسانی بدهد، لذا در این آیه میفرماید
قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ ) « پروردگار من بودید مسلما (به خاطر تنگ نظري) امساك میکردید، مبادا انفاق مایه فقر و تنگدستی شما شود
خَزائِنَ رَحْمَۀِ رَبِّی إِذاً لَأَمْسَکْتُمْ خَشْیَۀَ الْإِنْفاقِ).
وَ کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً). ) « و انسان طبعا موجود بخیلی است »
معاد جسمانی- .... ص : 673
این سه آیه آخر از روشنترین آیات مربوط به اثبات معاد جسمانی است، زیرا تعجب مشرکان از این بود که چگونه ممکن است
صفحه 522 از 529
خداوند استخوانهاي پوسیده و خاك شده را بار دیگر به لباس حیات و زندگی بیاراید، پاسخ قرآن نیز در همین رابطه است
میگوید: خداوندي که آسمانها و زمین را آفرید، چنین قدرتی را دارد که اجزاي پراکنده انسان را جمع آوري کرده، حیات نوین
ببخشد.
ضمنا استدلال به عمومیت قدرت خداوند در اثبات مسأله معاد یکی از دلائلی است که قرآن کرارا روي آن تکیه کرده است.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 101 ..... ص : 673
(آیه 101 )- با این همه نشانهها باز ایمان نیاوردند! در چند آیه پیش از این خواندیم که مشرکان چه تقاضاهاي عجیب و غریبی از
پیامبر داشتند.
در اینجا در حقیقت نمونهاي از این صحنه را در امتهاي پیشین بیان میکند که ص: 674
چگونه انواع خارق عادات و معجزات را دیدند و باز هم بهانه گرفتند و راه انکار را همچنان ادامه دادند.
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی تِسْعَ آیاتٍ بَیِّناتٍ). ) « ما به موسی نه آیه و نشانه روشن دادیم » : نخست میگوید
این آیات عبارتند از: عصا، ید بیضا، طوفان، ملخ، یک نوع آفت نباتی به نام قمّل، فزونی قورباغه، خون، خشکسالی، کمبود میوهها.
از بنی اسرائیل سؤال » سپس براي تأکید بیشتر اضافه میکند: اگر مخالفانت حتی این موضوع را انکار کنند براي اتمام حجت به آنها
فَسْئَلْ بَنِی إِسْرائِیلَ إِذْ جاءَهُمْ). ) « کن که در آن زمان که (این آیات) به سراغشان آمد چگونه بودند
پس فرعون به او گفت: من گمان » ولی با این حال نه تنها تسلیم نشدند بلکه موسی را متهم به ساحر بودن و یا دیوانه بودن کردند
فَقالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّی لَأَظُنُّکَ یا مُوسی مَسْحُوراً). ) « میکنم اي موسی تو ساحر یا دیوانهاي
این روش همیشگی مستکبران است که مردان الهی را به خاطر نوآوریها، و حرکت بر ضد مسیر جامعههاي فاسد، و همچنین نشان
دادن خارق عادات متهم به سحر و یا جنون میکردند، تا در افکار مردم سادهدل نفوذ کنند و آنها را از گرد پیامبران پراکنده سازند.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 102 ..... ص : 674
گفت: (اي فرعون) تو به خوبی میدانی » (آیه 102 )- ولی موسی در برابر این تهمت ناروا سکوت نکرد و با قاطعیت هر چه تمامتر
قالَ لَقَدْ عَلِمْتَ ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ إِلَّا رَبُّ السَّماواتِ وَ ) « که این آیات روشنی بخش را جز پروردگار آسمانها و زمین نازل نکرده است
الْأَرْضِ بَصائِرَ).
بنابراین تو با علم و اطلاع و آگاهی حقایق را انکار میکنی، تو به خوبی میدانی که اینها از طرف خداست، و منهم میدانم که
وَ إِنِّی ) « من فکر میکنم اي فرعون! تو سر انجام هلاك خواهی شد » میدانی! و به همین دلیل چون حق را دانسته انکار میکنی
لَأَظُنُّکَ یا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 103 ..... ص : 674
(آیه 103 )- چون فرعون نتوانست در برابر استدلالهاي دندان شکن موسی ص: 675
پس » : مقاومت کند به همان چیزي متوسل شه که همه طاغوتیان بیمنطق در تمام قرون و اعصار به آن متوسل میشدند، میفرماید
فَأَرادَ أَنْ ) « (فرعون) تصمیم گرفت آنان را از آن سرزمین ریشه کن سازد ولی ما او و تمام کسانی را که با او بودند، غرق کردیم
یَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِیعاً).
صفحه 523 از 529
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 104 ..... ص : 675
وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِی إِسْرائِیلَ اسْکُنُوا ) « و بعد از آن به بنی اسرائیل گفتیم: در این سرزمین [مصر و شام] ساکن شوید » -( (آیه 104
الْأَرْضَ).
فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِکُمْ ) « اما هنگامی که وعده آخرت فرا رسد همه شما را دسته جمعی (به آن دادگاه عدل) میآوریم »
لَفِیفاً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 105 ..... ص : 675
(آیه 105 )- بار دیگر قرآن به سراغ اهمیت و عظمت این کتاب آسمانی میرود و به پاسخ بعضی از ایرادات و یا بهانه جوئیهاي
مخالفان میپردازد.
وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ). ) « و ما قرآن را بحق نازل کردیم » : نخست میگوید
وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ). ) « و بحق نازل شد » : بلافاصله اضافه میکند
گاهی انسان شروع به کاري میکند اما چون قدرتش محدود است نمیتواند آن را تا به آخر بطور صحیح پیاده کند، اما کسی که
از همه چیز آگاه است، و بر همه چیز تواناست، هم آغاز را بطور صحیح شروع میکند و هم انجام را بطور کامل تحقق میبخشد،
فی المثل گاهی انسان آب زلالی را از سر چشمه رها میکند، اما چون نمیتواند در مسیر راه آن را از آلودگیها حفظ کند پاك و
زلال به دست مصرف کننده نمیرسد، ولی آن کس که از هر نظر بر کار خود مسلط است، هم آن را پاك و زلال از چشمه بیرون
میآورد، و هم آن را پاك و زلال در ظرفهاي تشنگان و نوشندگان وارد میسازد.
قرآن نیز درست چنین کتابی است که به حق از ناحیه خداوند نازل شده است و در تمام مسیر ابلاغ چه در آن مرحله که واسطه
جبرئیل بوده، و چه در آن مرحله که گیرنده پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بود، در همه حال آن را از هر نظر حفظ و حراست فرمود و
حتّی با گذشت زمان دست هیچ گونه تحریف به دامانش دراز نشده و نخواهد شد، چرا که خدا پاسداریش را بر عهده گرفته است.
ص: 676
بنابراین، این آب زلال وحی الهی از عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تا پایان جهان دست نخورده به همه دلها راه مییابد.
و حق هیچ گونه تغییر در محتواي قرآن نداري (وَ ما « و ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده نفرستادیم » : و در پایان میفرماید
أَرْسَلْناكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِیراً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 106 ..... ص : 676
(آیه 106 )- در این آیه به پاسخ یکی از بهانه گیریهاي مخالفان که میگفتند:
و قرآنی که آیاتش را از هم جدا » : چرا قرآن یکجا بر پیامبر نازل نشده، و روش نزول آن حتما تدریجی است پرداخته، میگوید
وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا). ) « کردیم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی و آن را بتدریج نازل کردیم
قرآن کتابی است که با حوادث عصر خود یعنی با بیست و سه سال دوران نبوت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و رویدادهایش
پیوند و ارتباط ناگسستنی دارد.
مگر ممکن است همه حوادث 23 سال را در یک روز جمع آوري کرد، تا مسائل مربوط به آن یک جا در قرآن نازل شود؟! در
صفحه 524 از 529
ضمن نزول تدریجی مفهومش ارتباط دائمی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با مبدأ وحی بود ولی نزول دفعی ارتباط پیامبر صلّی اللّه علیه
و آله را بیش از یک بار تضمین نمیکرد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 107 ..... ص : 676
بگو: » : (آیه 107 )- این آیه براي درهم شکستن غرور مخالفان نادان میگوید
خواه به آن ایمان بیاورید، و خواه ایمان نیاورید، کسانی که پیش از آن به آنها دانش داده شده، هنگامی که (این آیات) بر آنان
قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا یُتْلی عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ ) « خوانده میشود، سجده کنان به خاك میافتند
سُجَّداً).
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 108 ..... ص : 676
آنها میگویند: پاك و منزه است » : (آیه 108 )- در این آیه گفتارشان را به هنگامی که به سجده میافتند بازگو کرده، میفرماید
وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا). ) « پروردگار ما، وعدههاي پروردگارمان انجام شدنی است
آنها با این سخن نهایت ایمان و اعتقاد خود را به ربوبیت پروردگار و صفات پاك او و هم به وعدههایی که داده است، اظهار
میدارند.
ص: 677
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 109 ..... ص : 677
آنها (بیاختیار) به زمین میافتند و گریه » : (آیه 109 )- باز براي تأکید بیشتر و تأثیر آن آیات الهی و این سجده عاشقانه میگوید
وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعاً). ) « میکنند و (تلاوت این آیات همواره) بر خشوعشان میافزاید
آن حالت تواضع و ادب جسمی و روحی است که انسان در مقابل شخص و یا حقیقتی داشته باشد. « خشوع »
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 110 ..... ص : 677
اشاره
( (آیه 110
شأن نزول: .... ص : 677
چنین نقل شده که پیامبر یک شب در مکه در حال سجده بود و خدا را به نام یا رحمان و یا رحیم میخواند، مشرکان بهانهجو از
فرصت استفاده کرده و گفتند: ببینید این مرد (ما را سرزنش میکند که چرا چند خدایی هستیم اما) خودش دو خدا را پرستش
میکند. آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
صفحه 525 از 529
تفسیر: .... ص : 677
آخرین بهانهها! به دنبال ایرادهاي سست و بیاساس مشرکان، در این آیه به آخرین بهانههاي آنها میرسیم، و آن این که: آنها
بگو: شما او را » : میگفتند چرا پیامبر، خدا را به نامهاي متعددي میخواند با این که مدعی توحید است قرآن در پاسخ آنها میگوید
قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا ) « بخوانید و یا به نام رحمان هر کدام را بخوانید فرق نمیکند براي او نامهاي متعدد نیک است « اللّه » به نام
الرَّحْمنَ أَیا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی).
این کوردلان گاه براي یک شخص، یا یک مکان و مانند آن اسمهاي مختلفی میگذارند که هر کدام معرّف گوشهاي از زوایاي
وجود او بود.
آیا با این حال تعجب دارد خدایی که وجودش از هر نظر بینهایت است و منبع و سر چشمه همه کمالات، نعمتها و تمام نیکیهاست
و به تناسب هر کاري که انجام میدهد و هر کمالی که ذات مقدسش دارد نام مخصوص داشته باشد؟! در پایان آیه نظر به
گفتگوي مشرکان در مکّه در رابطه با نماز پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و این که میگفتند: او نماز خود را بلند میخواند و ما را
نمازت را زیاد بلند » : ناراحت میکند، این چه عبادتی است؟ این چه برنامهاي است؟ به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد
وَ لا تَجْهَرْ بِ َ ص لاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ ) « مخوان، زیاد هم آهسته مخوان، بلکه میان این دو راه اعتدال را انتخاب کن
سَبِیلًا). ص: 678
آیه میگوید: نه بیش از حد بلند بخوان و فریاد بزن، و نه بیش از حد آهسته که تنها حرکت لبها مشخص شود و صدایی به گوش
نرسد.
سورة الإسراء( 17 ): آیۀ 111 ..... ص : 678
(آیه 111 )- سر انجام به آخرین آیه این سوره میرسیم آیهاي که با حمد خداوند سوره را پایان میدهد همان گونه که با تسبیح
ذات پاك او سوره آغاز شده بود، و در حقیقت این آیه نتیجهاي است بر کل بحثهاي توحیدي این سوره و محتواي همه آن مفاهیم
توحیدي.
بگو: حمد و سپاس مخصوص خداوندي است که نه فرزندي براي خود انتخاب کرده » : روي سخن را به پیامبر کرده، چنین میگوید
وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ یَتَّخِذْ ) « و نه شریکی در حکومت و مالکیت جهان دارد، و نه سرپرستی براي حمایت در برابر ذلت و ناتوانی
وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ).
وَ) « او را بزرگدار و به عظمت بیانتهایش آشنا شو » و چنین خدایی با چنان صفات از هر چه فکر کنی برتر و بالاتر است بنابراین
کَبِّرْهُ تَکْبِیراً).
آیه فوق هرگونه کمک کار و شبیه را از خداوند نفی میکند، چه آن کس که پایینتر باشد (همچون فرزند) و آن کس که همسان
باشد (همچون شریک) و آن کس که برتر باشد (همچون ولیّ).
از بعضی مفسران نقل میکند که این آیه ناظر به نفی اعتقاد انحرافی سه گروه است: نخست « مجمع البیان » در « طبرسی » مرحوم
مسیحیان و یهود که براي خدا فرزند قائل بودند، و دیگر مشرکان عرب که براي او شریکی میپنداشتند، و لذا در مراسم حجّ
میگفتند: لبّیک لا شریک لک، الّا شریکا هو لک! و دیگر ستاره پرستان و مجوس، چرا که آنها براي خدا ولی و حامی قائل بودند.
و پایان جلد دوم برگزیده تفسیر نمونه « پایان سوره اسراء »
صفحه 526 از 529
درباره